کد خبر : 41210
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 5 سپتامبر 2017 - 12:40
-

کنترل غذا خوردن با برنامه روان‌شناختی

کنترل غذا خوردن با برنامه روان‌شناختی

به گزارش قائم آنلاین، تصور کنید که بعد از مدتی طولانی یکی از دوستان محبوب‌تان را می‌بینید. در لحظه‌ای که با او را می‌بینید، محرک‌ها، صداها و خلاصه همه چیز کم‌رنگ و بی‌اهمیت می‌شود و شما تمام حواس‌تان را به دوست‌تان معطوف می‌کنید تا بتوانید از حضورش لذت ببرید. وقتی که شما با غذای محبوب‌تان روبه‌رو

به گزارش قائم آنلاین، تصور کنید که بعد از مدتی طولانی یکی از دوستان محبوب‌تان را می‌بینید. در لحظه‌ای که با او را می‌بینید، محرک‌ها، صداها و خلاصه همه چیز کم‌رنگ و بی‌اهمیت می‌شود و شما تمام حواس‌تان را به دوست‌تان معطوف می‌کنید تا بتوانید از حضورش لذت ببرید. وقتی که شما با غذای محبوب‌تان روبه‌رو می‌شوید، اتفاقی مشابه همین اتفاق در مغزتان رخ می‌دهد. در این جا می‌خواهیم برای‌تان توضیح دهیم که مغز عاشق غذاخوردن، چه واکنشی به نشانه‌های غذا خوردن نشان می‌دهد. در ادامه این مطلب را به نقل از سپیده دانایی می‌خوانیم.

کنترل غذا خوردن با برنامه روان‌شناختی
وقتی که مغز ما درگیر ولع خوردن یک غذا می‌شود، شبکه‌ای از نقاط مختلف مغزی، مانند یک چلچراغ بزرگ که تنها تعدادی از چراغ‎هایش روشن است، در مغز ما شروع به کار می‌کند. به این شبکه که در علوم اعصاب شناختی، نقش بسیار مهمی دارد، شبکه‌ی حالت پیش‌فرض می‌گویند که در یادداشت‌های بعدی به آن بیش‌تر خواهیم پرداخت. با روشن شدن شبکه‌ی حالت پیش‌فرض اتفاقات زیر در مغزمان می‌افتد:
توجه به نشانه‌ها: وقتی که با یک غذای خوشمزه و یا هرگونه نشانه‌ای از غذای موردعلاقه‌تان روبه‌رو می‌شوید، مغز شما تمام منابع توجهی‌اش را به سوی آن غذا معطوف می‌کند. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که مغز افراد دارای اضافه‌وزن، وقتی که با نشانه‎های مرتبط با غذا خوردن روبه‌رو می‌شوند، بیش‌تر از افراد دارای وزن نرمال برای توجه کردن و اقدام کردن تحریک می‌شود. به همین دلیل است که اگر از فضایی رد شوید که بوی کباب در فضا پیچیده است، مغز شما تمامی قوا را برای پیدا کردن منبع این بوی خوشمزه بسیج می‌کند.
بررسی اهمیت موضوع: بعد از این که شما متوجه وجود غذای موردعلاقه‌تان شدید، مغزتان شروع به بررسی اهمیت این موضوع می‌کند. قبل از هرچیز افکار سریع و نیمه‌هشیاری مانند این که «وای که چه بوی خوبی داره» یا «من باید حتماً یه لقمه ازش بخورم» و … از مغزتان می‌گذرد. سپس با خودتان شروع به بررسی این موضوع می‌کنید که آیا این غذا را بخورید یا نه. این مرحله کمی کندتر اتفاق می‌افتد و احتمالاً بعداً هم یادتان می‍آید که با خودتان گفتید «ولی واقعاً چرب و ناسالمه‌ها!» برای بررسی این که این غذا را بخورید یا نه، مغزتان با دو منبع اطلاعاتی مهم دیگر هم مشورت می‌کند:
خاطرات مربوط به آن غذا: مغز ما با سرعتی باورنکردنی، خاطرات مربوط به غذایی که توجه ما را جلب کرده است بررسی می‌کند و هر چه خاطرات خوشمزه‌ی بیش‌تری به نفع خوردن آن غذا پیدا کند، احتمال بیش‌تری دارد که شما با ولع بیش‌تری به سراغ آن غذا بروید.
نشانه‌های بدنی درونی: حتماً شما هم این تحربه را داشته‌اید که بعد از دیدن یک غذای جذاب، حتی اگر سیر باشید، بزاق دهان‌تان بیش‌تر ترشح می‌شود و شکمتان به قاروقور می‌افتد. وقتی که شبکه‌ی حالت پیش‌فرض در مغز ما فعال می‌شود، ما توجه بیش‌تری نسبت به نشانه‌های درونی پیدا می‌کنیم و همین باعث می‌شود که احساس کنیم گرسنه‌ایم و گرایش بیش‌تری برای خوردن غذا پیدا کنیم.
میل و ولع برای غذا خوردن: در این‌جاست که شما میل شدید به غذا خوردن را احساس می‌کنید و بسته به این که چه بهانه‌هایی برای خوردن یا نخوردن غذا داشته باشید، در نهایت تصمیم می‌گیرید که آیا غذایی را میل کنید یا خیر.
یک باور نادرست عمومی وجود دارد که می‌گوید «اگر کسی بخواهد وزن کم کند، باید خیلی ساده، جلوی غذا خوردنش را بگیرد». البته این جمله به‌خودی‌خود جمله‌ی درستی است، اما همان‌طور که برای‌تان توضیح دادم، آن‌چه باعث می‌شود ما غذایی را بخوریم یا نخوریم، یک فرآیند پیچیده است که در مغز اتفاق می‌افتد و در بیش‌تر مواقع ممکن است حتی از آن اطلاعی هم نداشته باشیم. باید حتماً به این نکته اشاره کنیم که پیچیده بودن این فرآیند به این معنا نیست که ما نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم، بلکه به این معناست که برای مدیریت رفتار خوردن، به جز رژیم و منع‌های بیرونی، نیاز به یک برنامه‌ی کامل روان‌شناختی داریم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

16 − 5 =