انسانها معمولا تصور صحیحی از مرگ و حقیقت آن ندارند. اگر فهم صحیحی از آن بود، دیگر کراهتی به آن وجود نمیداشت.
در جایی، امیر المومنین علیه اسلام فرمودهاند: والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه؛ (۲) قسم به خداوند پسر ابی طالب آن چنان انس و علاقه به مرگ دارد، که در مقام مقایسه از انس و علاقه طفل شیر خوار به پستان مادر بیشتر است.
باید تامل کرد، آن چه حقیقتی است؟ که مولی الموحدین آن چنان از او یاد میکند و خبر از انس خویش را با او میدهد.
اگر مرگ حقیقتی خوف ناک بود، این قدر محبت و علاقه مندی مولا به آن چراست؟ هنگامی که حضرتش در محراب عبادت، مورد اصابت ضربت شمشیر قرار گرفت، چه ندایی سر داد: فزت ورب الکعبه؛ قسم به خدای کعبه رستگار شدم. آری این کدام حقیقت است که هنگام وصال آن، برای مولی رستگاری و سعادت میباشد.
از امام حسن (ع) پرسیدند: مرگ چیست که مردم نسبت بدان نادانند؟ فرمود: (ع): «اعظم سرور یرد على المؤمنین»؛ (۳) «بزرگترین شادمانى که بر مومنان وارد مى شود.»
همچنین امام صادق (ع) فرمودند: «القیامة عرس المتقین»؛ (۴) «قیامت زفاف و عروسى اهل تقوا است»
آری آنچه ما را از مرگ هراسان میکند جهل ما است، که باعث تصور نا صحیح نسبت به مردن شده است.
به هر حال عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی میتوان تقسیم کرد.
عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و مال و اموال و … دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود. (۵)،
اما عمدهترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتند از:
۱. ناآگاهی از حقیقت مرگ:
از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان میپذیرد. طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی خیزد. اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی میکند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک میگوید و به جهانی باقی و جاودان گام مینهد. امام هادی (ع) به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و میگریست، فرمود::
«یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه» (۶)ای بنده خدا، تو از مرگ میترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمیشناسی.
همچنین وقتی از امام جواد (ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند:
«لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا» (۷).
چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند میدارند، و اگر آن را میشناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت میورزیدند و میدانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است.
۲. دلبستگی شدید به دنیا:
یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونهای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی برای بهره مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر میبرد، زیرا چنین میپندارد که مرگ پایان بخش تمام لذتها و کامیابیهای اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه جدا میسازد.
اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد میکند و به انسان هشدار میدهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمتهایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی میکند:
«قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی» (۸)
«به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است»
امام علی (ع) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها این انگیزه را ایجاد میکند که به دنیای زودگذر دل نبندند:
«ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار» (۹)
«ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.»
کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمتهای دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.
۳. ترس از حسابرسی اعمال:
یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است. این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند. بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ میترسند، زیرا میدانند که با مرگ مهلت آنان به پایان میآید و زمان کیفر اعمالشان فرا میرسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد میکند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند:
«وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین» (۱۰)
«ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمیکنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستادهاند، و خداوند ظالمان را بخوبی میشناسد.»
اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تاکید میکند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده میشود. از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت میتواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد. (۱۱)
پی نوشت:
۱. سبزواری، محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، ۱۳۸۰، ص. ۶۸
۲. نهج البلاغه (صبحی صالح) ص. ۵۲، خطبه ۵
۳. بحارالانوار، ج. ۶، ص. ۱۵۳
۴. همان، ج. ۷، ص. ۱۷۶
۵. منشور جاوید، سبحانی، قم، موسسه سیدالشهدا، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج. ۹، ص. ۲۱۵
۶. معانی الاخبار، شیخ صدوق، بیروت، موسسه الاعلمی، ص. ۲۹۰، ح. ۹
۷. همان، ح. ۸
۸. سوره نساء، آیه ۷۷
۹. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳
۱۰. سوره جمعه، آیه ۷
۱۱. آموزش کلام اسلامی، سعیدی مهر، قم، طه، چاپ سوم، ۱۳۸۳، ج. ۲، ص. ۲۳۴-۲۳۶
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0