بنابراین گزارش، کاروان اسیران را صبح روز دوازدهم محرم به داخل شهر کوفه آوردند. عمرسعد پیشتر وارد کوفه شده بود. شهر از همهسو در محاصره و مراقبت شدید نگهبانان و مأموران بود. مردم از هم میپرسیدند مِن ایِّ الاُساری اَنتُنَّ؟ شما از اسیران کدام سرزمین و قبلهاید؟ و پاسخ میشنیدند:نَحنُ اُساری آل محمّدٍ.
شایان ذکر است، عبیدالله دستور داده بود اسرا و سرها را در میان بازارها و میدانها بچرخانند. در این حالت سرها لا به لای کجاوهها تقسیم شده بود. این منظره را به قصد ارعاب و وحشت مردم فراهم کرده بودند. شهر به دو گروه تقسیم شده بود. گروهی میگریستند و گروهی میخندیدند و شادی میکردند. شاید گروهی دیگر نیز با بهت و حیرت و ناباوری صحنه را نگاه میکردند. معلوم میشود در حاشیه کاروان اسیران، سربازان مسلح بازگشته کربلا نیز حرکت میکردند تا نشان دهند ما بودیم که این پیروزی را رقم زدیم. این شیوه حرکت برای مهار کردن حرکات احتمالی و ترساندن و رعب مردم بود.
خاطرنشان میشود بنابرآنچه در برخی از روایتهای تاریخی آمده، دفن شهدای کربلا در روز دوازدهم یا شب سیزدهم محرم انجام شده است. روایاتی در دست هست که قبل از ورود بنیاسد به میدان کربلا و دفن شهدا، قبور آمادهای دیده میشد. از مجموع گزارشها در باب دفن شهدای کربلا معلوم میشود که نخستین کسانی که وارد کربلا شدند زنان بنیاسد بودند. آنان برای آوردن آب به سوی فرات رفتند که با اجساد شهیدان مواجه شدند و با شتاب و ناله به قبیله برگشتند و این صحنه را گزارش دادند.
منابع:
۱. آینهداران آفتاب
۲. مدینةالمعاجز
۳. معالیالسبطین
۴. مقتلالحسین (ع) عبدالرزاق مقرم
۵. مقتل ابیمخنف
۶. اللهوف
۷. بحارالانوار
۸. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0