در زندگی و باورهایمان باید این اعتقاد را داشته باشیم که وعده ی حتمی خداست که اگر تسلیم و راضی به رضای او باشیم خواستهی ما را مستجاب میکند. خداوند کریم امر به دعا و ضمانت به استجاب نمود، پس دعا را مستجاب مینماید، ولی یادمان باشد استجابت دعا این نیست که فرمانبردار دستورات دعا کننده باشد و یا حتماً همان چیزی که او خواست را در همان زمانی که او خواست بدهد.
خداوند دنیا را دار جبر نیافریده که اگر هیچ شرطی نیز برای تحقق امری فراهم نبود و یا به قولی مصلحت نبود نیز به زور و یا به صورت معجزهای آن را به مصلحت نماید.
آن عزیز که در دلش از بچه دار شدن مأیوس است و با خود میگوید که چقدر دعا کنم، باید بداند که دعا و درمان اسباب و وسیله هستند و باید دنبال درمان بود و ناامید هم نشد زیرا حضرت زکریا در پیری فرزنددار شد. خدا مسبب الاسباب است. پس ما نباید ناامید بشویم و باید دعا کردن را جدی بگیریم.
این گونه دعا کنیم
در مسائل مادی وقتی که ما دعا میکنیم باید بگوییم هر چه به صلاح خداست. گاهی ما چیزی از خدا میخواهیم که هلاکت ما در آن است. زبیر پسرعمهی پیامبر بود و امیرالمومنین در مورد او فرمود: زبیر از ما اهل بیت است. او یکی از نزدیکان پنج تن بود و در تشییع جنازهی حضرت زهرا شرکت داشت. وقتی عبدالله پسر زبیر بزرگ شد باعث شد بین او و امیرالمومنین جدایی بیفتد. و در جنگ جمل هجده هزار نفر کشته شدند. از این پسر تعبیر به پسر شوم شده است. پس چیزی که به صلاح ما نیست، نباید روی آن اصرار کرد.
امام عسگری (علیه السلام) می فرماید: هر ابتلائی که تلخ است ، خدا در آن بلا نعمتی را گذاشته است که بر آن بلا، احاطه دارد.
گاهی دعاها به مصلحت نیست
گاهی آن چه دعا کننده میخواهد واقعاً به مصلحتش نیست، ظرفیتش را ندارد، منحرف می شود، سبب نزول بلا میگردد و…، اما چون اصرار دارد، از خدا میخواهد که همه عالم را تغییر دهد تا او به حاجتش برسد.
از خدا افزایش ظرفیت ایمان نمیخواهد و تلاشی هم در این زمینه نمینماید، اما در عین حال خدا و آخرت را قبول دارد و از خدا مثلاً گشایش بیشتری در رزقش میخواهد، و حال آن که خدا میداند همین گشایش بیشتر، او را منحرف میکند و او خواهان این انحراف نیست: «وَلَوْ رَحِمْنَاهمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضرٍّ لَّلَجّوا فِی طغْیَانِهِمْ یَعْمَهونَ» (المومنون، ۷۵)
و اگر ایشان را ببخشاییم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنیم در طغیان خود كوردلانه اصرار مى ورزند.
گاهی آن چه به خیر خود می داند، شرّ اوست و آن چه به شرّ خود می داند خیر اوست.
«كتِبَ عَلَیْكم الْقِتَال وَهوَ كرْهٌ لَّكمْ وَ عَسَى أَن تَكْرَهواْ شَیْئًا وَ هوَ خَیْرٌ لَّكمْ وَعَسَى أَن تحِبّواْ شَیْئًا وَهوَ شَرٌّ لَّكمْ وَاللّه یَعْلَم وَأَنتمْ لاَ تَعْلَمونَ» (البقره، ۲۱۶)
بر شما كارزار واجب شده است در حالى كه براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى داند و شما نمى دانید.
اصرار و پافشارى در دعا و سه بار تکرار کردن آن
بنابر نقل متون اهل سنت ابن مسعود گفته است: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که دعا می کرد سه بار آن را تکرار می فرمود، و چون درخواست می کرد سه بار آن را تکرار می کرد.[ سنن ابو داود، ج ۱، ص ۳۴۹] دعا کننده باید اجابت را دیر نداند، چه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: «دعای کسی از شما به اجابت می رسد که شتاب نکند و نگوید: دعا کردم به اجابت نرسید؛ و چون دعا کند باید از خداوند زیاد بخواهد، چه شخص کریم و بسیار بخشنده ای را برای حاجت خود می خواند.» [صحیح بخاری، ج ۸، ص ۹۲؛ صحیح مسلم، ج ۸، ص ۸۷]
در روایتی امام باقر علیه السلام می فرمایند: ان الله کره الحاح الناس بعضهم علی بعض فی المسألة و أحب ذلک لنفسه، ان الله جل ذکره یحب أن یسأل و یطلب ما عنده.[ تحف العقول، ص ۲۹۳٫]
بی گمان خداوند پافشاری مردم در خواهش از یکدیگر را دوست نمی دارد، ولی پافشاری در خواهش از خودش را دوست دارد؛ خدا که یادش شکوهمند است دوست دارد که از او چیزی خواسته شود و از آنچه نزد اوست درخواست گردد.
نتیجه کلام
اگر میگویند در دعا اصرار نکنیم یعنی اینکه وقتی ما دعا میکنیم، نباید برای خدا تعیین تکلیف کنیم. ما باید برای خدا بندگی کنیم نه اینکه تکلیف معین کنیم.
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
بنابر این اصرار در دعا، نه تنها کار ناشایستی نیست، بلکه کار پسندیده و خوبی هم است.
بعضی ها در ذهنشان این آمده باشد که چند بار دعا کنیم؟ اینطور نیست که در مسئلة پافشاری و اصرار در دعا سقفی تعیین کرده باشند. به این صورت که «سقفی تعیین شده باشد و ما آن را باید رعایت کنیم» نداریم. راجع به پیغمبراکرم، وقتی به دعاهایی که میکرده مراجعه میکنیم میبینیم تکرار میکردهاند.
گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زان در برون آید سری
در کنار همهی این حرفها، خداوند می فرماید: از رحمت من ناامید نشوید، مشرک نگردید، از من بخواهید، به فضل و رحمت من امیدوار باشید، به من توکل کنید، اعتماد کنید و دعا کنید. نه این که انسان فقط یک لفظی بر زبان براند، سپس مانند اربابان یا فرماندهان معترض گردد که چرا به اجرا در نیامد و نامش را هم عدم استجابت دعا بگذارد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0