جان لاک معتقد است که شادی بستگی به تعداد لذات زندگی دارد. “مک گیل” شادی را به لذتهای تمایلات ارضا شده مربوط دانسته است. برتراندراسل میگوید: رغبت همگانیترین نشانه شاد زیستن است. ولی میتوان تعریف دیگری از شادی داشت. شادی عبارت است از احساس خوشبختی پایدار در زندگی شخصی، مفید بودن برای تحقق آرزو و رفع نیازهای عمومی، یعنی انسانی شاد است که از زنده بودن خود احساس خوشبختی و رضایت کند و دیگران از زندگی او سود ببرند.
پرسش اصلی این است که چگونه میتوانیم با همسرمان شاد زندگی کنیم؟ این سوال با فراوانی بسیار بالا در بین افراد مطرح میشود. چون همه ما شادی را دوست داریم و آن را زیربنای سلامتی خود و جامعه میدانیم. با عنایت به محوریت زن و مرد در ایجاد زندگی شاد در خانواده و با توجه به این که خانواده شاد، جامعه شاد را ایجاد میکند.
محمدعلی ترابی کارشناس روانشناسی با تأکید بر نقش زنان در ایجاد شاد کردن فضای خانه گفت: شاید کمی باورش سخت باشد که حتی انجام کارهای کوچک، اما امید بخش میتواند کانون خانواده را چنان گرم کند که حتی در حادترین شرایط خانواده را از ورطه پاشیدگی نجات دهد.
ترابی تمیز نگه داشتن خانه، رسیدگی به پوشش و خوراک اعضای خانواده مخصوصا شوهر، استقبال گرم از تک تک اعضای خانواده به محض ورود به خانه، ابراز محبت کلامی در قالب تشکر از همسر و فرزندان، تأکید بر احساس آرامش کردن در خانه توسط همسران را از نمونه کارهایی دانست که میتواند کانون خانواده را گرم و لحظات آن را برای خانواده شادی آفرین کند.
وی رمز شاد بودن خانه را شاد بودن زن و مرد خانه عنوان کرد و گفت: نگاه مثبت به کارها و فعالیتهای همسر باعث میشود که او از کار کردن برای رفاه شما راضی بوده و همین رضایت به رفتارهای دلنشین باعث سرور و شادی در خانه شود.
این کارشناس روانشناسی یکی از دلایل اختلاف در میان اعضای خانواده را که باعث بروز خشم در خانه میشود دست کم گرفتن همدیگر دانست و افزود: سوء تفاهم و ایجاد ظن بد نسبت به همسر از دیگر دلایل مهم نارضایتی در خانوادهها است.
وی در خصوص میزان تأثیرگذاری رفتار زن و شوهر در شادی خانوادگی تصریح کرد زنان بیش از ۶۰ درصد از شادیهای خانه را فراهم میکنند و مردان نیز باید بدانند که هر چه بیشتر در خانه شاد باشند و ارتباط بهتری با همسرشان برقرار سازند، زن را در تأمین شادی خانه همراهی کرده اند.
نقش مرد در شادی زن
اگر فرض را براین بگذاریم که در سن ۲۵ سالگی ازدواج کنیم، میتوان نتیجه گرفت که حدود ۵۰ سال یا بیشتربا فرض برخورداری از عمر طبیعی با زنمان زندگی میکنیم، پس به این بیندیشیم که با شاد کردن همسرمان خودمان هم شاد و خوشبخت خواهیم بود، برای این کار باید سعی کنیم در خودمان عادات بهتر ایجاد کنیم. مثلا قبل از این که میهمان دعوت کنیم موضوع را با او در میان بگذاریم، به او فرصت کافی برای تدارک میهمان بدهیم، در مسایل عقلانی و منطقی با زنمان موافقت کنیم، اشتباهات خود را بپذیریم، اشتباه پذیری کسر شان و امتیاز دادن نیست، بلکه اشتباه بهترین آموزگار انسان است. سعی کنیم بخندیم و به همراه ما زن ما هم بخندد، بدانیم که خوشحال کردن زن هنر است نه علم، اگر علم بود همه میتوانستند کسب کنند، اما هنر ریشه ذاتی و درونی دارد و به همین جهت اثر آن ماندگارتر است.
از تلاش همسرمان قدردانی کنیم، در تصمیم گیری به او کمک کنیم شرایطی را فراهم کنیم که استعدادهایش را نمایان کند و با بهره گیری از قدرت تعریف و تمجید ما بدرخشد. به جای هدایای گران قیمت، برای زنمان وقت صرف کنیم، به گفتههایش گوش دهیم و حتی اجازه دهیم فریاد بکشد تا از این طریق به آرامش برسد، محبت خودمان را به زبان بیاوریم و حتی به مادر همسرتان بگویید که دخترش را دوست دارید، فراموش نکنیم که حال و هوای عاشقی تا زمانی بر فضای خانواده ما حاکم خواهد بود که رفتار ما با همسر مان مانند رفتار روزهای آشنایی و نامزدیمان باشد. یقین بدانیم که هر چه در خانه شادتر باشیم و ارتباط بهتری با همسرمان داشته باشیم انرژی بیشتری داریم تا صرف کارمان کنیم و به این وسیله در کارمان نیز موفقتر خواهیم بود.
زنان نیاز به صحبت کردن دارند، مردی که با زنش صحبت میکند و به حرفهای او گوش میدهد قلب زنش را تسخیر میکند، بارها شاید شنیده باشیم که خانممان میگوید”فقط میخواهم حرفم را بشنوی و آنچه را میگویم درک کنی و به احساس من اهمیت بدهی” این جمله و امثال آن بیانگر ابراز نیاز درونی وی است. پس به همسرمان توجه کنیم تا شادی در فضای زندگی ما پراکنده شود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0