در مباحث رشد شخصیت تاکید بر این است که انسان چه میتواند باشد، نه اینکه چه بوده یا اکنون چه هست.
رشد شخصیت فراسوی بهنجاری است و تلاش برای دست یافتن به سطح پیشرفته کمال برای به فعل رساندن تمامی استعدادهای بالقوه انسان، ضروری است و صرفا نداشتن بیماری عاطفی و رفتار روان پریشانه برای کسب شخصیت مطلوب و سالم کافی نیست.
پس شخصیت مطلوب چیست؟
شخصیت مطلوب از دیدگاه کارل راجرز انسان با کنش کامل است، اریک فروم شخصیت مطلوب را انسان بارور یا مولد میداند. همچنین یونگ نیز در این مورد به انسان فردیت یافته معتقد است. آبراهام مزلو نیز شخصیت مطلوب را انسان خواستار تحقق میداند.
این نکته را باید در نظر داشت که مبانی یک نظریه شخصیت، از جمله دیدگاه آن درباره شخصیت مطلوب به گونهای عمیق در فرضهای اساسی نظریه پرداز درباره ماهیت انسان، نظام ارزشهایی که وضعیت ایده آل را شکل میدهد و اینکه چه تغییری باید اتفاق بیافتد ریشه دارد.
انسان میباید در برابر گذشته طبیعت زیست شناختی و اوضاع محیط خویش بپا خیزد. در حقیقت به شکوفایی کمال خود و تبدیل شدن به آنچه در توان دارد دست یابد این تحول هم در سطح رفتار و هم در سطح فرایندهای شناختی و خود شناخت مورد نظر است.
شخصیت مطلوب در بستر هوشیار سازی انسانها نسبت به وظایف فردی و اجتماعی و تاکید بر اصلاح مشکلات اجتماعی و معضلات فردی معنی خواهد گرفت. شخصیت مطلوب در حرکت و پویایی تبلور خواهد داشت نه بسنده کردن به مصون نگاه داشتن آنچه که هست.
به قول اخوان ((بیا ره توشه برداریم، قدم در راه بی برگشت بگذاریم)).
باید رها کرد اندیشیدن صرف به امنیت خود یا نهایتا خانواده خود را باید دغدغه اجتماعی داشت، باید احساس تعلق داشت به یک ملت، به یک امت و به یک سرنوشت مشترک.
باید به شخصیت و خود مطلوب اندیشید تا بتوان در جهت رسیدن به آن گام برداشت.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0