بعضی از همسران هستند که ایرادگیر و سرزنشگر هستند و به کوچکترین چیزی شروع به انتقاد کردن میکنند. این افراد نه تنها باعث کم شدن اعتماد به نفس همسرشان میشوند بلکه از موفقیتهای وی، جلوگیری میکنند.
آیا نامزد یا همسر ایرادگیری دارید که مدام از شما انتقاد میکند و شما را به خاطر کارهایتان مورد سرزنش قرار میدهد؟ کسی که مدام از شما ایراد بگیرد و شما را مورد انتقاد قرار دهد و دایم در تلاش است که شما را تغییر دهد در حقیقت شما را آنگونه که هستید دوست ندارد. او شما را کسی میبیند که باید یا تغییرش دهد و یا تنبیهاش کند؛ و اینکه کدام راه را انتخاب کند بستگی دارد از کدام دنده بلند شده باشد. شما نیز هرگز نمیتوانید خودتان را با توقعات و انتظارات او هماهنگ کنید. چرا که او از شما میخواهد کسی، باشید که نیستید. برای اینکه بدانید چگونه میتوانید رابطه ناسالم خود را اصلاح کنید این مقاله را بخوانید.
چرا جذب نامزد / همسر ایرادگیر و بدرفتار شدهاید؟
بدون شک شما از دوران کودکیاتان الگوبرداری کردهاید تا اینبار بتوانید گذشته را اصلاح کنید. گذشتهای که در آن مجبور بودهاید سخت تلاش کنید تا توجه و تحسین کسانی را که خیلی دوستشان داشتید برانگیزید. این احتمال وجود دارد که پدر و مادر شما بیش از حد ایرادگیر و سرزنشگر بودند و هر کاری میکردید باز هم از شما ایراد میگرفتند. شاید مدام از نمرههای شما، فعالیتهای ورزشیتان، رفتار وحتی صحبت کردنتان ایراد میگرفتند. بهترین کار به هنگام بهانه گیری همسرتان این است که او را به حال خودش رها کنید.
ممکن است در کودکی ناخودآگاهانه باور کرده باشید: «من خوب نیستم. باید بیش از حد تلاش کنم تا دیگران دوستم داشته باشند.» حال با جذب شدن به همسر ایرادگیری که با شما طوری رفتار میکند انگار بچه کوچولو هستید و میخواهد در حق شما مادری یا پدری کند، دوران کودکی خود و روابطتان با پدر و مادرتان زنده کردهاید. گویی میخواهید کار ناتمام دوران کودکیتان را کامل کنید، با امید اینکه اینبار بتوانید رضایت منتقدان همیشگی را به دست بیاورید.
شاید هم شما مورد انتقاد و سرزنش نبودهاید و پدر یا مادرتان همواره مورد سرزنش و انتقاد قرار میگرفت. شاید مادرتان یک همسر ایرادگیر بود که مدام به پدرتان زخم زبان میزد و پدرتان مردی مهربان و در عین حال ترحم برانگیز بود. حال شما در تلاشی ناخودآگاهانه برای وفاداری به پدرتان، زنی را به همسری گرفتهاید که همان آزار و اذیتی که پدرتان تحمل میکرد به شما تحمیل میکند.
ما اغلب نقش پدر یا مادر خود را در زندگی تکرار میکنیم تا به لحاظ روحی و روانی همدرد و غمخوار ناکامیهای او باشیم. بدین معنی که ما هم خود را دچار همان دردها و بدبختیها میکنیم تا وفاداری خود را به پدر یا مادرمان اثبات کنیم و ثابت کنیم هرگز به او پشت نکردیم. برخی از افراد به سختی میتواننداز شر این الگوی مخرب خانوادگی خلاص شوند و اغلب خود را در موقعیتهایی ناسالم و آزاردهنده قرار میدهند که بیشباهت به دردها و رنجهای پدر و مادرشان نیست. گویی چنانچه خوشبختتر از پدر و مادرشان باشند به آنها خیانت کردهاند
تاثیر مردهای ایرادگیر بر همسرانشان
زنانی که با همسران ایرادگیر مواجه میشوند، معمولا دو نوع برخورد از خود نشان میدهند: دستهای از آنها در برابر این ایراد گرفتنها عکس العمل تند نشان میدهند یا مقابله به مثل میکنند که معمولا با دعواهای زناشویی همراه است و گاهی برای مدت طولانی قهر میکنند که ممکن است به جدایی ختم شود. دستهای دیگر، وقتی با ایرادگیریهای همسرشان مواجه میشوند، سعی میکنند ایرادهای خود را برطرف کنند، اما هیچ وقت نمیتوانند برای همسرشان کامل شوند، چون هیچ کس کامل نیست. پس بعد از مدتی همه تلاشها را بی نتیجه میبینند و زیر بار ایرادگیریهای همسرشان روحیه خود را میبازند.
بسیاری از این زنها اعتماد به نفس شان را از دست میدهند و دچار افسردگیهای مزمن میشوند. این زنها یک عصبانیت نهفته همیشگی از همسرشان دارند که به طور مستقیم در روابط زناشویی شان تاثیر منفی دارد. وقتی کسی دایم در حال شمردن نقاط ضعف شما باشد و از همه چیز شما ایراد بگیرد و وقتی شما همه تلاشتان را انجام دهید تا همه چیز درست و سر جای خود باشد، اما باز هم با ایرادگیری مواجه شوید، انگیزه خود را برای زندگی از دست میدهید. مردهای ایرادگیر جلو پیشرفت همسران شان را میگیرند، چه از لحاظ روحی و اخلاقی و چه از لحاظ مادی و جسمی، چون هیچ پیشرفتی بدون تشویق حاصل نمیشود و همان طور که گفتیم، زنها اعتماد به نفس کمی دارند و انگیزه پیشرفت در آنها از بین میرود. احساس میکنند کسی را ندارند که به خاطر او پیشرفت کنند و حتی خود را فراموش میکنند و امید به زندگی در آنها کاهش مییابد. این زنها مادران خوبی نیز نخواهند شد، چون با این همه مشکل روحی و عدم رضایتی که از زندگی زناشویی خود دارند، نمیتوانند راحت و درست به وظایف مادری خود عمل کنند.
در این یادداشت، شما را با چند راهکار اساسی مقابله با بهانه گیری آشنا میسازیم:
همیشه سکوت کنید: بهترین کار به هنگام بهانه گیری همسرتان این است که او را به حال خودش رها کنید. یادتان باشد مقابله به مثل کردن، وضعیت را وخیمتر میکند و ماحصلی نیز جز جنگ و دعوا نخواهد داشت. بپذیرید به هر دلیلی (شغلی، شخصی، اجتماعی و…)، همسرتان آشفته و مضطرب است و بهانه جویی در خانه را به عنوان راهی برای تخلیه هیجان منفی خود انتخاب کرده است. او با بهانه جویی میخواهد استرس و اضطراب درونی خود را کاهش دهد. پس شما باید هوشیارانه عمل کنید و با توسل به سکوت، غائله را بخوابانید. مطمئن باشید همسرتان پس از آرامش به سراغ تان میآید و با شما صحبت میکند، حتی ممکن است نظرتان را جویا شود و راه حلی برای مشکلش بخواهد.
همچون مُسکن آرامبخش باشید: بهانه جوییهای همسرتان علتی دارد، بی تردید او دچار مشکلی شده است. مشکلی که شاید به دلایلی، چون خجالت کشیدن، صلاح ندانستن، سرزنش و… حاضر نیست به شما بگوید. در چنین مواقعی پایگاه امنیت همسرتان باشید و او را به آرامش دعوت کنید. به حریم شخصی همسرتان احترام بگذارید و هرگز کنکاش و تجسس نکنید. بپذیرید همسرتان اکنون نیازمند انرژی مثبت و نیرو بخش است. پس نقش آرام بخش بودن خود را به خوبی ایفا کنید و با ایجاد محیطی آرام و سکوتهای نشان از رضایت، فضایی را برای تفکر و کنار آمدن همسرتان با خودش، فراهم آورید.
تکیهگاه روزهای سختی باشید: حال و روز همسرتان را درک کنید و بیش از پیش، مراقب او و شرایط ویژهاش باشید. بهتر است تا به سروسامان رسیدن شرایط، روزگار را بر وفق مراد او بچرخانید و یا آن که لااقل خود نیز همزمان با همسرتان شروع به بهانه گیری نکنید. مثلا، برنامه مهمانیهای آخر هفته، را با همسرتان تنظیم کنید، یا مراقبت از فرزندان را برعهده بگیرید، به یک شام و یا فضایی سرسبز و خوش آب و هوا دعوتش کنید و….
همسری یکتا باشید: زمانی که همسرتان دچار مشکلی شده است، با بهانه جوییهای او کنار بیائید و آتش بیار معرکه نشوید. فقط به آرامش فضای منزل و امنیت خاطر فی مابین تان اهمیت بدهید. بیان مسائل مهم، پیشنهادات، انتقادات، گله و شکایتها را به زمانی دیگر موکول کنید. این زمان فرصت مناسبی برای بیان نیست و نتیجه مساعدی را عایدتان نمیکند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0