کارمان را با ده ظرف ترشی، پنج ظرف ترشی شور و ۱۰۰ هزار تومان سرمایه آغاز کردیم
خانم یحیایی درباره شروع کارشان میگوید:«سالهای اول ازدواجمان مغازه چاپ و فتوکپی داشتیم. سال هشتاد و هفت در اوج شکوفایی کارمان برای خرید دستگاه فتوکپی رنگی اقدام کردیم که به لطف تحریمها دستگاه پانزده میلیونی ما به خاطر یک جوهر یک میلیونی از کار افتاده شد و ما به نوع محترمانهای ورشکست شدیم. در این شرایط چک خرید دستگاه از یک طرف و فشار از بین رفتن یک حرفه موفق که چندنفری در آن برایمان کار میکردند، روی ما بود. من در آن سالها کارمند دانشگاه شده بودم و همسرم انتشارات دانشگاه را اجاره کردند و دستگاههای موجود را به آنجا منتقل کردیم. با این حال ما همیشه در فصل تعطیلی کلاسها با فشار مالی شدیدی روبه رو بودیم، من و همسرم به این فکر میکردیم که باید منبع درآمد دیگری داشته باشیم که تابستان و زمستان نشناسد. پیش زمینه علاقه من به کسب و کارهای فضای مجازی تشویقمان کرد که مزه خانگی «زرخنی» راه بیندازیم. «زرخنی» یعنی مزه مخلفات چاشنی. به صورت کلی به هر آنچه که به عنوان مزه سر سفره گیلانیها قرار میگیرد؛ «زرخنی» میگویند. شاید به نوعی تنوع رنگین غذاهای رشت اولین گام پرش ما بود. کار ما با ده ظرف ترشی مخلوط، پنج ظرف ترشی شور، صد هزار تومان سرمایه و یک دنیا عشق شروع شد.»
برای شروع کسب و کار خانگی نیاز به سرمایههای هنگفت نیست
او از تلاشهایشان برای فروش محصولاتشان چنین میگوید:«ما ترشیها را درست کردیم و از آنها عکس گرفتیم، بعد کانال درست کردیم و از آشناها خواستیم کانال ما را به دیگران معرفی کنند. اقوام از ما ترشی میخریدند، ما هم با پول ترشیها به و کدو حلوایی خریدیم و مربا پختیم. با پول مرباها توانستیم به ترشیهایمان اضافه کنیم. اما هنوز خیلی از محصولات ما به فروش نرفته بود تا اینکه اسفند ماه، در یک تالار، غرفهای برای فروش وسایلمان اجاره کردیم. راستش به نظرم ورق از همانجا به نفع ما برگشت. آن تالار هر ساله در رشت، دو روز میزهایی را برای فروش محصولات خانگی اجاره میدهد و درآمد حاصل از این اجاره به حساب کودکان بیسرپرست در طالبآباد ریخته میشود. ما از آنجا به نوعی شناخته شدیم؛ البته آن روزها حلوا و شیرینیهای عید، تعداد زیادی ترشی، مربا و سرکههای خانگی هم به سبد محصولاتمان اضافه شده بود. ما با سرمایه بسیار کمی شروع به کار کردیم. دلیل تاکیدم روی این مسئله این است که اگر خانمی این مصاحبه را میخواند، بداند که برای حرکتهای جدید اقتصادی نباید منتظر پول هنگفتی باشد. بعد از عید باز هم کار افت کرد، ولی من مدام به دنبال یک سکوی پرتاب بودم، تا اینکه در شهریور ماه به پیشنهاد یکی از دوستانم در صفحه اینستاگرامم نوشتم که محصولاتمان را با سفارش قبلی برای فروش به کرج و تهران میآوریم. برای اولین بار پنچ مشتری داشتیم، دومین بار پنجاه و سه و سومین بار نود و دو مشتری.»
در حال حاضر هفتهای ده مورد ارسال محصول به بیرون از استان گیلان داریم
وضعیت فعلی کسب و کار آنها به این صورت است:«ما سفارشها را از طریق اینستاگرام و تلگرام بدون هیچ بیعانهای از مشتریها میگرفتیم و به کرج میبردیم. در تهران محصولاتمان را به بوستان شهدای آزادی روبهروی درب مسجد دانشگاه صنعتی شریف میبردیم و میفروختیم. البته کار ما دستفروشی نبود، چون ما سفارشها را آماده میکنیم و مشتری مشخصی از ما تحویل میگیرد. این مشتریها هر ماه منتظر ما هستند. در حال حاضر تقریبا هفتهای ده مورد ارسال با تیپاکس به بیرون از استان گیلان داریم و اگر کمی اداره پست رشت با ما همکاری کند، این تعداد میتواند بیشتر هم شود.»
آرزویم این است که با پشتوانه مالی کارمان بتوانیم تعدادی کودک بیسرپرست را به فرزندی قبول کنیم
خانم یحیایی از آرزوهایش برای ما چنین میگوید:«بزرگترین آرزوی ما این است که بتوانیم با پشتوانه مالی زرخنی چند بچه بدسرپرست و بیسرپرست را به فرزندی قبول کنیم و تا زمان تحقق این آرزو به کارمان ادامه میدهیم. من صفحهای را در اینستاگرام دنبال میکنم به نام «فرشتههای غریب» که قصه جوانمردی از سیستان و بلوچستان است؛ ایشان تعداد زیادی بچه بیسرپرست و بدسرپرست را حمایت میکنند. دلم میخواهد، وقت داشته باشم و بتوانم تمام محصولاتمان را به عنوان هدیه برای آنها ببرم یا آن بچهها را به سفره رنگین زرخنی مهمان کنم.»
رمز موفقیت محصولات ما ارگانیک بودن آنهاست
او درباره ویژگی مهم محصولاتشان میگوید:«گاهی وقتها بعضیها در اینستاگرام به من پیام میدهند که وقتی صفحهشان را میبینم، خجالت میکشم؛ کسانی که دکوراتور کیک هستند یا استاد آشپزی و شیرینیپزی. حس میکنم، خیلی به من لطف دارند که سفارش محصول میدهند. اما شاید یکی از رمزهای موفقیت «زرخنی» تولیدات ارگانیک مثل سرکه خانگی است. ترشیهای ما با سرکه خانگی تهیه میشوند و نه سرکه صنعتی. مرباها اکثرا با عسل تهیه میشوند و سوسیس و کالباسها هم بدون مواد نگهدارنده هستند. به نظرم یکی از نوآوریهای زرخنی همین مسئله است.»
مردم خودشان محصولاتمان را فروختند
این مادر گیلانی درباره بهترین خاطرهاش از فروش محصولاتشان برایم گفت:«بهترین خاطره من مربوط به پنجم آبان است. دفعه قبلی که به تهران رفته بودیم، به خاطر مشکلی که بین راه کرج به تهران برایمان پیش آمد با چهل و پنج دقیقه تاخیر به سر قرارمان رسیدیم. در آن شرایط چند میلیون جنس در ماشین بود و ما استرس داشتیم که شاید مشتریها قهر کنند و بروند. لحظهای که به آنجا رسیدیم چهرهها متفاوت بود؛ بعضیها نگران و بعضی عصبانی بودند، اما جمعیت انقدر زیاد بود که نمیتوانستیم سفارشها را از ماشین خارج کنیم. مردم خودشان وسایل ما را دست به دست بردند و کنار خیابان چیدند. با کمک هم سفارشهای بستهبندی شده را پخش کردند و به ما کمک میکردند که باقی سفارشها را هم بستهبندی کنیم و تا وقتی پول دستمان ندادند، هیچ کس از پیش ما نرفت. نام محصولاتی که به فروش نرفته بود را هم بلند بلند اعلام میکردند تا مشتری برایش پیدا شود. همه چیز همان جا به فروش رفت. آن لحظه احساس کردم، چقدر خوب است که خدا چند خواهر و برادر جدید به ما هدیه داده است. در واقع فهمیدم که زرخنی باعث شده تعداد زیادی دوست خوب پیدا کنیم.»
برای خانمهایی که یک کسب و کار خانگی شروع میکنند، تبلیغ میکنم
این کارآفرین درباره تاثیرات کسب و کار خانگیاش بر دیگران میگوید:«خیلیها به من پیام میدهند؛ اوایل میگفتند که میخواهند با من کار کنند یا میپرسیدند از کجا شروع کنند، اما من به آنها میگویم خودتان دست به کار شوید و شروع کنید، بعد آدرس صفحهتان را برایم بفرستید تا من برایتان تبلیغات کنم. یکی از همکارانم کار دوخت لوازم آشپزخانه را شروع کرده و من فکر میکنم این تاثیر تشویقهای من بوده است.»
خانمها تا مشکل مالی در زندگیشان پیش آمد به فکر طلاق نیفتند
توصیه خانم یحیایی به خانمها این است:«همه زندگیها سختی و آسانی دارد؛ نداری در تمام زندگیها هست. خانمها باید قویتر از آقایان باشند. من خواهش میکنم تا مشکل کوچکی پیش آمد به جدایی فکر نکنند. کمی تلاش این شرایط را حل میکند. دلم میسوزد که میبینم به خاطر پول یک زندگی به هم میریزد. من در شرایط سخت کم نیاوردم، دنبال راه چاره گشتم؛ زرخنی چاره ما بود. در حال حاضر هم اگر از محل کارم مرا بیرون کنند، گریه و ناراحتی نمیکنم و منتظر معجزه نمیمانم. این درست است که بدون حمایتهای همسرم نمیتوانستم یک قدم هم پیش بروم اما من هم از شکست نترسیدم.»
در کسب و کار خانگی ما ده نفر به صورت غیرمستقیم و چهار نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند
این کارآفرین درباره تبدیل این کسب و کار خانگی به یک کارگاه کوچک میگوید:«زرخنی در حال حاضر تبدیل به یک کارگاه کوچک شده است. در کسب و کار خانگی ما ده نفر به صورت غیرمستقیم و چهار نفر به صورت مستقیم مشغول به کار شدهاند؛ خانمی هست که سبزیها را برای ما خرد میکند، کسی که از او ظرف میخریم، فردی که در خرد کردن مواد اولیه ترشی و مربا به من کمک میکند، شخصی که ساکها را چاپ میکند، تمام این افراد در به ثمر رسیدن محصولات به ما کمک میکنند. درست است که هیچ کدام داخل خانه ما نیستند اما به صورت غیرمسستقیم در کار ما شریک هستند. ما تمام تلاشمان را کردیم که در کسب و کار خانگیمان به خانمهایی که به نوعی میخواستند کمک خرج همسرشان باشند یا آقایانی که چرخه مغازهشان نمیچرخد، کمک کنیم؛ همسرم همیشه در میدان ترهبار از مغازهای خرید میکند که مشتری کمتری دارد. ما یک هدف طولانی مدت در زرخنی داریم؛ میخواهیم به زودی یک خانه ویلایی تهیه کنیم و علاوه بر فروش حضوری، باغ سبزیجات و استخر ماهی هم در آنجا راه اندازی کنیم و به این ترتیب چندین نفر دیگر را هم مشغول به کار کنیم؛ یعنی من و همسرم در کسب و کار خانگیمان، صرفا به فکر پول در آوردن نیستیم.»
ما برای تغییر زندگیمان منتظر جایزه میلیونی و قرعه کشی بانک نمیمانیم
او در ادامه درباره تلاشهای خانواده کوچکاش برای توسعه کسب و کار خانگیشان میگوید:«زرخنی برای ما سه نفر است؛ یعنی همسرم، فرزندم و من. حاصل تلاش خانوادهای که خودش را لایق بهترین زندگی میداند. ما معتقدیم آنچه که داریم حقمان نیست، پس برای تغییر زندگی منتظر جایزه میلیونی و قرعه کشی بانک نمیمانیم، بلکه خودمان به دستش میآوریم. در این بین ما کمکهای مادرم، مادر همسرم و پسر ده سالهمان را نیز داشتیم. ما بخش بزرگی از پیشرفتمان را مدیون پسرمان هستیم، چون به خاطر ما از تمام کودکانههایش گذشت. ما تا یک ماه پیش صاحب یک خانه آپارتمانی در مسکن مهر بودیم، فروختیمش و یک خانه ویلایی اجاره کردیم که انشاءلله بعد ازماه صفر به آنجا میرویم. برای پیشرفت کارمان این لازم بود. البته به زودی یک نفر به صورت مستقیم به عنوان همکار به خانواده زرخنی اضافه میشود.»
فضای مجازی بستر خوبی برای کسب و کار خانگی مهیا کرده است
خانم یحیایی در پایان درباره کسب و کارهای خانگی میگوید:«من باز هم میگویم که راههای بسیاری برای کسب درآمد در منزل وجود دارد و فضای مجازی با تمامی کاستیهایش، این بستر فوقالعاده خوب را برای خانوادهها ایجاد کرده است. من خواهش میکنم که خانمها دست از غصه خوردن، بردارند و با توکل به خدا شروع به کار کنند. کمی در اینستاگرام سرچ کنند؛ هنرهای به ظاهر سادهای میبینند که سرشار از درآمد است. میخواهم بگویم که مثل ما آدمهای زیادی هستند که به جای اینکه یک گوشه بنشینند و غر بزنند و یا اینکه به دنبال یک کار پشت میز نشینی باشند، خودشان وارد عمل میشوند. تنها درخواست من این است که جلوی پای ما سنگ نیندازند، ما اصلا نیازی به وام بلاعوض و پول نداریم. میتوانیم افراد زیادی را هم مشغول به کار کنیم؛ به عنوان مثال همین جریان پست اگر بیشتر با ما همکاری میکرد، شاید زرخنی یازده ماهه الان به اندازه یک کودک چهار یا پنج ساله میشد و آخرین آرزویم این است که هیچ زندگیای به خاطر فقر و تنگدستی از بین نرود.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0