وی ادامه داد: «نگاه منفی به فرزندان طلاق که متاسفانه در جامعه وجود دارد، یکی از عواملی است که بر رفتارهای فرزندان طلاق تاثیر میگذارد و موجب افسردگی، گوشهگیری و عدم تمرکز در آنها میشود.»
این دکتر روانشناس اظهار داشت: «موضوع طلاق والدین موضوعی نیست که فقط کودکی افراد را تحت تاثیر قرار دهد بلکه در آینده فرزندان نیز تاثیر دارد، اما به هر حال برخورد صحیح والدین و نحوه بیان علت جدایی میتواند از میزان استرس و تنشهای کودک بکاهد.»
اخلاقی گفت: «جدایی والدین تغییرات اساسی را در سبک زندگی کودک ایجاد میکند که این تغییرات میتواند استرسزا باشد و سوالهایی را در ذهن کودک ایجاد کند. سوالاتی درباره علت جدایی یا میزان تقصیر کودک در این ماجرا. والدین باید بدانند بیجواب ماندن سوالهای کودکان به آنها آسیب میرساند. پاسخی ناصحیح نیز میتواند آینده کودک را تباه کند. از این رو والدینی که قصد جدایی دارند باید خود را برای پاسخهای هوشمندانه به سوالات تکراری کودکانشان آماده کنند چراکه کودکان ممکن است حتی خود را در این جدایی مقصر بدانند.»
این روانشناس ادامه داد: «والدین در بیان علت طلاق نباید دیگری را خراب کنند، اما این موضوعی است که متاسفانه طرفین طلاق به خاطر ناراحتی که از دیگری دارند به آن توجهی نمیکنند. بدگویی از طرف مقابل برای خوب جلوه دادن خود بدترین کار ممکن است که میتواند ذهنیت منفی را در کودک نسبت به پدر یا مادرش ایجاد میکند. ذهنیت منفی که میتواند برای همیشه او را درگیر کرده و مشکلاتی را برایش ایجاد کند.»
وی تاکید کرد: «طلاق و جدایی والدین شوکی بزرگ برای کودک محسوب میشود که از این رو لازم است والدین، زندگی کودک بعد از جدایی را بسیار شبیه زندگی او قبل از این ماجرا کنند تا کودک بتواند شرایط سخت جدید را راحتتر بپذیرد و با آن کنار بیاید. تغییرات اساسی در سبک زندگی کودک نباید اتفاق بیفتد. تغییر محل زندگی، تغییر مدرسه و جدا کردن کودک از دوستان و همکلاسهایش ضربهای است که بعد از طلاق والدین میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را برای وی به همراه داشته باشد.»
اخلاقی ادامه داد: «اغلب کودکان طلاق با مشکلات گستردهای همچون ناسازگاری، انزوا، گوشهگیری و اضطراب درگیر هستند. حتی در برخی مواقع به دلیل عدم وجود سرپرست مشخص، ممکن است زمینه برای گرایش آنها به بزهکاری و انواع آسیبهای اجتماعی ایجاد شده باشد، اما بسیاری از والدین فکر میکنند زمانی که فرزندانشان بزرگتر شدند و به سن نوجوانی رسیدند، بهترین زمان برای جدایی است تا از آسیبهای وارد شده به کودک کم شود، اما تحقیقات نشان داده که همیشه اینطور نیست؛ طلاق برای خیلی از نوجوانان، به تلخی مرگ یکی از اعضای خانواده است.»
وی گفت: «یک نوجوان شاید بسیار سختتر از یک کودک با این مشکل کنار بیاید. نوجوان در سنی قرار دارد که میتواند به مشکلات مالی بعد از جدایی از والدین و به امکان ازدواج مجدد یکی از آنها فکر کند و این موضوعی است که موجب استرس بیشتر وی میشود. طلاق والدین حتی ممکن است باعث شود نوجوان برای همیشه از ایجاد یک رابطه مبتنیبر عشق در آینده بترسد.»
وی در پایان تاکید کرد: «یکی از تبعات منفی ابتلای نوجوان به افسردگی بعد از طلاق والدین، ممکن است شیوع افکاری برای آسیب زدن به خود باشد. اگر چه پسرها بیشتر از دختران دست به خودکشی میزنند، اما در هر حال این تهدید برای دختران و پسران نوجوان درگیر با این موضوع وجود دارد که والدین باید به آن توجه داشته باشند.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0