در هر جامعهای به فراخور فضاهای مختلف اجتماعی و نیز موقعیتهای فرهنگی، فضای چندپوششی حاکم است. با در نظر داشتن این مهم، حال باید دید در جامعه ایران چه منطقی بر انتخاب پوشش و فضای چندپوششی حاکم است؟ زندگی زنان ایرانی نیز در فضاهای مختلفی است که هر یک از این فضاها پوشش خاصی را به کنشگران تحمیل یا پیشنهاد میکند. شناخت منطق حاکم بر نوع پوشش افراد در فضاهای مختلف اجتماعی، منوط به شناخت فضاهای اجتماعی مختلفی است که یک کنشگر درگیر آن است. گذشته از آن، شناخت نحوه شکلگیری این فضاها و ماهیت آن نیز در تحلیل فضای «چندپوششی» و تعریف هویت زنان با استفاده از شیوههای متنوع پوششی به ما کمک خواهد کرد و از این طریق میتوانیم زوایای پنهان این مناسبات را بیشتر و بهتر مورد ارزیابی قرار دهیم.
این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چادر به عنوان حجاب مورد بررسی در این تحقیق، چه اشکال و قالبهایی پیدا کرده و به چه صورت هویت زنان را تحتتأثیر قرار میدهد و چه تأثیری بر تعریف زنان از خود دارد؟
محورهای مصاحبه و ویژگیهای نمونه
اقتضای مکانی، الگوی پوششی در محیط خانه هنگام ورود افراد نامحرم، اثرپذیری پوششی، دیدگاههای پوششی، تأثیر رسانه بر پوشش، خاستگاه جغرافیایی، گروه همسالان، شغل، الگوی مقاومت، پوشش الزامی، طبقه اقتصادی، ترس از خانواده، اجبار دینی یا اجتماعی بودن حجاب،ورضایت جسمانی.
افراد نمونه براساس مختصات فرد مانند سن، شغل، تحصیلات، منطقه شهر و طبقه اجتماعی انتخاب شدند. با توجه به اشباع نظر پژوهش، این تعداد به ۴۷ نفر رسید که برای سنجش دقیقتر، تعداد مصاحبهها را به ۵۰ نفر رساندیم. افراد مورد مطالعه از میان دختران دانشجو دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و همچنین زنان غیردانشجو انتخاب شدند. با استفاده از مطالعات اکتشافی، دو عامل و به عبارت دیگر دو معیار یعنی چادر مقید (چادریهای معتقد به پوشش چادر) و چادری سهلگیر (چادریهای مد روز و راحت) لحاظ شد.
چادر و خودتعریفی اجتماعی زنان
علاوه بر این، مشاهده میشود که گوناگونی این نظرات، در مقایسه با معناهایی که افراد نسبت به خود بازنمایی میکنند، بیشتر است و این گوناگونی دارای ابعاد مثبت منفی است. این مسأله ممکن است زنان را از درون درگیر تنشهایی در خصوص انتخاب حجاب مطابق میل درونی خویش و تطابق آن با تصورات و انتظارات دیگران از حجاب خود بنماید. البته این مسأله به معنی منفعل بودن زنان در خصوص حجاب نیست، زیرا به هرحال آنان در موارد زیادی بر اساس عقیده و درک خود عمل میکنند، اما از تأثیر برخی ذهنیتها و ساختارها اجتماعی و فرهنگی بر آنان نیز نباید غافل بود.
یافتههای حاصل از مصاحبهها نشان میدهد که بازاندیشی زنان در زمینه بازنمایی هویت خویش از طریق حجاب به طور عام و چادر به طور خاص، بعد وسیعی دارد و تنها مربوط به خود شخص نمیشود بلکه یک مقوله فرد و اجتماعی است که تحتتأثیر ساختارهای اجتماعی، مسیرهای گوناگونی را طی میکند. بنابر آنچه ذکر شد حجاب از طریق روند برداشت از خود، برداشت دیگران از خود و برداشت از دیگران، هویت فرد را به شکلی که فرد از این کانال بدان میرسد، برساخته میکند.
پرواضح است که بافتهای سنتی از طریق مذهب و فرهنگ سنتی و بافتهای مدرن از کانالهای گوناگونی از قبیل رسانهها، به افراد نوع خاصی از آگاهی را تجویز میکنند که افراد متناسب با این آگاهیها، تصور خود را از حجاب شکل میدهند و به تناسب آن، نوع خاصی از پوشش را برمیگزینند، و در نتیجه هویتی متناسب با حجاب خود که منطبق بر تصورتشان شکل میگیرد از خود نشان میدهند. منابع برساخت هویت از منظر زنان در دو گروه سنتی و مدرن مطرح شده و همچنین چشماندازهای زنان به صورت تلخیصی در نگاه به آگاهی از پوشش بحث میشوند.
اما در مورد نقش گروههای دوستی، هر دو گروه معتقد به نقش انکارناپذیر گروههای دوستی در رفتارهای پوششی و تأثیر آن در خودتعریفیشان در روابط اجتماعی هستند. گروههای دوستی در اعتماد به نفس دادن نسبت به پوشش و درونیکردن نوع خاصی از آن، نقش قابل ملاحظه و دارند.
همچنین نقش خاستگاه جغرافیایی و قدرت جبر جغرافیایی در نوع و نحوه نگرش زنان به شیوه پوشش و بازنگری در خودتعریفی زنان در روابط اجتماعی را میتوان اینگونه مطرح کرد که خاستگاه جغرافیایی تعیینکننده نوع پوشش افرادی است که در آن محیط زندگی میکنند. در شهرهای بزرگ، فرد خیلی زود میتواند با محیط وفق داده شده، اما در محیطهای کوچک و سنتیتر جبر محیطی باعث دورویی افراد میشود؛ بدینمعنا که افراد بین پوشش مطلوب و دلخواه خود، با پوششی که به واسطه اجبار محیط استفاده میکنند، در تعارضاند که این زمینه دورویی را در بین افراد فراهم میسازد. محیط جغرافیایی رسومات پوششی را بر فرد تحمیل و همه را یکرنگ میکند. اما در محیطهای بزرگ که فشار کمتر به فرد وارد میکند تنوع پوششی نیز زیاد است.
لازم به ذکر است پژوهش فوق با عنوان کامل سبکهای پوشش چادر در فضاهای عمومی و بازتعریف اجتماعی توسط دکتر سید ضیاء هاشمی، و ام کلثوم دنیایی انجام و سال ۱۳۹۴ در فصلنامه فرهنگ مردم ایران منتشر شده است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0