«چارکوک» اسمی که از روایت علامه جعفری الهام گرفته شد
فردا: در ابتدا برایمان بگویید که اسم «چارکوک» از کجا آمد و چطور انتخاب شد؟
انتخاب اسم خب خیلی مهم است. اسم ویترین کار ما بود. جدای از اینکه ما دوست داشتیم که اسم برندمان قشنگ باشد و به کارمان ارتباط داشته باشد، مفهوم داشتنش برایمان مهم بود. ایدهٔ اصلیاش را از این داستان گرفتیم: یک روز بعد از پایان کلاس و شرح مثنوی استاد علامه جعفری فرمودند: من خیلی فکر کردم و به این جمع بندی رسیدهام که رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر در یک کلام خلاصه میشود و آن «کوک چهارم» است و جمع مریدان مثل من با چشمانی گرد پرسیده بودند که «کوک چهارم» چیست؟ و علامه با آن لهجه شیرین در تمثیل شرح میدهند که: کسی کفشاش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و کفشهایش را بگیرد. کفاش دست به کار میشود. کوک اول. کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام. اما… اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود. از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزد… او میان نفع و اخلاق میان دل و قاعده توافق مانده است. یک دو راهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر تعظیم کرده است. اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد. دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و من و تو کفاشهای دو دل…(به نقل از بهمن حبشی از شاگردان استاد علامه جعفری). این مطلب به عنوان اولین پست صفحهمان انتخاب شد. برای اینکه همیشه یادمان باشد که ایده آلمان چیست و باید چه چیز را فدای چه چیز کنیم. چارکوکی بودن، سخت ولی خیلی لذت بخش است.
فردا: این چهار نفر اعضای گروه چطور دور هم جمع شدند و کار را شروع کردند؟
ما چهار دوست بودیم که در یک دغدغه اشتراک نظر داشتیم. به خاطر کار در جاهای مختلف و سفرهایی که میرفتیم، همهمان جای خالی پوشاک ایرانی و اسلامی مناسب را حس میکردیم و دلمان هم نمیخواست صبر کنیم تا کسی این جا را برایمان پر کند. دوست داشتیم خودمان دست به کار بشویم و دست به کار هم شدیم.
تصمیم گرفتیم به جای غر زدن خودمان وارد عرصه تولید پوشاک اسلامی شویم
فردا: ایده اولیه کار از چه کسی بود؟
ایدهٔ اولیه از یک فرد مشخص نبود. شاید بشود گفت همه چیز از وقتی شروع شد که ما به یکی از مانتو فروشیهای معروف تهران رفتیم و مانتویی که با معیارهای ما مناسب باشد، پیدا نکردیم. از آن روز این مسئله گوشه ذهن ما بود و مدام به آن فکر میکردیم. اول به فکر راه انداختن صفحهای بودیم که مدلهای خوب از برندهای مختلف را معرفی کند. اما بعد تصمیممان عوض شد و فکر کردیم ما باید این راه را از خودمان شروع کنیم و فقط به فکر غر زدن نباشیم. خیلی از دوستانمان هم بودند که نیاز به لباسهایی داشتند که در عین زیبا بودن، پوشیدگی لازم را هم داشته باشد ولی چون چنین لباسهایی پیدا نمیکردند، مجبور بودند پیش خیاط بروند. آنها ما را برای این مسئله خیلی تشویق کردند. این شد که ما تصمیم گرفتیم خودمان کاری کنیم.
برای تبلیغات کارمان نخواستیم از زنان استفاده ابزاری کنیم
فردا: من در کارهای تبلیغی شما اثری از جلوهگری زنان نمیبینم. چرا ترجیح دادید به این صورت کار کنید؟
ما روی بعضی از سیاستهایمان ساعتها بحث و فکر میکنیم. این یکی از همان سیاستها بود. همهٔ ما بر این باور بودیم که اگر چه چهرهٔ زنان به خاطر زیبایی خدادادیشان بسیار جذاب است اما این هم به نوعی استفادهٔ ابزاری از زنان است که ما هم عرفا و هم شرعا و هم اخلاقا با آن مخالفیم. برای همین با کمک عکاس خلاق و خوبمان تمام تلاشمان را میکنیم که راهی پیدا کنیم تا روسریها باشند که جلوه گری کنند نه چهرهٔ زن. طبیعتا بخش زیادی از سختی این کار روی دوش عکاس خوب و خلاقمان است.
مشتریهایمان برایمان بهترین تبلیغ بودند
فردا: از چه زمانی بیشتر شناخته شدید؟
دقیق نمیشود گفت ولی بیشترین تبلیغ را برای ما مشتریهایمان انجام دادند. لطف میکردند و ما را انتخاب میکردند، و بعد ما را به دوستانشان معرفی میکردند. شاید بشود گفت چندین بار که کارهایمان را فروختیم، کمکم شناخته شدیم و بین صحبتهای دوستانمان اسم «چارکوک» را میشنیدیم و ذوق میکردیم.
از کودک تا خانمهای هفتاد ساله مشتری ما هستند
فردا: انتخاب پارچهها سلیقه چه کسی است؟
هر چهارتایمان! دقیقا به این دلیل که دوست داریم بتوانیم سلیقههای مختلف بازار را پوشش بدهیم. هر چهار نفرمان سعی میکنیم نظراتمان را اعمال کنیم. ما انقدر نظراتمان پراکنده است که گاهی در ده تا انتخاب یک نمونه یا دو تا مشترک است (میخندد) ولی بابت همین مسئله بازخوردهای مثبتی داشتیم. مشتریهای ما از کودکان تا خانمهای هفتاد ساله هستند و ما از این بابت خیلی خوشال هستیم.
برای ۱۰ نفر توانستیم کارآفرینی کنیم
فردا: هر چهار نفر شما خیاطی بلد هستید؟ و در آماده کردن کارها فعالیت میکنید؟
خیر. خیلی کم و محدود. اما اگر بلد بودیم هم فکر نمیکنم در تولید مشارکتی میکردیم. کارآفرینی یعنی همین. ما دوست داشتیم کارآفرینی کنیم. یک کار تولیدی مثل همین کار، کارهای زیادی دارد که باید انجام بشود، برای همین سعی میکنیم کارهایمان را تقسیم کنیم و به خیاطها و نیروهای متخصص مختلف بسپاریم. به همین دلیل ما در ارتباط با کارمان توانستیم برای ۱۰ نفر کارآفرینی کنیم.
فردا: چه برنامههایی برای آینده دارید؟ تصمیم دارید کار را گسترش بدهید؟
هدف ما از همان اول فقط تولید روسری نبود. پیشنهاد شروع کار با روسری در حقیقت ایدهٔ خوبی بود، برای اینکه بتوانیم با آگاهی بیشتر سراغ بازار بیایم و الحمدلله هم این اتفاق افتاد. تازه اول کار هستیم. ما رویاهای خیلی قشنگی برای لباس ملی و مذهبی خودمان در سرمان داریم.
فروشندهها ترجیح میدهند از مد که مطمئن هستند خریدار زیادی دارد، تبعیت کنند
فردا: چرا این طرحهای زیبا در بازار پیدا نمیشوند؟ وقتی برایش مشتری هم وجود دارد.
یادم میآید که چندبار پیش آمد که کسانی از چند و چون کارهایمان از ما سوال پرسیدند و ما با این استدلال بهشان کمک میکردیم که ما بیش از سود مالی دنبال ایجاد یک طرز فکر و فرهنگ خرید درست هستیم. بازار از کارهای ارزان قیمت ترک و چین اشباع شده و چنین کالاهایی اجازه ورود این محصولات را به بازار نمیدهند. این مسئلهای است که ما خیلی با آن مواجه هستیم. قیمت کمتر این روسریها و سود بیشترشان برای فروشندهها یکی از این دلایل است. علاوه بر آن تولید جنس با کیفیت در داخل هم هزینههای زیادی دارد. مدتها بود که فروشندهها حتی اگر جنس ایرانی داشتند هم میگفتند که این جنس ترک است، برای اینکه فروش بهتری داشته باشند. فروشندهها همیشه نگران این هستند که مبادا در فروش شکست بخورند. برای همین دیر اعتماد میکنند و ترجیح میدهند به جای اینکه یکبار امتحان کنند، از مد پیروی کنند، چون مطمئن هستند که دنباله رو دارد.
فردا: شما با این کارتان عملا نوعی حجاب را ترویج میکنید که در عین پوشیده بودن زیبا هم هست. تا به حال با کارهای شما کسی به حجاب علاقهمند شده است؟
این نظر لطف شماست. امیدواریم که اینطور باشد. تغییرات، در دل آدمها رخ میدهد، برای همین اگر هم باشد ما از آن بیخبریم اما اگر روزی کسی بیاید و خبر چنین تغییری را به ما بدهد، قطعا آن روز ما به یکی از بزرگترین اهداف «چارکوک» رسیدهایم.
کسانی که چادر نمیپوشند برای انتخاب لباس مناسب دچار مشکل هستند
فردا: نظرتان درباره پوشاک و وسایل حجابی که در بازار برای زنان تولید میشود، چیست؟
در جواب این سوالتان میخواهم یک خاطرهٔ کوچک تعریف کنم. یکبار در یک برنامهٔ تلویزیونی دربارهٔ حجاب خانم فرهمندپور درددلی کردند و گفتند که وقتی دخترشان به نه سالگی رسید، ایشان مایل بودند که حجاب را خودش انتخاب کند. برای همین تصمیم گرفتند برای خرید مانتوی مناسب با دخترشان به بازار بروند. اما اتفاقی که افتاده بود این بود که در نهایت چون هیچ مانتوی مناسبی که هم حجاب خوبی داشته باشد، هم جذاب باشد و برای سن دخترشان مناسب باشد، پیدا نکرده بودند، برای دخترشان چادر خریده بودند. این ماجرا در رد خوبی چادر نیست در بیان نقص بزرگ بازار است. کسانی که چادر نمیپوشند برای انتخاب لباس مناسب دچار مشکل هستند. البته از حق نگذریم در یکی دو سال گذشته اوضاع بازار و تنوع لباسهایش کمی بهتر شده اما اینها هم مربوط به کارهایی است که افراد به صورت فردی و شخصا انجام میدهند و هنوز جای کار بسیاری وجود دارد.
تجربه نشان داده است که مردم کالای ایرانی با کیفیت را حتی با قیمت بیشتر انتخاب میکنند
فردا: در حال حاضر بازار پوشاک پر از اجناس خارجی است. شما فکر میکنید چطور میتوان این موضوع را حل کرد؟ ما بیشتر به شعار بسنده کردیم.
دقیقا! ما هم برای اینکه به شعار اکتفا نکرده باشیم، خودمان دست به کار شدیم. حرفی که این روزها زیاد زده میشود و ما تا حدودی با آن مخالفیم و به آن نقد داریم این است که در هر صورت باید کالای ایرانی خرید. طبیعی است که بخشی از مردم برایشان مقدور نیست که کالایی را بخرند که هم قیمت بالایی دارد و هم کیفیت مناسبی ندارد و دوباره سال بعد باید همان کالا را تهیه کنند. این که مردم کالای خارجی میخرند و بازار هم برای همین پر از کالای خارجی است. اما ما معتقدیم که یک قدم را باید ما برداریم و مطمئن باشیم که مخاطب هم قدمی بر میدارد. یعنی وقتی ما با بهترین کیفیت جنس ایرانی را تولید کنیم، تجربه نشان داده با اینکه قیمتهایمان ممکن است از بعضی نمونههای خارجی بیشتر باشد، اما مخاطب کالای ما را انتخاب میکند. مثال سادهاش لباسهای کودک بسیار با کیفیتی است که در بازار شناخته شده هستند. برای همین میگویم اینکه فقط بگوییم ایرانی کالای ایرانی بخر کافی نیست. بلکه باید کالای با کیفیت ایرانی تولید کنیم، ایرانی، خودش آن را میخرد (میخندد) البته واقعا مشکلات زیادی سر راه تولیدکنندگان هست که جز با حمایت و کمک مسئولین حل نمیشود.
با خلاقیت در لباسهای بومی، میشود حجاب را در ایران ترمیم و به جامعه جهانی صادر کرد
فردا: به عنوان کسی که هم مادر است و هم در کار تولید این محصولات، پیشنهادتان برای رسیدن به حجاب واقعی در جامعه چیست؟ چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
برای حجاب باید خلاق بود. اطراف ما در گوشه و کنار این سرزمین، قرنها زنان لباسهایی ملی و پوشیده داشتند. ما هم میتوانیم پوشاکی تولید کنیم که نه تنها با آب و هوای آن خطه تناسب داشته باشد، بلکه دقیقا مناسب مشغولیتهای زنان در انجام وظایف مادریشان باشد. با کمی دقت میشود از همان لباسها و باز تولید درستشان فرهنگ حجاب در ایران را مدرن و ترمیم کنیم و هم اینکه به جامعه جهانی صادر کنیم.
بعضی از خانمهای محجبه در انتخاب پوشش فراموش میکنند که نگاههای زیادی به سمت آنهاست
فردا: در نوع حجاب زنان ایرانی چه ایراداتی وجود دارد که باید رفع شود؟ منظورم محجبههاست.
متاسفانه بعضی از خانمهای محجبه فراموش میکنند که نگاههای زیادی به سمتشان است. خواه ناخواه ما را به عنوان قشر محجبه به دین مربوط و گاهی به واسطهٔ ما دین رو قضاوت میکنند. برای همین مسئولیت سنگینی روی دوشمان است. اینکه همیشه مثل رسول الله(ص) تمیز باشیم، مثل حضرت علی(ع) به خوش پوشی شهره باشیم، مثل یک مسلمان واقعی شاد و سرزنده لباس بپوشیم و در عین حال کاملا پوشیده باشیم. در روایات داریم که مسلمان باید بهترین لباسها را بپوشد. بهترینها به معنای گرانترینها و پر زرق برقترینها نیستند. بهترین یعنی مناسبترین.
فردا: استقبال از کدام طرحها و کارهای شما بیشتر بوده است؟
گلگلیها همیشه طرفدارهای خودشان را دارند، اما انقدر بین کارهای محبوب تنوع هست که راحت نمیشود پاسخ داد. طرحهای زیادی بودند که در فروش حضوری تمام شدن و ما حتی فرصت نکردیم از آنها عکاسی کنیم.
علاقه دختران جوان به طرحهای گلگلی یک سلیقه جهانی است
فردا: این علاقه دختران جوان به پارچههای گل گلی هم برایم جالب است. همیشه برایم این سوال بوده که این علاقه از کجا پیدا شده و شکل گرفته است.
نمیشود قطعی گفت! برای ما که حس لطیف بهار و گل باران شدن را دارد! و دیگر اینکه خیلی زنانه است. اما به طور کلی برندهایی در دنیا هم هستند که فقط کارهای گل گلی تولید میکنند. به نظر میآید که این یک سلیقهٔ جهانی باشد.
فردا: دامن، مانتو و روسری. قرار است به لیست محصولات شما چیزهای دیگری هم اضافه شود؟
بعید است که به این لیست محصولات بیشتری اضافه شود. اما قرار بر این است که مدلها متنوع شوند. در عین حال، «چارکوک» یک مجوعهٔ پویاست که دارد مسیر خودش را میرود. ممکن است در این مسیر ایدههای جدید دیگری هم به آن اضافه کنیم.
این کار تبدیل به عضوی از خانواده ما شده است
فردا: این کار در طول روز چقدر از وقت شما میگیرد؟
خیلی! تبدیل به عضوی از خانوادهمان شده است! حتی وقتی کار نمیکنیم هم به آن فکر میکنیم.
فردا: به هر حال هر کدام از شما دارای شغل و وظایفی در زندگی هستید. این کار به وظایف شما لطمهای وارد نکرده است؟
خیر. میتوانست برایمان آسیب زننده باشد اما در یکی از همان جلسات سیاستگذاریمان تصمیم گرفتیم برای آسیب ندیدن خانواده و مدیریت درست زمان، ساعت کاری محدود داشته باشیم و از یک ساعتی به بعد در اخیار خودمان و خانواده باشیم. یک هماهنگی بسیار خوب هم بین ما شکل گرفت که باعث شد، اگر کسی روز خاصی کار دیگری داشت بتواند به فعالیتهایش برسد و کارها تقسیم بندی شود.
وقتی در خیابان خانمی را میبینیم که روسری کار ما را سرش کرده خستگی از تنمان بیرون میرود
فردا: یک یا چند خاطره که در ذهنتان مانده و شما را دلگرم به ادامه این کار میکند، برایمان بگویید.
هر بار که یکی از عزیزان در صفحهاش از کار ما تعریف میکند، حس خیلی خوبی پیدا میکنیم. چون هیچ اجباری برای این کار ندارند و از ته دل است. یا وقتی یک نفر را در خیابان میبینیم که یکی از روسریهای دوخت ما را سر کرده یا یکی از مانتوهای کار ما را پوشیده، خستگی از تنمان بیرون میرود.
نبود پارچه باکیفیت ایرانی یکی از مشکلات بزرگ کار ماست
فردا: چه مشکلاتی برای کارتان داشتید و در حال حاضر چه مشکلاتی دارید؟
شروع کردن یک کسب و کار از صفر همیشه با بسیاری از مشکلات کوچک و بزرگ همراه است. به خصوص اگر بازارش را از قبل نشناسی، حمایت دولتی خاصی پشتت نباشد و سرمایه هم از خودت باشد. هزینه تولید و حمل و نقل خیلی زیاد است. نبود پارچههای ایرانی با کیفیت یکی از مشکلات بزرگ ماست. از بعضی جنسها که اصلا پارچه ایرانی نداریم. امیدواریم که تولید ملی رونق بگیرد و نساجیها هم دست به کار شوند. کارهای تبلیغاتی هم که از لحاظ هزینههای زیاد جای خودش را دارد. ما خیلی ایدهها داریم که متاسفانه هزینهبر هستند، و با توجه به اینکه اکثر مشتریهای ما از قشر متوسط جامعه هستند، ما سود چندانی نمیتوانیم روی کارها بکشیم. متاسفانه اکثر قشر پردرآمد برندهای خارجی را خریداری میکنند و به کالای ایرانی تمایل چندانی ندارند. یک سری از ایدههای ما واقعا هزینه بر هستند و اگر ما آنها را تولید کنیم متاسفانه کسی آنها را از ما خریداری نمیکند.
خوب بودن رقبای ما سکوی پرشی برای ماست
فردا: در حال حاضر که رقابت زیاد شده و چند گروه دیگر هم مشغول به کار هستند. شما چه کارهایی میکنید که در این رقابت بهترین بمانید؟
ما همیشه سعی میکنیم که بهترین باشیم. بهترین بودن به اعتقاد ما یکبار نیست و تمام نمیشود. هر لحظهای که میآید باید دوباره خودمان را بسنجیم و دوباره خودمان را بالا بکشیم. این بازار پویای هر لحظه در حال رشد، که در آن رقابت هم وجود دارد به سود مشتری است. برای همین، خوب بودن رقبای ما سکوی پرشی برای ماست. خدا را شاکریم که ما رقبای جدی و خوب زیادی داریم و به همین علت هر لحظه سعی میکنیم بهترینِ همان لحظه باشیم. اما این را هم بگویم که ما از زیاد شدن گروههایی که اینکار را میکنند قلبا خوشحال میشویم. هدف ما گسترش و تولید پوشاک حجاب بوده. گسترش قطعا فقط به دست «چارکوک» و به تنهایی میسر نمیشود. روزی خدا انقدر زیاد است که همه میتوانند هم مفید باشند و هم روزی خور و شاکر.
رویای ما تبدیل شدن به یک برند محصولات حجاب برای ایران و سراسر دنیاست
فردا: در پایان برای ما از رویایتان برای «چارکوک» بگویید.
هیچ کدام از ما چهار نفر و باقی عزیزانی که در بخشهای مختلف، خیاطی، بازار، پاسخ به مشتری، ارسال، عکاسی و… فعالیت میکنیم، به پایانی برای «چارکوک» فکر نمیکنیم. «چارکوک» تازه یک طفل یک ساله است که حالا حالاها در مسیر رشد قرار دارد، انشاالله. رویای ما برای «چارکوک» تبدیل شدن به یک برند محصولات حجاب در وهله اول برای ایران و بعد سراسر دنیاست.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0