این شاخص در بخش آبهای زیرزمینی حدود ۱۵ درصد و آب پشت سدهای استان گلستان نیز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۶۱ درصد کاهش داشته است. همه این موارد و از طرف دیگر کاهش میزان بارندگی از ابتدای سال آبی جاری، نسبت به مدت مشابه سال گذشته به میزان ۳۷ درصد باعث شده است تا ۹۶ درصد آبهای زیرزمینی استان گلستان درحال استحصال پیوسته باشد که این یعنی بروز فاجعه در زمانی نه چندان دور.
از سوی دیگر شالی کاران با توجه به خشکسالیهای اخیر برای درآمدزایی بیشتر از شالیزارها، به روشهای مختلف متوسل شده اند که از جمله آن کشت دوباره برنج بوده است. درحالی که کشت دوباره برنج به اعتقاد کارشناسان، بدترین نوع کشت، نه تنها به لحاظ مصرف زیاد آب، بلکه به خاطر تشدید مصرف آب در فصلی است که طبیعت با خشکی مواجه میشود.
کشت دوم معمولا در ماههای تیر و مرداد پس از برداشت کشت اول صورت میگیرد، درحالی که دراین زمان آب بندانها خالی است، دبی آب در رودخانهها به کمترین میزان میرسد، ذخیره آبی پشت سدها تقریبا تخلیه میشود و عمق آب چاهها نیز به حداقل میرسد.
با این اوصاف متاسفانه در نبود برنامه منسجم و نظارت دقیق، بیشتر شالی کاران در سالهای اخیر برای کشت دوم از آبهای زیرزمینی استفاده کرده اند و در بعضی از دشتها وضعیت سفرههای زیرزمینی به مرحله بحرانی رسیده است.
از آن سو، اما هر ساله بین شالی کاران و دولت بر سر تولید و واردات کشمکش است. با توجه به این که واردات برنج در نیمه نخست امسال رشد فزایندهای داشته و از یک میلیون تن هم عبور کرده است، وزیر جهاد کشاورزی ممنوعیت فصلی واردات این محصول استراتژیک را که از ابتدای شهریور تا ابتدای آذر بود ادامه داد و تا اطلاع ثانوی نیز ادامه خواهد داشت.
در خور یادآوری است که با وجود خشکسالیهای اخیر و هشدار کارشناسان، میزان تولید داخلی برنج حدود ۲.۲ میلیون تن در سال و نیاز ما به واردات برنج هم سالانه ۸۰۰ تا یک میلیون تن است که در مجموع مصرف برنج کشور به حدود ۳.۲ میلیون تن میرسد، البته بخشی از واردات برنج از طریق بازارچههای مرزی انجام میشود که معمولا در محاسبات نمیآید.
اما اکنون این سوال مهم و حیاتی مطرح میشود که «آب استراتژیکتر است یا برنج؟» و آیا وقت آن فرا نرسیده است که به طور جدی راجع به افزایش تولید داخلی برخی اقلام کشاورزی تجدیدنظر شود؟ هر چند به تازگی وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد: «به طور جدی این سیاست را دنبال میکنیم که به دلیل محدودیت منابع آبی، غیر از استانهای شمالی، کشت برنج در استان دیگری صورت نگیرد و نه تنها از آن حمایت نمیکنیم، بلکه محدودیتهایی هم داریم»، اما آیا این محدودیت در شرایط کنونی کفایت خواهد کرد؟
در شرایطی که اغلب کشورهای منطقه با درک درست از شرایط، اقدام به واردات مجازی آب کرده اند آیا ما نیز نباید چنین رویکردی را مدنظر قرار دهیم؟ ضمن آن که افزایش بیش از حد برنج با کیفیت داخلی آن را از سبد مصرف خانوارهای زیادی حذف کرده است و اغلب مردم از برنجهای ارزانتر وارداتی استفاده میکنند.
بی شک پیش نیاز این مهم در نظر گرفتن الگوی کشت جایگزین مناسب با حداکثر بهره وری و حداقل مصرف آب برای سه استان شمالی کشور است که دور از دسترس هم نیست و میتوان کشت برنج با کیفیت ایرانی را در مناطقی که هنوز با کم آبی مواجه نیستند محدود و از آن حمایت کرد تا مصرف کننده داخلی و بازارهای خارجی از برنج با کیفیت ایرانی محروم نشوند.
قطعا با برنامه ریزی دقیق و ارائه رویکردهای نوین کشاورزی نه تنها با کاهش درآمد کشاورزان و شالی کاران روبه رو نخواهیم شد بلکه حتی افزایش درآمد را در کنار حفظ منابع آبی منطقه شاهد خواهیم بود و نسلهای بعد نیز گاهی عطر برنج خوب ایرانی را استشمام خواهند کرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0