کد خبر : 93903
تاریخ انتشار : یکشنبه 22 آوریل 2018 - 16:30
-

طرح‌های انتقال آب عمان به مشهد و آب خزر به سمنان «نیاز کاذب» است

طرح‌های انتقال آب عمان به مشهد و آب خزر به سمنان «نیاز کاذب» است

به گزارش قائم آنلاین، حجت میان‌آبادی در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس معتقد است وقتی می گوییم بحران آب، باید ابتدا بدانیم که بحران چیست و لازمه و الزامات آن چیست؟ لازمه بحران آب مدیریت بحران است، ۲۰ سال می است بحران آب داریم و گفته می شود برای حل مشکل

به گزارش قائم آنلاین، حجت میان‌آبادی در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس معتقد است وقتی می گوییم بحران آب، باید ابتدا بدانیم که بحران چیست و لازمه و الزامات آن چیست؟ لازمه بحران آب مدیریت بحران است، ۲۰ سال می است بحران آب داریم و گفته می شود برای حل مشکل کم آبی وارد اقدامت بنیادی شوید تا تغییر رویکردهای جدی را در مساله آب داشته باشیم، اما در پاسخ عنوان می شود فرصت نداریم.

همین می شود که سدسازی رونق می گیرد و سپس پروژه انتقال آب آغاز می شود.

میان‌آبادی که از دانشگاه معتبر دلف هلند در دوره دکترا فارغ التحصیل شده و دوره پسا دکترا را در دانشگاه معتبر و مشهور MIT گذرانده است، می‌گوید: به دلیل اینکه مدام گفته می‌شود کم آبی داریم احتمالاً کسی هم این را باور نمی‌کند چرا که در تهران حدود ۱۰ سال است که مدام کمبود آب و بحران جدی آب را می‌شنوند. حال سؤال این است که کدام یک از مناطق تهران در این سال‌ها با قطعی آب مواجه شده است.

عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص انتقال آب نیز می‌گوید: مکرر مطرح کرده و گفته‌ام که مطلقاً با طرح انتقال آب مخالف یا موافق نیستم. شاید برخی عزیزان محیط زیستی بگویند که انتقال آب مطلقاً بد است. اما بنده این را نمی‌گویم که مطلقا و بدون استثنا همه بد است،اما اگر مطالعات جامع و با رویکردهای صحیح صورت گیرد بسیاری از طرح‌های انتقال آب در ایران یقیناً توجیه علمی، اقتصادی، فنی و اجتماعی ندارد.

او با این عنوان که بد مصرفی آب تنها مختص مردم و کشاورزان نیست تصریح می‌کند: بیشترین رتبه بد مصرفی را باید به سیاستگذاران آب اختصاص داد، لذا هیچ‌وقت نمی‌توان یک راهکار واحد برای حل مشکل کم‌آبی در کشور ایجاد کرد.باید سراغ تغییر پارادایم و تغییر رویکرد حرکت کنیم چرا که برای حل مشکل کم‌آبی نمی‌توان یک راه حل واحد متصور شد، البته قبل از رویکردها، تغییر سیاستگذاری نیز باید داشته باشیم.

میان آبادی همچنین در خصوص دیپلماسی آب نیز می‌گوید تصور می‌شود دیپلماسی آب فقط و فقط توسط وزارتخانه نیرو و امور خارجه باید انجام شود. در حالیکه اینگونه نیست و باید نهادها و سازمان مختلف نظیر وزارت راه و شهرسازی، نفت، سازمان بنادر، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست در دیپلماسی آب دخیل باشند.

مشروح گفت و گوی تفصیلی با حجت میان آبادی عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس را با هم می خوانیم:

*فارس: آیا موافقید که در کشور بحران آب داریم، تحلیلی از وضعیت منابع آب کشور ارائه کنید.

میان آبادی: وقتی می گوییم بحران آب، باید ابتدا بدانیم که بحران چیست و لازمه و الزامات آن چیست؟ لازمه بحران آب مدیریت بحران است وقتی گفته می‌شود یک بحران مثل زلزله داریم وقتی زلزله رخ می‌دهد باید مدیریت زلزله و بحران انجام داد در مدیریت بحران دنبال مدیریت اصولی نیستند و فقط و فقط مثل زلزله به دنبال مدیریت زلزله و بحران هستید و دیگر ساخت‌وساز و اقدامات اصولی معنی نمی‌دهد. مسئله این است که ۱۵ یا ۲۰ سال است گفته می‌شود بحران آب داریم و در این مدت هر زمان به مسئولان کشور گفته می‌شود وارد اقدامات بنیادی شوید تا تغییر رویکردهای جدی را در مسئله آب داشته باشیم عنوان می‌کنند که فرصت نداریم چون بحران منابع آب داریم.

پس این می‌شود که سدسازی رونق می‌گیرد و تمام می‌شود، سپس پروژه انتقال آب آغاز می‌شود. وقتی گفته می‌شود به جای انتقال پروژه آب چند هزار میلیارد تومانی برای یک شهر می‌خواهید ۲۵ میلیون متر مکعب آب انتقال دهید و وقتی که پرسیده می شود با میزان بسیار کمتری از این بودجه می توان همان مقدار آب را در مقصد با مدیریت تقاضا و رویکردهای نوین ایجاد کنید چرا این کار را نمی‌کنید؟ مسئولان می‌گویند چون بحران آب داریم و فرصت نداریم.

حال چند سال است که می‌گوییم بحران آب داریم حدوداً ۲۰ سال است که مدام این بحران آب مطرح و اعلام شده است.

یعنی بیش از یک دهه است که مدام در ظاهر مدیریت بحران می‌کنیم. حال تصور کنید که زلزله‌ای که سال گذشته در کرمانشاه رخ داد هر سال رخ دهد یعنی ۲۰ سال باید مدیریت بحران برای زلزله کرمانشاه انجام شود و حال تصور کنید هر اقدامی که خواسته شود برای این شهر انجام شود بگویند زمان نداریم و از همه بدتر اینکه این مدیریت بحران لوث و عادی خواهد شد

 *فارس:سؤالی که مطرح است این است که در حال حاضر به دلیل اینکه مدام گفته می‌شود کم آبی داریم، کسی دیگر بحران را باور نمی ‌کند.

میان‌آبادی: دقیقاً همینطور است. شهروندان در تهران شاید حدود ۱۰ سال است که مدام کمبود آب و بحران جدی آب را می‌شنوند. حال سؤال این است که کدام یک از مناطق تهران در این سال‌ها با قطعی آب مواجه شده است؟ مگرنه اینکه هنوز استخرها پر از آب است مگرنه اینکه با آب شهری خودرو شسته می‌شود؟ پس هر چقدر بیلبورد نصب شود و مصاحبه صورت گیرد شهروندان می‌گویند که ۱۰ – ۱۵ سال است مدام کمبود آب و بحران آب را می‌شنوم اما هنوز آب شرب ما قطع نشده است پس این هشدارها با شواهدی که من میبینم همخوانی ندارد،صحیح نیست و برای شهروندان هشدار بی اثر شده است.

*فارس:یعنی بحران آب نداریم؟

میان‌آبادی: بنده می‌گویم از شرایط بحرانی گذشته‌ایم. چرا که بحران دارای چند ویژگی است؛ اولین ویژگی موقت بودن آن است، دوم غیرقابل پیش‌بینی است و سوم دینامیک است. یک بیمار وقتی به دکتر مراجعه می‌کند و می‌گوید من سه ماه است دچار بحران روحی شده‌ام دکتر هم برای او تجویزی انجام و مشکلات را برای او بازگو می‌کند. اما یک نفر نمی‌گوید که ۱۵ سال است دچار بحران روحی هستم. پس باید گفت که این فرد بیمار روحی است و مشکل روحی دارد. لذا باید دقت شود که آیا با بحران مواجه هستیم یا نیستیم. استفاده از کلمه بحران اشکالی ندارد اما استفاده نامناسب از این واژه‌ها باعث می‌شود که رویکردهای ما غلط باشد مثل مقابله با خشکسالی یا مقابله با سیل یا مقابله با تغییر اقلیم. مگر می شود با اینها مقابله کرد؟

*فارس:اشاره کردید که چندین هزار میلیارد تومان هزینه می‌شود تا ۲۵ میلیون متر مکعب آب انتقال یابد حال سؤال این است که آیا اصولاً انتقال آب مفید است یا خیر؟ و اینکه آیا درست است که به جای انتقال آب، جمعیت را منتقل کنیم؟

میان‌آبادی: بنده مکرر مطرح کرده و گفته ام که مطلقاً با طرح انتقال آب مخالف یا موافق نیستم. شاید برخی عزیزان محیط زیستی بگویند که انتقال آب مطلقاً بد است، اما بنده این را نمی‌گویم که مطلقا و بدون استثنا همه بد است.  اما اگر مطالعات جامع و با رویکردهای صحیح صورت گیرد بسیاری از طرح‌های انتقال آب در ایران یقیناً توجیه علمی، اقتصادی، فنی و اجتماعی ندارد. یعنی که ما می‌گوییم که چند انتقال آب را نام ببرید که دارای مطالعات جامع هستند. از منظر علمی برای مثال مطالعات انتقال آب خزر به سمنان یا عمان به مشهد که ادعا می شود مطالعاتشان تکمیل شده است به هیچ عنوان مطالعات جامع ندارند.

حتی اگر در حال حاضر تمام گزارش‌هایی که مشاور طرح تهیه کرده نگاه کنید طرح انتقال آب دریای خزر به سمنان مطالعات جامع ندارد. مثل مساله و اجرای خصوصی‌سازی که برای اقتصاد در کشور رخ داد، برای انتقال آب هم در مسایل آب و محیط زیست در حال رخ دادن است.

اقداماتی در کشور در حال انجام است که شاید اسم خوبی داشته باشند اما باید گفت که هیچ‌کدام از طرح‌های انتقال آب مطالعات جامع ندارند. بنده معتقد هستم که اگر مطالعات جامع انتقال آب صورت گیرد بسیاری از پروژه‌ها متوقف می‌شوند. تجربه و مطالعات نشان داده است که بسیاری از  طرح‌های انتقال آب در کشورهای مختلف محکوم به شکست شده‌اند.

حال سؤال این است که آیا تاکنون مطالعه‌ای برای دلایل شکست این طرح‌های انتقال آب در کشورهای به اصطلاح توسعه یافته صورت گرفته است؟ با این تفاسیر کشورهای توسعه یافته که قطعاً مطالعات جامع و خوبی انجام داده‌اند به این مشکلات برخورده‌اند. بنده تصور می‌کنم که در ایران که قطعاً به آن شکل مطالعه‌ای برای طرح‌های انتقال آب صورت نگرفته چه مشکلاتی خواهیم داشت. پس مطالعات جامع و تجربه‌های بین‌المللی را سرلوحه کار خود قرار دهیم.

*فارس:انتقال جمعیت به جای انتقال آب چطور؟

میان‌آبادی: انسان با طبیعت متفاوت است یکی از معضلات بزرگ آب و محیط زیست ایران و مدیریت و سیاست‌گذاری در ایران این است. مدیریت و سیاست‌گذاری‌ها را عموما مهندسان انجام می‌دهند و متأسفانه ما  مهندسان، جامعه را به مثابه یک شئی می‌بینیم و به شکل شبکه انسانی در نظر نمی‌گیریم. همان چیزی که برای فولاد، بتن و خاک، راه و اتوبان در نظر می‌گیریم برای آب و انسان هم در نظر می‌گیریم. این از بزرگترین آفت‌های کشور است. آب خزر را به سمنان منتقل می‌کنیم و آب اصفهان را به یزد می‌بریم. چون تصور می‌کنیم که چون می‌توانیم آب را از هزاران کیلومتر پمپاژ کنیم می‌توانیم انسان را دستوری جابه‌جا کنیم، اما انتقال جمعیت به صورت دستوری امکان‌پذیر نیست.

در این بین اما سؤال این است که بین ۱۵ هزار میلیارد تومان تا ۳۰ هزار میلیارد تومان هزینه می‌کنیم تا آب عمان را برای تأمین آب شرب مردم هزینه کنیم، اما حاضر نیستیم درصدی از  آن هزینه را که در شهر مشهد که به شدت افت آب زیرزمینی دارد هزینه کنیم و یا در مناطق جنوبی کشور از مکران تا ساحل دریای عمان هزینه کنیم. چرا جمعیت اصفهان، نی‌ریز، مشهد و تهران را تشویق نمی‌کنیم که به آن مناطقی که سرمایه‌گذاری شده و توسعه پیدا کرده است منتقل شوند. البته این مساله باید حتما با رویکردهای پیشرفت و توسعه پایدار و ماندگار صورت گیرد و گرنه همان بلاهایی که برسر تهران و مشهد و اصفهان وغیره آوردیم بر سر مناطق جنوبی کشور هم خواهیم آورد.

یعنی سواحل مکران و خط مرزی آب به قدری توسعه پیدا کند که به جای اینکه مردم را دستوری ساکن آن نقاط کنیم مردم خودشان به راحتی ساکن این مناطق شوند. مگر دولت نهم و دهم سعی نکردند به صورت دستوری جمعیت تهران را منتقل کنند؟

*فارس:اینکه در برخی شهرها و استان‌ها دولت مجبور به انتقال آب می‌شود چطور؟ وقتی آب نیست چه باید کرد؟

میان‌آبادی: این  مجبور است را ابتدا باید ثابت کنیم، بعد در مورد باقی آن صحبت کنیم. دقت کنید در این خصوص دو بحث وجود دارد که اولی نیاز آبی و دوم تقاضای کاذب است. مثالی برای این موضوع می‌زنم. کودکی در یک خانواده‌‌ای زندگی می‌کند که وضعیت مالی خوبی ندارد و کشور ما هم کشور کم‌آبی است و مثل بسیاری از کشورهای اروپایی نیست که بارش‌ها مناسب و ایده‌آل باشد، حال چه اتفاقی برای آن کودکی که وضعیت مالی خوبی ندارد می‌افتد؟ هر کدام از اعضای آن خانواده به‌روزترین موبایل و سایر تکنولوژی‌های روز را نیاز دارند پدر خانواده هم سه شیفت کار می‌کند که این نیازها را که اتفاقاً تقاضای کاذب است را تأمین کند و بعد می‌گویند بد می‌شود که یک نوجوان گوشی موبایل «آی‌پد» نداشته باشد؟ و یا نمی‌توان هر سال مبلمان منزل را تغییر نداد .سؤال این است که پدر خانواده باید سه شیفت کار کند؟ آیا دولت باید دنبال انتقال آب ، دنبال آب ژرف و دنبال آب شیرین‌کن باشد. باید توجه داشت “نیاز” یک بچه در این شرایط اقتصادی با “تقاضای کاذب” متفاوت است، آن چیزی که برخی پیمانکاران و مشاوران در دهن برخی مسئولان می‌گذارند نیاز آبی نیست بلکه تقاضای کاذب آبی است که متأسفانه این دو را با رنگ و لعاب آبی به خورد جامعه و مسئولان می‌دهند، این‌ها به اسم و توجیه تقاضا آماربرداری می‌کنند و به اسم نیاز به خورد جامعه و رسانه‌ها می‌دهند.

*فارس:یعنی این مصرف سرانه آب در کشور و یا مصرف آب بیشتر تقاضای کاذب است تا نیاز آبی؟

میان‌آبادی: دقیقاً با سند و مدرک می‌توانم بگویم که انتقال آب عمان به مشهد آیا به خاطر نیاز آبی این شهر است؟ نیاز آبی شهر مشهد چقدر است؟ آمار رسمی که منتشر شده است قرار است که آب خزر را با ۹۶۰۰ میلیارد تومان هزینه به استان خشک سمنان ببریم. حال تقاضای آبی کاذب که مشاوران در بخش صنعت ارائه داده‌اند دو تا سه برابر نیاز آبی استان به شدت صنعتی اصفهان است یعنی تقاضای کاذبی که برای صنعت در استان سمنان ایجاد کرده است دو تا سه برابر بخش صنعتی استان اصفهان است و اینها را به اسم نیاز آبی به سمنان منتقل می‌کنند.

*فارس:آیا می‌توان نسخه واحدی‌ برای مشکل آبی کشور پیچید؟ انتقال آب، مدیریت تقاضا و یا بهره‌وری کدام بهترین روش خواهد بود؟

میان‌آبادی: بد مصرفی فقط مختص مردم نیست و حتی کشاورز هم نیست بلکه سیاستگذاران. مردم و کشاورز و محیط زیست بد مصرف هستند و همه در آن نقش دارند اما اگر رتبه‌بندی کنیم شاید بیشترین امتیاز را باید به بدمصرفی سیاستگذاران آب داد.

*فارس:پس نمی توان راه‌حلی‌ واحد برای مشکل کم‌آبی در کشور متصور شد؟

میان‌آبادی: این سؤال از منظر علمی درست نیست. چون ابهام‌هایی از سامانه‌های منابع آبی وجود دارد و آبخوان‌ها مثل منبع نفت نیست که بتوان در مورد آن به طور دقیق گزارش داد. یکی از خطاهای بزرگ سیاست‌گذاری در بخش آب این است که هنوز نمی‌دانیم آب چیست. لذا سامانه‌های منابع را نمی‌توان یک راه حل واحد  برای هر کدام دانست.

دریاچه ارومیه و هامون هر دو در حال خشک شدن هستند دریاچه ارومیه با شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و اقلیمی هامون متفاوت است پس راهکارهایی که می‌تواند باعث احیای دریاچه ارومیه شود شاید ممکن است باعث بدتر شدن وضعیت دریاچه هامون شود.

لذا هیچ‌وقت نمی‌توان یک راهکار واحد برای حل مشکل کم‌آبی در کشور ایجاد کرد.

*فارس:پس چه اقدامی برای حل مشکل کم‌آبی نیاز است؟

میان‌آبادی: باید سراغ تغییر پارادایم و تغییر رویکرد حرکت کنیم. برای حل مشکل کم‌آبی نمی‌توان یک راه حل واحد متصور شد، البته قبل از رویکردها، تغییر سیاستگذاری نیز باید داشته باشیم.

*فارس:آیا وزیر نیرو می‌تواند این تغییر رویکرد را ایجاد کند؟

میان‌آبادی: بنده مکرر گفته ام که تغییر رویکرد را یک پروسه می‌بینم نه پروژه، و این تغییر رویکرد دقیقاً در یک شخصی مانند وزیر اگر بخواهد رخ دهد خوب است، چرا  که قبلاً نمی‌توانستیم خیلی از مسئولان را که در حال حاضر وزیر نیرو مطرح می‌کنند قانع کنیم و الان نصف مسیر را رفته‌ایم و اردکانیان وزیر نیرو با داشتن تجربه‌های عالی خیلی از مسیر را طی کرده است اما مدیریت منابع آب را یک وزارتخانه و بعد یک شخص وزیر نمی‌تواند انجام دهد. این بدنه است که باید حرکت کند و باید بدانیم که آیا بدنه تخصصی کشور چه در دانشگاه و چه در وزارتخانه و نهادهای سیاستگذاری توانسته‌اند با این مباحث جدید همراه باشند یا خیر. دانشگاهیان و بدنه تخصصی وزارتخانه‌های مرتبط با آب هم دارند مطالبی را عنوان می‌کنند  که هیچ سنخیتی با برخی از مطالب صحیح وزیر نیرو ندارد پس تا زمانی که این ظرفیت وزارت نیرو و سایر نهادهای مرتبط با آب اصلاح شود یقیناً یک فرد نمی‌تواند اصلاح و تغییر رویکرد را ایجاد کند چرا که این اصلاح یک پروسه است و پروژه نیست.

*فارس:‌آیا ایران در دیپلماسی آب موفق بوده است؟و آیا در خصوص معاهده‌هایی که در خصوص آب مشترک (آب هیرمند) داریم ایران موفق عمل کرده است؟و اینکه چه اقداماتی باید صورت گیرد و چه اقداماتی نباید صورت گیرد ؟

میان‌آبادی:ایران در خصوص دیپلماسی آب اقداماتی را انجام داده است و اینگونه نبوده است که بگوییم هیچ اقدامی نشده است و اینطور نیست که بگوییم در دو یا چهار سال اخیر مورد توجه وزارت نیرو قرار گرفته است. دفتر رودخانه‌های مرزی سالیان سال است که روی بحث رودخانه‌های فرامرزی و دیپلماسی آب کار می‌کند اما چون اخیراً این موضوع پررنگ شده است لذا تصور می‌شود که فقط این چند سال اخیر بوده است که این موضوع مطرح شده است.

*فارس:پس مشکل کجا است؟

میان‌آبادی: چند مشکل جدی داریم. چرا که تصور می‌شود دیپلماسی آب فقط و فقط توسط وزارتخانه نیرو و امور خارجه باید انجام شود. در حالیکه اینگونه نیست و باید نهادها و سازمان مختلف نظیر وزارت راه و شهرسازی، نفت، سازمان بنادر، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست در دیپلماسی آب دخیل باشند که متأسفانه به وظایف خود آگاه نیستند. این یک ضعف بزرگ دیپلماسی آبی است، موضوع بعدی این است که کسانی که توجه بسیار کمی از منظر سرمایه‌گذاری علمی، پژوهشی و سیاستگذاری اجرایی و علمی به مسئله دیپلماسی آب وجود دارد.

*فارس:پس اگر تغییر رویکردها در سیاستگذاری آب به وجود بیاید می‌توان گفت که مشکل آب را حل کرده‌ایم؟

میان‌آبادی: با این اقدامات مشکلات آب را مدیریت کرده‌ایم چرا که نمی‌توان مشکل آب را حل کرد. مسائل آبی در دنیا نیز حل شدنی نیست اگر اینگونه باشد که در هلند و دانمارک، سوئیس و آلمان باید سالیان سال باشد که مدیریت منابع آب در کشور خود را تعطیل کنند در حالیکه در این کشورها بیشترین بارش و بیشترین آمار تولید محصولات کشاورزی را دارند.

*فارس:چرا سال‌ها است که مدیریت شهری و یا مسئولان ارشد کشور فکری برای جمع‌آوری آب باران از سطح خیابان‌ها و حتی از پشت‌بام‌های واحدهای مسکونی اقدامی نمی‌کنند؟

میان‌آبادی: همانطور که گفتم در ایران در سیاستگذاری دچار جزئی‌نگری شده‌ایم و مثلاً نقش سازمان بنادر در مدیریت مساله خشک شدن هامون چیست و یا نقش وزارت نفت در دیپلماسی آب ایران چیست؟ می‌توان در این خصوص مفصل اظهارنظر کرد.

*فارس:در مورد تشکیل کمیته سازگاری با کم‌آبی می‌خواهم این سؤال را بپرسم که مگر شورای عالی آب نداشتیم و سال‌ها از تشکیل آن نمی‌گذرد. پس تشکیل کمیته سازگاری با کم‌آبی به چه دلیل است؟ آیا این همان تغییر رویکرد است؟

میان‌آبادی: این نمی‌تواند تغییر رویکرد باشد. شاید تغییر رویکرد باشد اما با استفاده از ابزار غلط. سال‌ها گفته شده است که مقابله با خشکسالی غلط است چرا؟ چون که خشکسالی یک پدیده طبیعی است. مثل روز و شب. بشر در این دنیا بیش از هزاران سال است که با خشکسالی مواجه بوده است.

آیا می‌توان ستاد مقابله با شب و یا پاییز ایجاد کرد. پس در هزاران سال گذشته که ایران در دنیا در خصوص مدیریت منابع آب سرشناس بوده است چه کارهایی می‌کردیم، ایران با این موضوع سازگار بوده است که می‌توانست  بر آن غلبه کند. یزد و مناطق کویری نمونه خوبی از این سازگاری با کم‌آبی هستند اما مسئله‌ای که هست این است که اکنون چگونه سازگاری با کم‌آبی را اجرا کنیم. اینکه یک ستاد کاملاً دولتی برای آن ایجاد کنیم که شاید اختیارات آن هم از شورای عالی آب کمتر باشد.

مثل این می‌ماند که می‌خواهیم به یک قله بزرگ و خطرناک صعود کنیم اما ابزاری که برای صعود استفاده می‌کنیم ابزار کویرنوردی باشد.

*فارس:اینکه می‌گویید در کمیته سازگاری با کم‌آبی فقط دولتی‌ها حضور دارند، منظورتان این است که بخش خصوصی هم در این کمیته حاضر باشد؟

میان‌آبادی: باید ذی‌مدخلان در این کمیته حاضر باشند. نهادهای مردمی و غیر دولتی باید در این کمیته حاضر می‌شدند آیا چند وزیر و چند رئیس سازمان قرار است که برای منابع آب کل کشور تصمیم بگیرند. اینکه همان رویکرد آمرانه حکمرانی آب بالا به پایین است که شکست خورده است وقتی رویکرد ما از حکمرانی آمرانه به حکمرانی مشارکتی که فقط دولتمردها در حوزه آب تصمیم نگیرند تغییر کند می‌توانیم بگوییم موفق خواهیم شد.  باید نماینده‌های کشاورز و نماینده شورای شهر و یا شهردار کلانشهرها و غیره در این کمیته حاضر باشند. باید از این ساختارها عبور کنیم و هزاران سال بود که مردم مدیریت منابع آب انجام می‌دادند و ایران الگوی مدیریت منابع آب در دنیا بوده است.

دولت باید تسهیلگر باشد و نه امرکننده پس وقتی در تهران کمیته‌ای تشکیل شود نمی‌تواند برای بخش آب و مشکلات آن در خراسان جنوبی و یا سایر استان‌ها نسخه بپیچد.

*فارس:آیا دولت می‌تواند به کشاورزان که محصولات آب بر تولید می‌کنند بگوید که این محصول را تولید نکن و به جای آن یک شغل دیگر ایجاد کند؟ کاری که به عنوان مثال در کشور چین انجام شد و دولت این کشور از کشاورزان خواست برای کمک به بخش آب به جای کشت به تولید عروسک مشغول شوند که اتفاقاً سودآوری بیشتری برای کشور و خود کشاورزان داشته باشد؟

میان‌آبادی: اگر دقت شود قطعاً این اقدام می‌تواند مؤثر و مفید باشد اما اگر اینطور نباشد همان بلایی که در اجرای خصوصی‌سازی بر برخی صنایع وارد شد و مشکلاتی ایجاد کرد بر سر کشاورزان نیز وارد شود و متأسفانه نه تنها مشکل صنایع برطرف نشد بلکه آنها را به کُما برد.

آیا می‌توانیم کشاورزان را که بیش از ۵۰ سال یا ۱۰۰ سال نسل در نسل کشاورزی کرده‌اند بگوییم کشاورزی نکن حالا بیا و تولید دیگری را انجام بده. اگر نگاه مهندسی و سازه‌ای به انسان داشته باشیم به مشکل خواهیم خورد، اما اگر نگاه انسانی به این موضوع داشته باشیم می‌توانیم موفق‌تر عمل کنیم. کارآفرینی نوین در مناطقی که دچار تنش آبی شده‌اند اگر ما بگوییم کشاورزی نکن چه باید بکند که ساختار اجتماعی و فرهنگی آن به هم نریزد؟ پس یک نسخه واحد نمی‌توان برای مردم سیستان پیچید و گفت که مردم سیستان کشت نکنید و در کارخانه‌ای که احداث خواهد شد در آنجا فعالیت کنند. پس اگر با مطالعه این کار انجام شود قطعاً موفق‌تر عمل خواهیم کرد.

اینکه در تهران تصمیم گرفته شود که سطح زیر کشت در دریاچه ارومیه ۴۰ درصد کاهش یابد آیا مشکلی را از کشاورزان کاهش داد، آیا این تصمیم مطالعه کارشناسی داشته است که نشان دهد این ۴۰ درصد موفق خواهد بود. الان کار به جایی رسیده است که از زمانی که ستاد احیای دریاچه ارومیه آغاز به کار کرده است سطح زیر کشت افزایش یافته است لذا رویکرد جایگزینی و کارآفرینی باید از مشاغل کشاورزی آب‌بر به مشاغلی باشد که پشت آن مطالعه وجود داشته باشد. سؤال این است که آیا دانشگاه در این خصوص مطالعه کرده است.در حال حاضر در دشت کرمان و رفسنجان به دلیل کشت پسته این دشت‌ها خشک شده‌اند و این کشاورزان کوچ کرده‌اند به سمت استان خراسان که بیشترین کسری مخازن را دارد و به شدت تشویق پسته‌کاری می‌کنند و همان بلایی که بر سر دشت کرمان و رفسنجان آمد بر سر استان خراسان خواهد آمد.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

پانزده − چهارده =