کد خبر : 15445
تاریخ انتشار : چهارشنبه 30 سپتامبر 2015 - 17:34
-

ورود آمریکایی‌ها آزاد؛ خروج ایرانی‌ها ممنوع

ورود آمریکایی‌ها آزاد؛ خروج ایرانی‌ها ممنوع

رئیس مرکز تجارت جهانی ایران با گله مندی از تصمیمات یک بام و دو هوا و چراغهای سبز و قرمز سلیقه ای دولت گفت: چطور ورود آمریکایی ها به بازار ایران آزاد اما ورود فعالان اقتصادی ایران به بازار آمریکا غیرقانونی اعلام شد؟

به گزارش قائم آنلاین،محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران و رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی روز گذشته در هشتاد و چهارمین نشست ماهانه اعضاء مرکز جامع صادراتی ایران طی سخنانی در جمع مدیران، صاحبان سرمایه و فعالان اقتصادی و دانشگاهیان گفت: رشد و توسعه و سربلندی ایران و ایرانی، آرزوی همه دلسوزان و میهن پرستان از جمله بنده حقیر میباشد و برای نیل به این امر مهم از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکرده و نخواهیم کرد. اما باید دقت داشت تا قدمهایی را که برای رشد و توسعه و سربلندی ایران برمیداریم شمرده و سنجیده باشد تا خدائی ناخواسته سعی و تلاش و قدمهایمان که عمدتاً با نیت پاک برداشته میشود مبدل به زد تبلیغ نشود و داستان چی فکر میکردم، چی شد را در پی نداشته باشد.

وی افزود: توسعه همانند یک قطار است که تک تک واگنهای آن خودشان موتور مستقلی دارند و زمانی این قطار حرکت خواهد کرد که همه موتورها روشن باشند و ترمزها خوابیده و همه موتورها قطار را به یک طرف برانند، نه اینکه هر یک از موتورها قطار را به یک سو بکشند. رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی، بین المللی، اجتماعی، فرهنگی و… همزمان جهت ارتقاء و رسانیدن ایران و ایرانی به جایگاه واقعی خود در سطح جهان لازم و ضروری میباشد. اما رشد و توسعه اقتصادی ایران از اهمیت خاص و ویژه ای برخوردار است که خود میتواند نردبان ترقی سایر امور کشور باشد که متأسفانه سوءمدیریت ها و فشارهای بین المللی به همراه تحریمهای سنگین طی حداقل یک دهه گذشته، چهار چرخ اقتصاد این مملکت را پنچر کرد و آقای روحانی هم از همین معضل و نقطه ضعف بوجود آمده یعنی فاجعه اقصادی، حسن استفاده را نمود و با شعار بهبود اوضاع اقتصادی کشور، اعتماد اکثریت مردم را به خود جلب کرد و پیروز انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم شد و دولت تدبیر و امید را تشکیل داد.

علیپور تصریح نمود: تمام هم و غم دولت تدبیر و امید از مرداد۹۲ بر مذاکرات هسته ای متمرکز شد و رفع مشکلات و رشد و توسعه اقتصادی ایران را به پایان مذاکرات و رفع تحریمها منوط کردند یعنی بنوعی پایان موفقیت آمیز مذاکرات هسته ای را لازمه رشد و توسعه و رفع نابسامانی های اقتصادی و همچنین غلبه بر رکود، تورم و بیکاری عنوان نمودند!! اما غافل از اینکه که دولت یازدهم روزهای خوش خود را سپری کرده و با پایان مذاکرات، حجم مشکلات و کارهای دولت دو چندان خواهد شد. مذاکرات به پایان رسید و آقای روحانی از پایان مذاکرات با رضایت یاد کرد و فرمود که به تمام اهداف خود در مذاکرات دست یافتیم. حال بیش از دو ماه از پایان مذاکرات و حصول توافقنامه هسته ای میگذرد و دوران پسا تحریم فرا رسیده است. دولت ایران نیز جهت غلبه بر مشکلات اقتصادی، راه « تعامل با جهان خارج» را برگزیده است. هرچند دولت باید شش دانگ هواس خود را به این موضوع معطوف دارد که در این راهی که انتخاب کرده خدایی ناخواسته با بی برنامگی از چاله یک دهه گذشته درنیاید و از هول حلیم در چاه عمیق جدیدی نیافتد.

وی در ادامه اظهار داشت: دولت با برنامه ریزی صحیح و رفتار درست خود باید به قدرت های بزرگ اقتصادی بفهماند که نباید کشورمان را فقط بازار کالاهای مصرفی خود تصور کنند. زیرا ایران به سرمایه و تکنولوژی خارجی نیاز دارد و از این راه باید صادرات غیرنفتی اش را به بازارهای جهانی بیشتر و متنوع تر کند. هرچند آقای روحانی و سایر دولتمردان بارها در اظهاراتشان تأکید نموده اند که هدف اصلی ایران در مذاکرات و مبادلات خویش با قدرت های اقتصادی جهان، جذب سرمایه گذاری است اما در عمل چیز دیگری مشاهده میشود. طی دو ماه گذشته، رفت و آمد هیأتهای اقتصادی عمدتاً از کشورهای اروپایی و آسیایی به ایران سرعت گرفته و سر مقامات سیاسی و اقتصادی کشورمان را سخت به خود مشغول کرده است. نکته جالب توجه این است که بیش از اینکه دولت به توسعه همه جانبه بازار در داخل و خارج توجه داشته باشد متأسفانه و یا خوشبختانه تمام تلاش خود را روی ورود هیأتهای خارجی به ایران متمرکز کرده است! اما غافل از اینکه حضور فعالان اقتصادی ایران در بازارهای هدف و کشورهای مورد نظر و مذاکره با طرفها و شرکاء خارجی خود نیز، میتواند تأثیری شگرفی برجای گذارده و راه را برای حضور بنگاههای خارجی در ایران و آغاز مشارکت و سرمایه گذاری مشترک با شرکتهای ایرانی هموار سازد.

رئیس شورای سیاستگذاری اقتصاد مقاومتی و بخش خصوصی به سخنان اخیر آقای روحانی در نیویورک اشاره نمود گفت: چند روز پیش آقای روحانی طی سخنانی در نشست با مدیران شرکتهای تجاری و صنعتی آمریکا اظهار داشتند که تهران برای حضور شرکتهای آمریکایی منعی قائل نیست و از همین رو شخصاً و بطور رسمی از مسئولین شرکتهای آمریکایی دعوت نمودند تا در فضایی رقابتی از شرایط پساتحریم بهره جسته و برای فعالیت اقتصادی به ایران بیایند و بنوعی چراغ دولت را برای ورود آمریکائیان به بازار ایران سبز کردند. این جملات حسن روحانی شاید مهمترین سخنانی باشد که یک مقام عالیرتبۀ ایرانی تاکنون درباره ورود شرکتهای آمریکایی به عرصه اقتصاد ایران مطرح کرده باشد. البته تا اینجای کار ایرادی بر سخنان و چراغ سبز آقای روحانی وارد نیست اما بحث اصلی اینجاست که وقتی فعالان اقتصادی ایران عزم سفر گروهی به کشورهای دیگر را میکنند متأسفانه دیوار بلندی بر روی آنان کشیده میشود!!

وی اضافه کرد: از آقای رئیس جمهور انتقاد کردند که چرا هیچیک از فعالان بخش خصوصی را بهمراه خود به آمریکا نبردید؟ که یکی از مسئولین اقتصادی در جواب گفت: قرار بود تا۲۰۰ فعال اقتصادی همراه آقای روحانی به آمریکا بروند اما ویزاها آماده نشد!! لکن سوال اصلی من این است که ویزای این گروه آماده نشده بود اما ویزای هیأت اقتصادی که قرار بود مرکز تجارت جهانی ایران به آمریکا ببرد که حاضر بود، پس چرا مسئولین سازمان توسعه تجارت (زیر مجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت) به نمایندگی از طرف دولت تدبیر و امید در رسانه های دیداری و نوشتاری اطلاعیه دادند که سفر این هیأت اقتصادی به آمریکا غیرقانونی است و بنوعی چراغ دولت را برای ورود فعالان اقتصادی ایران به بازار آمریکا قرمز کردند!! این کار دولت توسعه تجارت نیست بلکه علناً توقف تجارت است. ظاهراً دولتمردان ما دوست دارند با ورود هیأتهای خارجی که فعلاً هیچگونه بازده ای هم ندارند شو داده و تبلیغات کنند و ورود این هیأتها را نوعی پیروزی دولت اعلام نمایند. به همین خاطر فرش قرمز را زیر پای هیأتهای خارجی می اندازند و فرش زیر پای ما را غافلگیرانه کشیده و ما را با صورت به زمین میکوبند.

علیپور گفت: آیا نتیجه برجام این بود (فعالیت خارجی ها و فروش کالاهای مصرفی در بازار ایران آزاد اما فعالیت شرکتهای ایرانی در عرصه جهانی به منظور توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه گذاری ممنوع و غیرقانونی).!! چرا برای سازماندهی سفر هیأتهای اقتصادی ایران به کشورهای مختلف و قدم برداشتن جهت رشد و توسعه اقتصاد کشور باید التماس بکنیم و دست دولت و دولتمردان را ببوسیم؟ آیا تصور نمی کنید که موضوع برعکس شده است؟ این دولت است که باید از ما خواهش کند تا این قدمها را برداریم. زمینه راه اندازی دهها مرکز صادراتی ایران در کشورهای مختلف را با کمک اتحادیه مراکز تجارت جهانی فراهم کرده ایم اما دریغ از توجه و استقبال دولت از این همه امکانات مهیا شده آنهم برای اعتلای نام ایران. آیا جای سوال و نقطه ابهامی در این تصمیمات یک بام و دو هوای دولت به چشم نمی خورد؟

علیپور در ادامه سخنان خود اظهار داشت: به جرأت عرض می کنم که ما ایرانیان داخل کشور حداقل تا ده الی بیست سال آینده به تنهایی نمیتوانیم قطار توسعه اقتصاد کشور را به راه بیندازیم و روی ریل قرار دهیم. یعنی آنقدر گرفتار مصیبتهای مختلف هستیم که بخش اعظم انرژی مان صرف دفع این مصیبتها و رفع بحرانها گذشته میشود، ضمن اینکه دیگر دوره درآمدهای صدمیلیارد دلاری نفت که در دولت نهم و دهم تجربه شد، به پایان رسیده است (آن دوره، یک خواب و رؤیا بود که اقتصاد ایران دید و به سرعت هم از خواب پرید)!! اما ما یک ذخیره سرمایه انسانی چهار میلیونی ایرانیان در خارج کشور را داریم که دارای انرژی، انگیزه، سرمایه و دانش و تخصص میباشند. ما باید از این ذخیره عظیم برای ایجاد یک جهش در مسیر توسعه کشور استفاده کنیم. یکی از کمکهای مهم این گروه میتواند بازگشت بخشی از سرمایه اقتصادی ایرانیان خارج به کشور باشد که حتی اگر پنج درصد این سرمایه‌ هم به کشور بیاید میتواند اقتصاد ما را از رکود خارج کند. و اما حضور بخش خصوصی ایران در کشورهای مختلف و رایزنی آنها میتواند در جذب سرمایه ایرانیان خارج از کشور مفید باشد.

وی گفت: ما درحال حاضر در مورد رکود اقتصاد، تقریبا خلع سلاح هستیم یعنی به یک بن بست یا دایره بسته ای دچار شده ایم که نه تنها دولت آقای روحانی بلکه هیچ دولتی به تنهایی نمیتواند این پوسته مقاوم را بشکند. برای خروج از این دایره بسته و بن بست، هم باید کل نظام عزم کند و هم باید کل ایرانیان شامل ایرانیان داخل و خارج از کشور مشارکت کنند. برای مثال، سال ۹۲ پس از روی کارآمدن دولت یازدهم، انجمن مفاخر ایرانی درآمریکا به یکی از مقامات کشور پیام داده بودند که ما حاضریم طی پنج سال تا صد میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری کنیم و البته مشارکت خود را مشروط به شرایطی کرده بودند که برخی از آن شرایط نیازمند تصمیمات جدی سیاسی است. یعنی اگر ما برای مصالح ملی خودمان حاضر میشویم با آمریکا مذاکره کنیم و به تفاهم برسیم پس چرا برای همین مصالح ملی با وحدت ملی قدمهای مهمتر و مفیدتری برنداریم.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در خاتمه به بیان نکات مهمی پرداخت و افزود: آنچه ما در اقتصاد ایران نیاز داریم ورود حجم عظیمی از تجهیزات جدید نیست. ما هم اکنون صدها شهرک صنعتی در کشور داریم که هزاران واحد صنعتی مدرن در آنها مستقر است اما این واحدها نمی‌توانند سرپا بایستند و کار کنند. بنابراین مساله ما ماشین آلات و تجهیزات نیست. در این موارد باید آسیب شناسی کرد و مشکلات این صنایع را مورد به مورد بررسی کرد و برای آنها نسخه های جداگانه ای پیچید. برخی از آنها مشکل بی ثباتی فضای کسب و کار را دارند، برخی مشکل نقدینگی دارند، برخی مشکل نیروی انسانی دارند و برخی مشکلات قانونی وحقوقی دارند و نظایر اینها. اما در مورد سرمایه گذاریهای جدیدی که نیاز به ورود تجهیزات و فناوری و دانش فنی از خارج است ما باید الگوی تعریف شده و مشخصی داشته باشیم. در بسیاری از صنایع، لازم است وارد سرمایه‌گذاری مشترک با خارجی‌ها بشویم. حتی در مواقعی که ممکن است سرمایه گذار ایرانی معتقد باشد که خودش راساً اقدام کند، ما باید سیاست سرمایه گذاری مشترک را دنبال کنیم. در سرمایه گذاری مشترک،‌ بخش بزرگی از دانش ضمنی غیر قابل آموزش یا غیر قابل خرید که در ذهن و اندیشه کارشناسان و بنگاههای خارجی است (مانند تجارب، فوت و فن ‌ها، سنت‌ های سازمانی و….) بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای به ما منتقل میشود. تجربه سرمایه گذاری خالص ایرانی در این ربع قرن پس از جنگ تحمیلی، تقریبا شکست خورده است. همانند بسیاری از تجارب شکست خورده قبلی مانند طرح خودکفایی در محصولات کشاورزی یا سیاست جایگزینی واردات و نظایر اینها.

وی افزود: امروز تنها کشورهایی میتوانند به مزیت رقابتی دست یابند و وارد بازارهای جهانی شوند که کارآفرینان و مدیران و کارشناسان آنها در فعالیتها و پروژه‌ ها و فعالیتهای اقتصادی مشترک با خارجیان، آموزشهای لازم برای بازی در میدان های پرخطر اقتصاد جهانی را دیده باشند. چگونه است که برای ارتقاء یک تیم فوتبال مربی خارجی استخدام می کنیم و بازیگر خارجی می آوریم و بازیهای دوستانه با تیم ‌های خارجی برگزار می‌کنیم اما در مورد بازی اقتصاد در بازارهای جهانی میخواهیم از صفر تا صد را خودمان به انجام برسانیم. اقتصاد ایران بدون راه انداختن حجم عظیمی از طرحهای اقتصادی مشترک با خارجیان، نمیتواند تجربه لازم برای ایجاد مزیت های رقابتی در بازارهای جهانی را کسب کند. پس دولت باید بخش خصوصی را بیش از پیش باور کند و امورات اقتصادی را به آنان محول کند و بقل یکی از فعالان اقتصادی، دولت از روی صندلی بخش خصوصی بلند شود و صندلی را به صاحب آن بسپارد که شاید رمز موفقیت اقتصاد ایران در همین موضوع نهفته باشد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

هفت + نه =