– من متولد دوم اکتبر سال ۱۹۸۲ در شهر چیرچیق ازبکستان هستم.
– بله هنوز کشور شوروی به جمهوری های مختلف تقسیم نشده بود. من هم در آن زمان به دنیا آمدم. البته الان با خانواده ام در تاشکند زندگی می کنیم.
– نمی خواهم درباره مسایل اداری و حقوقی هیچ حرفی بزنم چون همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد.
– بحث اخلاقی برای من از هر چیز دیگری مهمتر است. نمی خواستم پیش خودم موضوعی ناتمام بماند.
– به هر حال وقتی من زمستان سال پیش به تهران آمدم و در تمرینات استقلال شرکت کردم بهتر متوجه شدم که این تیم چه تیم پرطرفداری است و برای همین هم دوست داشتم با این تیم موفقیت بزرگی بدست بیاورم. از طرفی هواداران استقلال هم در زمین تمرین یا فضای مجازی خیلی به من محبت نشان دادند و اینها همه سبب شد تا من خودم را به نوعی از نظر اخلاقی بدهکار استقلال بدانم.
– رفتن؟ من که نخواستم بروم! متأسفانه اتفاقاتی رخ داد که باشگاه با مشکل جذب بازیکن مواجه شد. امیدوارم این اتفاق دیگر برای استقلال رخ ندهد. من به دلیل شرایطی که بود به سپاهان رفتم.
– می خواهم فقط درباره استقلال حرف بزنم. از همه مسئولان باشگاه سپاهان هم ممنونم. روزهای خوبی با این تیم داشتم.
– طبیعی است که استقلال یکی از دو تیم پرطرفدار ایران و هر سال مدعی قهرمانی است. من هم که چیزی جز این در فوتبال یاد نگرفته ام.
– هر دو! من در کره، عربستان و ازبکستان هم که بازی کردم همیشه تیمم قهرمان شده است. الان هم آمده ام که با استقلال قهرمان شوم. باید کلکسیون جام هایم را با این جام تکمیل کنم.
– چون روحیه ام اینگونه است. به چیزی جز قهرمانی فکر نمی کنم و این را به دیگر بازیکنان تیمم هم می گویم.
– حتما استقلال نیاز داشته وگرنه این اتفاق نمی افتاد. سرمربی تیم بر اساس نیازهایش بازیکن جذب می کند.
– البته! من بازیکن حرفه ای هستم و در روزهایی که با استقلال تمرین نمی کردم هم بدنم بدون تمرین نمی ماند.
– حتما! همه این مدت که با تیم به ارمنستان رفتم زیر نظر بدنساز استقلال بدنسازی می کردم و هم با یک دوره فشرده به استقلالی ها رسیدم.
– شاید این برای یک بازیکن تازه کار دشوار باشد ولی من با توجه به بازی در تیم ها و لیگ های مختلف توانستم زود خودم را به شرایط هماهنگی برسانم.
– سطح خیلی بالایی دارد. فصل قبل که برای سپاهان توپ می زدم به وضوح مشخص بود. ما حتی یک بازی آسان هم نداشتیم. این موضوع قطعا در استقلال تشدید هم می شود.
– نه! فرصت به من نرسید. بازی تیم مان را از روی نیمکت می دیدم.
– تیم فوق العاده خوبی دارید. یک تیم یکدست و هماهنگ. صعود مقتدرانه تان به دور نهایی هم نشان دهنده این موضوع است. به نظرم در گروهی که هستیم ایران مستحق این صعود بود.
– خیلی امید داریم. به ویژه که شما باید با کره بازی کنید و می توانید با شکست دادن کره شانس ما را بالا ببرید. بازی آخرمان هم که روبروی کره است. فکر می کنم اگر کمی خوش شانسی بیاوریم می توانیم به جام جهانی برویم.
– این احتمال زیاد است. درباره جام جهانی نمی توان پیش بینی کرد. ولی امیدوارم این اتفاق برای تان بیفتد چون تیم تان لیاقتش را دارد.
– عاشقش هستم. اینقدر رائول (گونزالس) را دوست دارم که اسم پسرم را هم رائول گذاشته ام. فوتبالش محشر بود. هم گل می زد هم پاس گل می داد و هم رهبری تیمش را می کرد.
فردا: از چه طریق در تیم با ایرانی ها حرف می زنید؟
– اگر کسی ازبکستانی بلد باشد(خنده) که حتما با او به زبان خودم حرف می زنم ولی در غیر اینصورت انگلیسی را خوب بلدم.
– خیلی کم. در حد سلام، خداحافظ، عزیزم و از این حرف های ابتدایی در معاشرت روزانه. البته در این مدت که با تیم به ارمنستان رفتم کمی اوضاع فارسی ام بهتر شده است.
– آنها را هم تا حدی بلد شده ام. البته با توجه به استعداد خوبی که در ارتباط برقرار کردن دارم می توانم زود فارسی را یاد بگیرم.
– خیلی خوب است. فرق چندانی با تاشکند ندارد. تهران شهر پیشرفته و بزرگی است. می توان گفت تهران هم یکی از پایتخت های مهم دنیاست که مادامی که در آن زندگی نکرده اید به حقیقت این موضوع پی می برید. آنجا هم ترافیک داریم و در تهران هم خیلی اوقات در ترافیک می مانیم. ولی ر کل من زندگی در شهرهای بزرگ را دوست دارم.
– البته که ناراحتم. ولی در این سالها بارها از شهر و خانه ام دور بودم. چند سال هم در کره جنوبی و عربستان بودم و با این وضعیت آشنایی دارم. دوست دارم که در سال آخر فوتبالم در یکی از شهرهای مهم دنیا و خاورمیانه بازی می کنم و البته برای یکی از بهترین تیم های ایران و قاره آسیا.
– دو دختر دیگر هم دارم. البته رائول پسر بزرگم است و دختر کوچکم ۳ سال و نیمه است.
– همه غذاهای شما خوشمزه هستند و اتفاقا اگر بخواهم هر غذایی که دلم می خواهد را بخورم باید قید بازی کردن در بالاترین سطح حرفه ای را بزنم. شما کباب های فوق العاده ای دارید و خورش های تان هم خیلی خوب و خوشمزه هستند.
– فکر کنم به دلیل اهمیتی است که شما به نوع طبخ آن می کنید. ادویه های تان خیلی اندازه و به جا هستند. من که وقتی برای غذا خوردن به رستوران ایرانی می روم کنترلم را از دست می دهم. باید مراقب باشم که اضافه وزن نیاورم.
– بله شنیده ام. قرار است یک شب با خانواده ام به رستورانش بروم.
– تیم ملی مان به جام جهانی برسد. این اتفاق خیلی برایم مهم است.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0