«فرید» از مشهد نام نبرد ولی صله گرفت
به گزارش قائم آنلاین،این بار روز ولادت وعده دیدار بود، ساعت کم کم که از پنج عصر گذشت حوزه هنری و حیاط وسیعش چهرههای ادبی را به خود میدید، از سیمین دخت وحیدی که آرام آرام راه میآمد تا علیرضا قزوه که مدام هماهنگ میکرد. کارتها در مسجد حوزه هنری بنا به توزیع بود و
به گزارش قائم آنلاین،این بار روز ولادت وعده دیدار بود، ساعت کم کم که از پنج عصر گذشت حوزه هنری و حیاط وسیعش چهرههای ادبی را به خود میدید، از سیمین دخت وحیدی که آرام آرام راه میآمد تا علیرضا قزوه که مدام هماهنگ میکرد.
کارتها در مسجد حوزه هنری بنا به توزیع بود و وسایل باید در همان جا تحویل می شد، خبرنگاران گفتوگو با شاعران را از دست نمیدادند، از اشعارشان میپرسیدند و اینکه اهل کجا هستید. جمعیت بیشتر و بیشتر میشد، اتوبوسها آمدند و ساعت ۱۸:۳۰ حرکت به سمت حسینیه امام خمینی(ره) آغاز شد.
دفعات قبل بارها و بارها حضورمان هماهنگ میشد و تا پشت در حسینیه میرفتیم اما قسمت نمیشد وارد شویم، هرچند طعم خوب دیدار های سال قبل هر از گاهی چشیده میشد و کمک می کرد تا شیرینیاش همچنان مانا باشد.
کم و بیش میدانستم این بار تعداد بیشتر شاعران، شهرستانی و عمدتا جوان هستند، هرچند چهرههای پیشکسوت هم حضور داشتند. یکی کتابی که قرار بود هدیه بدهد همراه داشت و دیگری متنی را آماده کرده بود ولی در میانه راه هم که از حوزه هنری آغاز شده بود، حرف از همین کتابها بود.
مراتب عادی طی شد و وارد حیاط شدیم و همچنان چشم انتظار اینکه از همان در هرساله، حضرت ماه قدم بر حیاط نهاده و دلمان را گرم کنند.
دلگرم هستیم به بودنش حتی اگر در مسیر تخریبها با ترقه بازی اتفاق افتد؛ او با مهربانی باز رهبری میکند تا در مسیر محکمتر قدم برداریم، زمان موعود رسید. صدای دوربینهای عکاسان و صلوات پیاپی ذوق را دو چندان کرد. اما میدانستیم که باز هم آقایان مقدم هستند و ابتدای امر آنها میتوانند کتابهایشان را هدیه کنند یا در مقابل حضرت آقا نشسته و کمی حرف بزنند. از دور رشک میبردیم به آن لحظهها.
اقامه نماز با اذان ریتم این گفتوگوهای صمیمانه را تند کرد تا همه چیز به وقت و نظم باشد، اینجا ساعت آنقدر سریع میگذرد که باز میمانی از آنچه باید بگویی و ببینی ولی ضبط میکنم لحظات را، میبینم از دور «احد ده بزرگی» و یا بزرگانی دیگر همچون آقای مجاهدی و امیری اسفندقه و یا آن طرفتر فرزند مرحوم احمد عزیزی مترصد آن است تا کتابهایش را بدهد.
نماز آغاز میشود. سکوت فضای حیاط زیبا و شاعرانه را عقب زده و سریع همه آماده می شوند تا بر ولی امر مسلمین اقتدا کنند.
جمعیت کم نبود اما همانند دیدارهای عمومی هم نبود، اصلا خاصیت و شیرینی این دیدار به فرصت مغتنمش است. نماز که تمام شد افطاری به میزبانی رهبری انجام میشود و همگان به سرعت بر همان سالنی که هرساله نشستهای شعرخوانی در آن برگزار میشود _ همهمان از تلویزیون دیدهایم_ راهی میشوند. من هم کنار آنها…
میگویند ردیف اول مخصوص شاعرانی است که شعرخوانی دارند، دوم و سوم؛ به ترتیب سه خط موازی است که با صندلی ترتیب داده شده تا خانمهای شاعر در سمتی و آقایان شاعر در بخشی دگر بنشینند. اما نکته اینجاست، حسرت دیدار خصوصی آقایان شاعر را در حیات میبردم که آقا در بدو ورود به سمت خانمها آمدند و با روی گشاده فرمودند: سلامعلیکم، طاعات قبول، اشعارتان هم قبول.
این سخنان کافی بود تا خانم های شاعر هم، همکلام شده و صحبت کنند و از ایشان بخواهند که دعاگویشان باشد و اماممان هم با رافت میگوید: حتما انشالله.
نوای صوت رحیم خاکی آغاز کننده رسمی جلسه شعرخوانی است، در صدر مجلس حضرت ماه نشسته و در کنار ایشان به ترتیب آقای قزوه که مدیریت و اجرای برنامه را برعهده دارد، آقای مومنی شریف ریاست حوزه هنری و فاضل نظری هم در بخشی دیگر اما در آن سو چهرهایی چون حجتالاسلام محمدیگلپایگانی، غلامعلی حداد عادل و بزرگانی دیگر؛ آن سوتر فرزند حضرت آقا را هم میبینم و در کنار ایشان شاعران را.
اما پس از قرائت زیبای رحیم خاکی که با عنایت رهبر انقلاب هم همراه میشود علیرضا قزوه سکان را به دست گرفته و اینگونه شروع میکند با غزل سلام:
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام ، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ ، نیمه شب کُرد و ترکمن
صبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هند
از ما به طوطیان رها از قفس سلام
“دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست”
گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیست
وقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایم
ما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!
ادامه میدهد: دیگر بار شبی معنوی، زیبا و همراه با جمعی از فرهیختگان و اهل دل را در خدمت مقام معظم رهبری هستیم. بهتر است یادی کنیم از بزرگانی که سالهای گذشته بودند و امسال در کنار ما نیستند، اما رهبر انقلاب سخنان قزوه را قطع کرده و میفرمایند: اسم همه جا(اشاره به شعر است که در آن نام مناطق ایران آمده بود) را آوردید اما اسم مشهد نیامد!
این جملات معظم له باعث میشود از همان بدو جلسه برنامه نشاط داشته باشد.
قزوه اما در ادامه میگوید: یادی کنیم از بزرگانی که سالهای گذشته حضور داشتند: استاد حمید سبزواری، احمد عزیزی، باقرزاده بقا، مشفق کاشانی، سپیده کاشانی، محمود شاهرخی،نصراله مردانی، طاره صفارزاده، سلمان هراتی و…
آقا سوال میکنند آقای منزوی هم در جلسات بود؟، فکر نمیکنم در جلسات بوده باشند اما اشعارشان خوانده شده است.
قزوه برای شروع نام موسوی گرمارودی را میگوید و از وی میخواهد شعری بخواند، آقا از این حسن انتخاب برای احترام به بزرگان جمع خشنود میوشد و میفرمایند: بسیار خوب است.
گرمارودی آغاز میکند، شعری که توسلی است به امام هادی(ع) را می خواند و آقا در مقطع پایانی شعرشان اشاره میکنند به مصراعی از این توسل و میفرمایند: «شیعیان را بی محابا می کشند از بحر و بر، زاده وهابیان اندر عراق و اندر یمن» فرمودند: البته شیعیان هم بیکار نیستند، یکجانبه قضاوت نکنید. اما طیبالله خیلی خوب بود، قصیده محکم و خوبی بود. حضار کمی خشنود شده و تبسمی میکنند و موسوی گرمارودی هم.
قزوه نام بزرگی دیگر در این جمع را برای شعرخوانی میبرد «محمدعلی مجاهدی»؛ او در این دیدار اظهار داشت: شعر دیگری آماده کرده بودم اما بخاطر فضایی که در کشور ایجاد شده شعری میخوانم که بی مناسبت نیست.
او ادامه داد: غزلی میخوانم پیرامون موضوع مباهله که در پایان اشارهای به جریانات داعشی دارد.
نقطه اوج شعرش این ابیات است:
داعش وحشی که خانزاد سعودی است
از گله خود چنان عبث گله دارد
نسبتشان می رسد به هند جگرخوار
ایل و تباری که شمر و حرمله دارند
عترت پیغمبرند تالی قرآن
باور ما ریشه در مباهله دارد
که رهبر انقلاب پس از شعرخوانی فرمودند: طیب الله آقای مجاهدی.
چهرهها همین طور پیش میروند کیومرث عباسی قصری، محمود اکرامیفر، شاعری از خراسان و… فرصت به جواد محقق میرسد او به انتخابی شایسته از سردار شهید حسین همدانی شعری می خواند و معظم له نیز آن را شایسته معرفی میکند.
در همان حیاط و پیش از آغاز شعرخوانی برخی چفیه هدیه گرفته بودند و با انداختن همان بر شانهها وارد جلسه شده بودند. جهاندار و خیلی از جوانهای دیگر هم کتابهایی داده بودند.
شاعران خارجی فارسی زبان یا غیر فارسی هم به این جلسه دعوت شدهاند، شاعری از استانبول با نام «آکین»از آن دسته است، شروع به ترکی حرف زدن میکند و شعر میخواند، برخی با تعجب به یکدیگر نگاه میکنند، آقا خطاب به استاد کلامی زنجانی میگوید: آقای کلامی شما متوجه میشوید؟ که ناصر فیض نقش مترجم خبره را در این فضا ایفا میکند و باز هم خنده حاضران را در پی دارد.
آقا در ادامه میفرمایند: به قول یعقوب صفاری چرا باید چیزی خواند که متوجه نمیشوم.
شاعر دیگر اسماعیل امینی است، رهبر انقلاب بارها در میانه شعرخوانیاش او را با آفرین گفتن تحسین میکند.
اما شاعر هندو برای آقا از هند سلامی آورد و ابلاغ سلام آقا را به همراه برد. رهبر انقلاب در برابر ابراز ارادت مردم پارسی گوی هند فرمودند: به اساتید فارسیگوی و فارسیدان هند سلام ما را ابلاغ کنید،بفرمایید ما با پارسیگویان هند احساس برادری میکنیم، این موضوع برای امروز و دیروز نیست، قرنهاست که این احساس وجود دارد.
آرش پورعلیزاده از گیلان، جهاندار از اصفهان، الهیپور و…شاعرانی بودند که شعر خواند اما آقا در این میان سراغ فاضل نظری را گرفت؛ درست مجاور ایشان نشسته بود که فاضل سمت معظم له خم شد و عرض ارادت کرد. قزوه گفت در حال غزل نوستن است که مشهد هم در آن داشته باشد… آقا تبسمی کرده و فرمودند شعر بخواند.
علی محمدمودب در دیدار شاعران با رهبر انقلاب مثنوی را که برای شهید رجب محمدزاده سروده بود خواند.
مرا مبین که چنین آب رفته لبخندم
هنوز غرقه امواج سرد اروندم
در این شبانه که غواص درد مواجم
به دستگیری یاران رفته محتاجم
پس از اینکه مودب شعر خود را به پایان رساند و رهبر انقلاب چندین بار در میانه هر مصراع این شاعر را تحسین کرد، معظم له خطاب به مودب فرمودند: خیلی خوب بود اما آن بخشی که این بیت را آوردید خیلی خوب بود:«بایست! قوت زانوی دیگران مطلب!/به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب!».
حضرت آیتالله خامنهای به دلیل اشراف کاملشان به شعر، تذکرات جالب و فنی به شاعران میدهند که برخی بلافاصله اصلاح میکنند و تائید میشود.
اما آقا باز سراغ فرد دیگری را میگیرد «فرید» قادر طهماسبی؛ سلام میکند و می گوید: آقا به شوق زیارت شما آمدم اما اتفاقات اخیر مارا متاثر کرد. اگر دوستان شعری به آن معنا نگفتهاند و فرصت نداشتند ولی من تا امروز درگیر بودم و امروز صبح که می آمدم چند بیتی زمزمه کردم.
آقا در ادامه گفتند: بخوانید آقای فرید تا ببینیم..
سر بشکنید فتنهگر بی وجود را
رسوا کنید فتنه آل سعود را
فرید مشغول خواندن است که رهبر انقلاب به قزوه رو کرده و میفرمایند:
شاعر هستند واقعا آقای فرید.
قزوه در ادامه سخنان رهبری گفت: آقای فرید این تمجید رهبر انقلاب صله شعر شماست.
رهبر انقلاب فرمودند: اگر در بیت «آرامش طلایی و شهر شهود را» اگر طلایی بشود «خدایی» بهتر است.
معظم له در پایان تصریح کردند: آفرین، خدا شما را حفظ کند آقای قادر طهماسبی، آقای فرید موید باشید. انشالله چشمتان بهتر شود.
سیدحمیدرضا برقعی از قم نام آشنای این روزهای شعرآئینی که انصافا خوب شعر میگوید و خوب میخواند. قزوه برای دعوت از او اینگونه میگوید درپشت بامهای حرمین شریف این روزها شعر میخواند خوب و با حرارت. آقا تحسین میکنند و برقعی آغاز میکند.
حق با قزوه بود انصافا شاعری که خوب شعر بگوید اگر خوب اجرا نکند کارش ابتر است. برقعی خوب هم اجرا کرد و رهبر انقلاب بارها آفرین گفتند.
بخشی از شعر برقعی این بود:
شکوه تخت جمشید اشک شد از چشم من افتاد
از آن وقتی که خاک پای سلطان خراسانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم
که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم
ناصحی اما شاعری است که این روزهای رباعی مشهورش درباره مدافعان حرم در فضای مجازی مورد توجه بوده است.او به انتخاب خود شعری که تقدیم به مدافعان حرم شده را میخواند….
آفرین، احسنت، طیبالله، خوب، بسیار خوب این ها واژه هایی است که رهبر انقلاب شب گذشته بارها از آنها استفاده کردند تا شاعران را مورد عنایت قرار دهند.
محمد زارعی شعری برای حضرت سیالشهدا میخواند و میکروفون زمان چرخش به سمت بانوان را پیدا میکند، قزوه اعلام میکند خانم سیمین دخت وحیدی در سالن هستند آقا میپرسند خانم وحیدی کجا هستند سپس سلامی میدهند.
اما قزوه میگوید که ایشان قادر به شعرخوانی نیست ولی بنده چند بیتی از اشعار ایشان میخوانم .آقا با اشراف کامل فرمودند: ایشان سال گذشته هم وقتشان را به جوانترها دادند.
قزوه میگوید ۱۰ شاعر اهل سنت از سراسر کشور هم در جمع ما هستند که شاعر اهل سیستان و بلوچستان بلند تائید میکند.شاعری به مهربانترین پدر دنیا پیش از آغاز شعرخوانی سلام میدهد و آن دیگری شعری میخواند که زیرنوشتن میزند که معظم له تاکید میکنند این معنا ندارد.
هدیه طباطبایی شعری برای فرزند میخواند آنهم فرزند نداشته که سوال رهبر انقلاب در این باره تبسمی بر لبان حاضران مینشناند. اما اوج خنده های این مراسم مربوط به شعر طنز محمدحسین مهدویان بود که تولید ملی و کالاهای چینی را مورد عنایت قرار داده بود:
گاز و یخچال بهترینش چیست؟
آلمانی و انگلستانی
برده از رو تمام قزوین را
سنگ پاهای ازبکستانی
معنوی کرده حالت ما را
مهر و تسبیح ارمنستانی
در خود چین هم احتمالاً نیست
جنس چینی به این فراوانی
و سهرابی بالاخره همزمان با این دیدار که در نیمه ماه مبارک است شعری برای امام حسن(ع) می خواند. موجی از تحسین فضای حسینیه را برمیدارد. قافیه ها خوب و معنا شفاف است خصوصا به به بیت که میرسد حضرت آقا هم دو مرتیه تکرارش میکنند:
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیهی شیرخدا «اباحسن» است
ساعت را میبینم به ۱۲ شب نزدیک میشویم اما همچنان شعرخوانی ادامه دارد، حجتالاسلام سیدحسن مبارز از شاعرانی است که برای مدافعان حرم شهید رضا بخشی و ملامیری شعری میخواند.رهبر انقلاب طیبالله میگویند.
مهران عباسین هم شعر ترکی میخواند با این مضمون که من تنفگی هستم که به تو شلیک نمیکنم….رهبر انقلاب فرمودند: آفرین خیلی خوب بود، اول که گفتید: «من بیر توفنگم آما سنه گولله آتمارام/بارماق توخونمایینجا منه٬ گولله آتمارام» ترسیدم، اما بعد خیالمان راحت شد.
قزوه اعلام میکند ۲۷ شاعر شعرخوانی داشتهاند. زمان به همین سرعت گذشته بود.آقا فرمودند فاضل نظری نخوانده است، و فاضل اعلام میکند غزلی عاشقانه میخواند و خواند و حضرت آقا مجدد تحسین میکند.
آقا نگاهی میکنند و به اطرافیان و اشاره به اینکه آنها هم چیزی بخوانند که غلامعلی حداد عادل «پرچم آزادگی» را میخواند.
اما آقا مهدی سیار را دوست دارد و این بار به او در ردیف دوم نگاه کرده و میفرمایند: آقای سیار شما شعر کوتاه ندارید؟
که سیار بلافاصله پاسخ داد رباعی تقدیم میکنم…
این جمله سیار کمی به درازا انجامید و منجر به این جمله شد که شعر را فراموش کردم!
رهبر انقلاب در پاسخ به این کلام سیار فرمودند: غافل دادیم دل به دستت/ ما را یاد و تو را فراموش !؛ این پاسخ رهبر انقلاب، بار دیگر لبخند را روی لب حضار حاضر در حسینیه امام خمینی نشاند.
سیار در ادامه خطاب به رهبری فرمودند: غزلی میخوانم که حضرت آقا پاسخ دادند: عیب ندارد بخوان.
سیار با زیرکی تمام پاسخ داد: من بواسطه خواندن رباعی میکرفون به دست گرفتم ولی یک غزل میخوانم. که باز هم سخنان سیار جمع را به خنده واداشت.
خاموش
خاموش لب به هجو جهان باز کرده است
این زخمِ ناگهان که دهان باز کرده است
چشمم بساط چشم فرو بستن از جهان
در این جهان چشم چران باز کرده است
در فاصله این بیت تا بیت بعد رهبر انقلاب این شاعر را تمجید کردند و فرمودند: آفرین آفرین.
اشکم بر آمد از پس گفتن، چه خوب هم…
طفلک اگرچه دیر زبان باز کرده است
این چاکِ پیرهن که از آن شرم داشتیم
خود لب به پاک بودنمان باز کرده است
…
من خود به چشم خویش شنیدم هزار بار
هر غنچه ای لبی به اذان باز کرده است
رهبر انقلاب باز هم سیار را مورد تشویق قرار دادند که سیار هم گفت: تصادفا اینطور از آب در آمد.
حضرت آیت الله خامنهای طی سخنانی شاعران را به «منظومهسازی» از موضوعات و همچنین سرودن در رشته «هجو» از برخی مسائل عجیب دنیای امروز توصیه کردند و گفتند: پیامبر اکرم(ص) به یکی از شاعران از صحابه خود دستور دادند که مشرکان را هجو کند و امروز نیز مواردی همچون رقص شمشیر «جاهلیت مدرن» در کنار «جاهلیت قبیلگی» یا قرار گرفتن دولتی همچون عربستان سعودی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، مسائلی است که بهجدّ، جای هجو دارند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0