حالا سؤال بعدی من این است: شما چطور فرزندتان را تشویق به نماز میکنید؟ اگر جوابتان همان جوابهایی باشد که قبلاً به شما دادهاند و من چند تایشان را آن بالا نوشتم، معلوم میشود اوضاع اصلاً خوب نیست؛ چون دقیقاً چیزی را که کاربردی برای ما نداشته، داریم برای فرزندانمان بهکار میبریم.
یک تجربۀ جالب
تجربهای از یکی از بزرگواران را جایی خواندم: داشتیم با فرزندم توپ بازی میکردیم. وسط اوج و کیف بازی صدای اذان آمد. گفتم: «بقیۀ بازی بعد از نماز» بلند که شدم، فرزندم اصرار کرد که بمانم و بازی کنم. به او گفتم: «خدا دوست دارد من الآن بلند شوم» فرزندم گفت: «من دوست دارم با من بازی کنی» گفتم: «من هم دوست دارم بازی کنم، اما چون خدا را خیلی دوست دارم، باید اول به حرف او گوش کنم، بعد بازی کنم» فرزندم گفت: «مگر من را دوست نداری؟» گفتم: «چرا، اتفاقاً خیلی دوستت دارم و این دوست داشتن را هم خدا در قلبم گذاشته است. برای تشکر از او باید به حرفش گوش کنم» بعد، فرزندم کمی فکر کرد و گفت: «نمیشود بعد از بازی نماز بخوانی؟» گفتم: «چرا میشود، ولی به نظرت بهتر نیست اول نماز بخوانیم؟ برای من هم سخت است، ولی به نظرم بهتر است» فرزندم گفت: «عه! برای تو هم سخت است؟» گفتم: «بله، سخت است؛ بازی کیفش بیشتر است، اما خب سختیها ما را بزرگ میکند. نباید از سختیها بترسیم که! مخصوصاً که بدانیم خدا راضی است و آن کار، خوب است» فرزندم گفت: «منم بیایم نماز بخوانم؟» گفتم: «بیا» و تمام شد! فلسفۀ نماز برایش جا افتاد. یک بار هم بعدش نگفتم بیا نماز بخوان؛ به تکلیف که رسید، خودش بلد بود چهکار کند.
این بزرگوار تعریف میکرد: «من فرزندم را منتظر عاشقی کردن و لذت بردن از نماز نگذاشتم تا اگر به آن نمیرسد، کسل شود. من کاری را که باید انجام شود و حکم خداست برایش تبیین کردم و گفتم: حتی اگر سخت باشد هم باید انجامش بدهیم؛ چون تا کار سخت نکنیم، قوی نمیشویم؛ آدم نمیشویم»
از مثال استفاده کنید
وقتی خدا را برای فرزندت، جوری جابیندازی که بزرگی و عظمت و قدرت خدا، به چشمش بیاید، کمکم میپذیرد که این خدای بزرگ، خواستهای هم از ما دارد و باید اجرایی شود حتی اگر سخت باشد. استفاده از مثال موقعیت: مثالی بزنید از روش ایستادن فرزندتان مقابل معلم و مدیرش. از او بخواهید توصیف کند که مقابل مدیر چطوری میایستد؟ چه کارهایی را انجام نمیدهد؟ مثلا تکانهای زیاد یا حواس پرتی یا دست توی بینی کردن یا مثالهای مختلفی که میشود ذهن کودک را به این طرف سوق داد که مقابل خدا ایستادن هم آدابی دارد و ادب لازم دارد. نحوۀ درست ایستادن سر نماز را باید هم از نماز خواندنِ ما یاد بگیرد و هم با مثال و قصه و صحبتهای ما.
شکل نماز و ریتم آن چطوری باشد؟
یکی از بهترین راهها این است که وعده های زیادی، با بچه ها به مسجدی بروید که نمازشان را کند نمیخوانند و طول نمیدهند. این مساله، خودش در ایجاد ریتمِ نماز در بچهها موثر است. اگر جانماز و چادر دختر بچههای نه ساله و سجادۀ پسرهای تکلیف شده، شکل دلخواه و بوی مطبوعی داشته باشد و به انتخاب خودشان تهیه شده باشد، قطعا دوست دارند دقایقی روی آن بمانند و عبادت کنند. این حالت اشتیاق را در آن ها باید زنده نگه دارید. اگر تنوع کمک میکند، این کار را انجام دهید. حتی شاید لازم شود مسجد را گه گاهی تغییردهید.
همراهی با بچهها
نگو:«برو نماز بخوان». بگو:«بیا با هم نماز بخوانیم». این همراهی خیلی به بچهها کمک میکند تا بتوانند اشتیاقشان را حفظ کنند. اگر دوست، فامیل یا همسایهای را بچهها خیلی دوست دارند، با آنها برای مسجد رفتن هماهنگ کنید تا بچهها در اوضاع و شرایطی دلپسند، نماز بخوانند.
تشویق فراموش تان نشود
یک مهمانی، پارک، هدیۀ کوچک و تنظیم قرارهای دو سه نفره با والدین توی یک مغازه برای خوردن بستنی می تواند یک تشویق حسابی برای کسی باشد که یک هفته منظم نمازهایش را خوانده است. یا مثلا نماز صبحهایش را به راحتی بیدار شده و غرغر نکرده است. شما حتی میتوانید به عنوان تشویق، به شکل دورهای مساجد مختلف را امتحان کنید و یا یک سفر یک روزه برای فرزندتان تدارک ببینید.
توقع بی جا نداشته باشید
وقتی خودتان پای یک فیلم نشستهاید یا از یک دورهمی فامیلی لذت میبرید، توقع نداشته باشید فرزندتان بلند شود و برود نماز بخواند. این موقعیتهای هوس برانگیز را موقع نماز، به حداقل برسانید، تلویزیون را خاموش کنید و برای مقدمات نماز، برخیزید. هیچ وقت در شرایطی که خودتان دارید استراحت میکنید(حتی اگر نمازتان را خواندهاید) به فرزندتان دستور ندهید که:«برو نماز بخوان!» این حسِ خوبی در او ایجاد نمیکند. برای جلوگیری از این احساسهای منفی، تا میشود نماز خواندن فرزندتان را با خودتان همراه کنید که هم خیال شما راحت شود و هم فرزند شما، از این همراهی لذت برده باشد.
مقدمات درست
راه نماز خواندنِ فرزندمان تذکرهای پشت سر هم نیست. مقدمات را باید درست بچینیم تا وقتی دکمه را زدیم دستگاه خودش شروع به کار بکند. مقدماتش هم سالهای قبل از تکلیف شدن است که بچهها در فضای مساعدِ معنوی رشد کنند و زیباییهای دین را ببینند. از این فضاهای کودکانه غافل نشوید. از هفت سالگی تا نه سالگی فرصت خوبی برای دخترهاست تا با نماز و روش آن آشنا شوند. برای پسرها هم اگر چه خوب است از نه سالگی به فکر آشناییشان با نماز باشیم اما دوازده تا پانزده سالگی قطعا سن درستی است که آنها با نماز آشنا شده و جزو برنامۀ روزانهشان قرار دهند. از یک وعده شروع کنید تا به پنج وعده برسد در نهایت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0