چرا عصبانیت از آزادی «غوطه شرقی» دمشق، آمریکا را تا سر حد جنگ سوق داد؟
به گزارش قائم آنلاین، پس از گذشت یک هفته تهدیدهای مستمر، شامگاه جمعه به وقت واشنگتن، بامداد شنبه به وقت دمشق (۲۵ فروردین)، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید جلوی دوربین رسانهها آمد و ضمن خبر دادن از حمله موشکی این کشور به سوریه، اعلام کرد که حمله هوایی آمریکا، در همراهی با
به گزارش قائم آنلاین، پس از گذشت یک هفته تهدیدهای مستمر، شامگاه جمعه به وقت واشنگتن، بامداد شنبه به وقت دمشق (۲۵ فروردین)، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید جلوی دوربین رسانهها آمد و ضمن خبر دادن از حمله موشکی این کشور به سوریه، اعلام کرد که حمله هوایی آمریکا، در همراهی با انگلیس و فرانسه، به اهدافی بوده که «با قابلیتهای تسلیحاتی شیمیایی حکومت سوریه» مرتبط هستند.
دلایل این حمله را باید عملیات ارتش سوریه و نیروهای متحدان در منطقه «غوطه شرقی» دمشق از جمله «دوما»، بزرگترین شهر این منطقه ارزیابی کرد.
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که در غوطه شرقی چه نهفته است که آزادسازی آن چنان آمریکا، انگلیس و فرانسه را به خشم آورد که آنها را تا مرز جنون اقدام نظامی کشانده است.
تامین امنیت کمربند دمشق
اولین پیامد، آزادسازی غوطه را باید در بازگشت امنیت به کمربند دمشق ملاحظه کرد. تامین امنیت کمربند دمشق تنها تامین امنیت مرکز نظام در سوریه را به همراه ندارد، بلکه پیامدهای دیگری در عرصههای میدانی و سیاسی نیز به همراه دارد که به تماما زیان گروههای تروریستی و حامیان منطقهای و بین المللی آنهاست.
به همین دلیل اهمیت آزادسازی غوطه شرقی دمشق، کمتر از آزادسازی «حلب» و «دیرالزور» نیست. تامین امنیت دمشق، تنها بسته شدن پرونده حملات گروههای تروریستی و ۹۰ درصد حملات خمپارهای و موشکی آنها به دمشق را به همراه ندارد، بلکه دست ارتش و نیروهای متحدین را برای گشودن جبهههای جدید عملیاتی به دور از دمشق باز میکند.
سوختن برگ برنده هدفگیری دمشق
با آزادسازی دوما که در تمام طول سالهای جنگ در سوریه، مهمترین پایگاه و مرکز فعالیت و تمرکز گروههای تروریستی شمرده میشد، عملا برگ برنده اعمال فشار بر دمشق دیگر معنا و مفهوم نخواهد داشت و سوخته به شمار میرود.
این تحول بسیار مهم در معادلات میدانی سوریه عموما و ریف دمشق مشخصا، اگرچه از دو ماه پیش آغاز شده بود، اما گروههای تروریستی و حامیانشان هیچگاه تصور نمیکردند، در این مدت کوتاه مناطق گستردهای را که از شهرک «النشابیه» تا بزرگراه بین المللی دمشق – حمص کشیده بود و مأمن و پناهگاه دهها هزار تروریست مسلح شمرده میشد، از دست بدهند.
در این بین آنچه برای گروههای تروریستی فاجعهبار بود، ناتوانی حامیان منطقهای و بین المللی آنها، از جمله آمریکا در متوقف کردن عملیات ارتش سوریه و نیروهای متحدین در این منطقه بود که در دو سطح نظامی و سیاسی حائز اهمیت بسیار زیادی بود.
معادله گریز از مرکز و تمرکز بر پیرامون
یکی از مهمترین پیامدهای آزادسازی غوطه شرقی دمشق و شهر دوما، پیاده سازی معادلهای است که میتوان آن را «معادله گریز از مرکز و تمرکز بر پیرامون» نام نهاد.
درحالی که طی هفت سال گذشته دشمنان سوریه همواره تلاش کرده بودند، کانون تمرکز و فعالیت گروههای تروریستی را به داخل سوریه و مراکز استانها و شهرهای بزرگ و راهبردی این کشور مانند دمشق، حمص، حماه بکشانند، عملیات آزادسازی غوطه معکوس این معادله را پیاده سازی کرد.
به این ترتیب، با آغاز عملیات آزادسازی غوطه شرقی، ارتش سوریه در چارچوب توافقات صورت گرفته با گروههای تروریستی در شهرکها و روستاهای این منطقه، تمام عناصر مسلح وابسته به این گروهها را به استان ادلب و ریفهای آن منتقل کرد.
انتقال عناصر مسلح از مرکز (دمشق) به پیرامون (ادلب) که دارای مرزهای مشترک با ترکیه است، را میتوان به معادله انتقال بحران از کانون یعنی دمشق، محل تمرکز نظام به مناطق پیرامون یعنی مرزها، از جمله مناطق هم مرز با کشور ترکیه تعبیر کرد.
تغییر رویکرد آنکارا از سمت عربستان و آمریکا به سوی ایران و روسیه و توافقات حاصل شده در آستانه، سوشی و نشست سه جانبه ایران – ترکیه – روسیه در ماه جاری میلادی در آنکارا را باید یکی از پیامدهای پیادهسازی این معادله ارزیابی کرد و چه بسا اگر این توافقات نبودند، پرونده غوطه شرقی و دوما به این سرعت بسته نمیشد.
عملیات آزادسازی غوطه عملیاتی از قبل برنامهریزی شده
عملیات آزادسازی غوطه شرقی در چارچوب عملیاتی بزرگ و حساب شده که از مدتها قبل برای آن برنامهریزی شده بود، پیادهسازی شد. برنامهای که آزادسازی حلب، دیرالزور، تدمر و السخنه را در مرحله اول خود داشت تا در مرحله دوم، مناطق شرقی استان ادلب تا فرودگاه نظامی «ابو الضهور» و مرحله سوم آزادسازی غوطه شرقی را در برگیرد. و براساس اعلام منابع آگاه سوری مرحله چهارم این مجموعه عملیات، جبهه جنوب دمشق و مشخصا اردوگاه یرموک، الحجر الأسود، یلدا و بیت سحم را در برخواهد گرفت که کانون تمرکز «داعش» در جنوب دمشق شمرده میشود. بنابراین بسته شدن پرونده غوطه شرقی به معنای گشوده شدن پرونده «التنف» و شرق فرات خواهد بود.
جایگاه غوطه در معادلات سوریه
منطقه غوطه شرقی دمشق، صرف نظر از موقعیت اقتصادی و جمعیتی به دلیل نزدیکی به شهر دمشق و اشراف به برخی از محلهها و مراکز حساس پایتخت، از جمله میدان «العباسیین» و سفارت روسیه از اهمیت بسیاری برخوردار است.
افزون بر آن، این منطقه به وسیله منطقه «حوران» به اردن و به واسطه منطقه «جولان» سوریه به بلندیهای اشغالی جولان در سرزمینهای اشغالی متصل میشود.
این درحالی است که نزدیکی به بزرگراه بین المللی دمشق – حمص به معنای دسترسی به بزرگراه بین المللی دمشق – بیروت از طریق منطقه کوههای القلمون سوریه و بلندیهای عرسال لبنان است.
با این ملاحظات، منطقه غوطه شرقی دمشق از همان ابتدای بحران سوریه به کانون توجه گروههای تروریستی و حامیان آنها تبدیل شد، بهگونهای که این گروهها در طول ۷ سال گذشته همواره از سوی طرفهای منطقهای مانند رژیم صهیونیستی، اردن، عربستان و قطر حمایت همه جانبه شدهاند، به عنوان مثال گروه تروریستی «جیش الاسلام» مزدور و دستنشانده سعودیها بوده و مورد حمایت مستقیم عربستان است ویا گروههای جبهة النصره، فیلق الرحمن، أحرار الشام از سوی قطر و ترکیه حمایت میشدند.
به لطف این حمایتها خیلی زود این گروهها به قدرتمندترین گروههای مسلح در سوریه تبدیل شدند که علیرغم اختلافات عمیق، یک هدف مشترک یعنی اشغال دمشق و براندازی نظام در سوریه را دنبال میکردند.
بنابراین آزادسازی غوطه شرقی بر باد رفتن رویای براندازی نظام در سوریه و مهمتر از آن خروج عربستان و قطر از دایره طرفهای تاثیرگذار بر این بحران شمرده میشود.
از آنچه گذشت، میتوان به دلایل نگرانی و عصبانیت آمریکا و غرب از تحولات غوطه شرقی و سرانجام حمله موشکی آنها پی برد، به ویژه آنکه با آزادسازی غوطه، نظام سوریه عملا کنترل دو سوم خاک این کشور را در دست دارد که مهمترین تبعات آن برای دشمنان سوریه دستکم در سه سطح قابل ارزیابی خواهد بود:
– پیروزی نظام سوریه
– گسترش نفوذ روسیه در غرب آسیا و شمال آفریقا (خاورمیانه)
– گسترش نفوذ ایران در جهان اسلام
صرف نظر از اینکه آزادسازی غوطه دست نظام سوریه را جهت عملیات نظامی در جبهههای دیگر باز میگذارد، آزادسازی هر منطقه و بازگشت آن تحت حاکمیت نظام، در کنار ادامه حمایت روسها از دمشق، راه را بر گسترش نفوذ این کشور نه تنها در سوریه، بلکه عراق، یمن، مصر و سرتاسر منطقه هموار میکند، چراکه روسها سوریه را پل ارتباطی خود به این کشورها و منطقه میدانند، به ویژه آنکه آمریکاییها با گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز، آسیای میانه و اروپای شرقی، یعنی «حیات خلوت» روسها موقعیت و جایگاه روسیه را در این مناطق متزلزل کردهاند.
از سوی دیگر، آمریکاییها هیچگاه نمیتوانند، ایران را فراموش کنند و به خوبی میدانند، این پیروزی نه تنها به معنای رقم خوردن یک پیروزی دیگر در منطقه و قدرتمندتر شدن این محور است، راه را بر گشوده شدن محور ارتباطی مسکو – تهران – بغداد – دمشق – بیروت هموار میکند.
نکته مهم این است که ارتباط این گذرگاه به اینجا ختم نمیشود، بلکه میتواند، با متصل شدن به «جاده ابریشم»، عملا چین را هم به خود ملحق خواهد کرد، به این ترتیب این محور به قدرتمندترین محور سیاسی – اقتصادی – نظامی منطقه و جهان تبدیل خواهد شد.
آنچه برسر میز مذاکرات به دست نیامد
روند سریع تحولات میدانی و پیروزیهای ارتش سوریه و نیروهای متحدین، علی رغم تعدد جبهههای درگیری، معارضان سوری مورد حمایت آمریکا و غرب را وادار به تجدید نظر در مواضع خود بر سر میز مذاکره خواهد کرد.
به این ترتیب، ملت سوریه آنچه را که نتوانسته طی هفت سال گذشته از طریق گفتگو و برسر میز مذاکره به دست آورند، به حکم معادلات میدانی جدید و حقایق حاکم بر میدان و از موضع قدرت از طرفهایی خواهد گرفت که کمر به نابودی کشور، دولت و مردم سوریه بستهاند.
نگرانیهای غیرقابل انکار صهیونیستها
رژیم صهیونیستی از جمله طرفهایی است که تحولات غوطه، نگرانیهای بسیاری را در این رژیم ایجاد کرده است. درباره اهمیت این منطقه در معادلات صهیونیستی کافی است، به برخی خبرهای منتشره در رسانهها اشاره کنیم که از کشف اطلاعات موثق که نشان میدهد، گروهی ویژه متشکل از نظامیان ناتو، رژیم صهیونیستی و اردن در غوطه خبر میداد. البته منابع رسمی چنین خبری را تأیید نکردند. شبکه خبری المیادین به نقل از خبرنگار خود اعلام کرد که چند افسر غربی در غوطه بازداشت شدهاند.
این گروه عملیات تروریستها علیه نظام سوریه و نیروهای متحدین، در این منطقه را هدایت میکرده و با آغاز عملیات آزادسازی غوطه این نیروها منطقه را ترک کردهاند.
در ادامه نیز خبرهای متعددی درباره کشف سلاحهای صهیونیستی در مواضع و مقررهای گروههای تروریستی در غوطه منتشر شد که همه علاوه براینکه ماهیت واقعی و اهداف حقیقی آنها را آشکار میساخت، دخالت رژیم صهیونیستی در بحران سوریه و مشخصا تحولات غوطه را به اثبات میرساند.
در این راستا، با آغاز عملیات ارتش سوریه در منطقه غوطه یک منبع آگاه سوری افشا کرده بود که ارتش سوریه و نیروهای متحدین طرح صهیونیستی – آمریکایی را که قرار بود، در این منطقه اجرا شود، خنثی کردهاند.
براساس این طرح قرار بود، جنگندههای رژیم صهیونیستی با هدفگیری مواضع ارتش سوریه در حومه دمشق زمینه حمله جیش الاسلام به شهرکهای النشابیه و اوتایا را فراهم کنند و این گروه با استفاده از پوشش هوایی جنگندههای ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا به غوطه شرقی نفوذ، زمینه احداث پایگاهی آمریکایی در این منطقه را با هدف تهدید دمشق فراهم کنند.
بالطبع تهدید دمشق و درصورت فراهم بودن شرایط براندازی نظام یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در غوطه شرقی شمرده میشد، هدف مهم دیگر این رژیم جلوگیری از نفوذ مقاومت حزب الله و ایران در این منطقه به دلیل نزدیکی به مرزهای اشغالی بود.
در اینباره کافی است به این نکته اشاره شود که فاصله بین غوطه شرقی تا مرز سوریه با سرزمین اشغالی در جولان شاید کمتر از ۳۰ کیلومتر است؛ اسرائیلیها معتقدند که تقویت حضور حزب الله و ایران در کنار نظام سوریه که از جنگ شبهجهانی جان به در برده، خطری بزرگ برای امنیت رژیم صهیونیستی ایجاد میکند.
تحولات روزهای آینده پاسخ این سوال را خواهد داد که آزادسازی غوطه شرقی دمشق، در معادله کلی جنگ شبهجهانی علیه سوریه چقدر مهم بوده و چرا رژیم صهیونیستی تا این حد نگران شده است.
برچسب ها :دمشق،جنگ نظامی، واشنگتن
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0