کسی که دنبال قلم میرود خطری برای نظام سیاسی ندارد
به گزارش قائم آنلاین، قاسمعلی فراست نویسندهای است که با تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی چندان موافق نیست و اعتقاد راسخ دارد که هنرمندی که نسبت به هنرمتعالی تعهد داشته باشد لاجرم در اینچنین تقسیمبندیهایی نمیگنجد. با خالق کتاب «نخلهای بیسر» در لحظات پایانی جمعهشب گذشته قرار مصاحبه گذاشتیم که البته به یک
به گزارش قائم آنلاین، قاسمعلی فراست نویسندهای است که با تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی چندان موافق نیست و اعتقاد راسخ دارد که هنرمندی که نسبت به هنرمتعالی تعهد داشته باشد لاجرم در اینچنین تقسیمبندیهایی نمیگنجد.
با خالق کتاب «نخلهای بیسر» در لحظات پایانی جمعهشب گذشته قرار مصاحبه گذاشتیم که البته به یک میزگرد تغییر رویه داد. این نویسنده چیرهدست که بهقصد حضور در آئین اختتامیه جشنواره ادبیات آئینی چند روزی است میهمان مردم میهماننواز خراسان شمالی است با روی گشاده دعوت ما را پذیرفت . معاشرت با چنین شخصیتهایی که نگاه انتقادی نسبت بهکارهای هنری سفارشی دارند غنیمتی بود که نصیب شد.
درباره تعداد آثار راهیافته به دبیرخانه جشنواره ادبیات آئینی بفرمائید؟
در حدود ۶۰ داستان را بنده مطالعه کردم که این آثار جزو آثار برتری بود که از مرحله بازبینی اولیه گذشته و به نحوی پالایششده بودند و به مرحله بالاتر رسیده بودند
آیا در این آثار نویسنده مستعدی که ظرفیت ارائه اثر در سطح کشور را داشته باشد مشاهده کردید؟
بله با قاطعیت میگویم که آثار هفت الی هشت نویسنده که در این جشنواره شرکت کرده بودند در صورت همت مسئولین فرهنگی و پشتکار خود این عزیزان میتواند در آینده نزدیک آثار قابلاعتنایی را منتشر نمایند هرچند که این قبیل آثار بر طبق اهداف جشنوارهها نگاشته میشوند که این خود از بکر بودن سوژهها تا حد بسیار زیادی میکاهد.
پیشنهاد شما بهعنوان کسی که صاحب آثار متعددی هستید برای تقویت اینچنین استعدادهایی چیست؟
این مسئله یک رابطه دوسویه است بخشی مربوط به مدیران فرهنگی میشود و بخش هم به خود هنرمندان جوان تقسیم میشود که درباره بخش نخست مدیران فرهنگی باید از قطع ارتباط جشنواره با نویسندگان جوان جلوگیری کنند و بعد از پایان جشنواره نویسنده را تا جشنوارههای بعدی رها نکنند که اگر این ارتباطها را همیشگی کنند چون نویسنده احساس وجود میکند به قولی دلگرم میشود. این افراد را باید برای اعتلای ادبیات و داستاننویسی وارد این چرخه کرد و درباره بخش دوم و نقش خود هنرمندان نیز این افراد باید بامطالعه زیاد کتابهای نظری داستاننویسی و حضور مستمر در کارگاههای نقد حرفهای و همراهی و معاشرت با یک نویسنده حرفهای میتوانند این ظرفیتهای ناب را به عرصه گذاشته و زمینه بروز و ظهور آن را بیابند.
نسبت به نویسندگان استان شناخت دارید؟
بله. به نظر بنده چند تن از این دوستان جوان قابلیت مطرحشدن در سطح کشور را هم دارند که این مهم مستلزم حمایت مسئولین امر هست که راهکار آن این است که از حضور اساتید و نویسندگان مختلف بهره ببرند و به تعبیری چندصدا را بشوند تا در راستای اعتلای کار آنها مؤثر باشد و همینجا بنده قول میدهم که علاوه بر خودم پای نویسندگان دیگر را هم به استان شما بازکنم.
آیا صحبتهای شما درباره ظرفیت نویسندگان جوان استان ما از نگاه ارفاق آمیز شما نشأت میگیرد؟
مطلقاً خیر. بنده در ادبیات با هیچکسی تعارف ندارم؛ و با همین نگاه میگویم که استعدادهای نابی در استان شما وجود دارد که اگر ارتباط مستمر و صد البته نوشتن توأم با همفکری با نویسندگان کشوری باشد این مهم دستیافتنی است
درباره آسیبهای احتمالی جشنوارههای سفارشی گفتید و اینگونه جشنوارهها آیا با برچسب کارهای سفارشی و دستوری مواجه نمیشوند؟
بله این قبیل جشنوارهها چون موضوع را متولیان آن سفارش میدهند با این آسیب روبرو هستند. هرچند اگر ما در تعاریف خود یک بازبینی و بازنگری داشته باشیم این سفارشی بودن کارها آسیبی به آثار نمیزند اما در اینگونه جشنوارهها اگر موضوع خوب به شرکتکنندگان تفهیم نشود با آسیب کلیشه و تکرار روبرو میشویم.
نگاه شما به ادبیات آئینی با نگاه برخی مسئولین فرهنگی همسو است؟
واقعاً به نظر بنده برخی منظور از ادبیات آئینی را داستانهایی قلمداد میکنند که مربوط به امام رضا (ع) است و حتی چهرهای که مسئولین میخواهند بسازند در برخی موارد تضاد و تقابل با آموزههای دینی ما دارد مثلاً اگر نویسندهای در اثر خود به این واقعیت بپردازد که امکان دارد توسل و دخیل بست اما در ظاهر به آنچه میخواهیم نرسیم و حاجتروا نشد در فرهنگ غنی اسلامی خود با حکمت و تدبیر الهی هم روبرو هستیم که میشود این قبیل آثار را با این نگاه سنجید پس دراینبین گفته ناصحیح برخی که نتیجه این دست آثار را بدبینی به دین میشمارند بهطورقطع و یقین اشتباه است.
تعریف خودتان را از ادبیات آئینی بفرمائید؟
داستانهای آئینی همانگونه که از ظاهر آن پیداست شامل همه باورهای افراد جامعه درباره زندگی غمها، شادیها، خردهفرهنگهای یک جامعه و … برمیگردد و با برخی تعاریف که دایره داستان آئینی را خیلی تنگ فرض کرده و صرفاً منحصر به فرهنگ دینی میکنند کمی فاصله دارد
آیا مدیران فرهنگی با این قبیل برداشتهای نویسندگانی مثل شما تقابل دارند؟
متأسفانه برخورد برخی مدیران فرهنگی با دین و آموزههای قدسی در مواردی بخشنامهای است این نگاه آسیب بسیاری به ادبیات وارد کرده است چون ادبیات به گواه تاریخ ادبیات درصدد کمک به دین است.
توصیهای به این قبیل مدیران فرهنگی دارید؟
بهتر است هنرمند را محدود به تعاریف خود نکنند که اگر برداشتهای دینی آنها هم عمق و غنای حقیقی دین مبین اسلام را داشته باشد با آثاری مواجه خواهیم شد که در مسیر اعتلای فرهنگ حقیقی دین قرار دارند و نکته مهم اینکه مدیران بهجای توجه به نتیجه کارنامه کاری خود به نتیجه داستان توجه داشته باشند.
نویسندگان برای چه کسی مینویسند؟
ظاهر این حرف شاید گزنده باشد؛ اما هر نویسندهای سلسله حرفیهایی برای خود دارد که ابتدا آن را بر روی کاغذ میآورد و بعد مخاطب با خواندن آن در پی تطابق آن با خود است. مگر میشود تصور کرد که نویسندگانی چون چخوف و یوسا که خالق شاهکارهایی در جهان بودند رمانهای خود را قبل از واگویه برای خود به رشته تحریر درآورند.
پس مخاطب دراینبین چه میشود؟
قطعاً نوشتهها مخاطب خود را دارند و میشود با نگاه به آثار مختلفی که چاپشده و بعضاً مورد استقبال قرارگرفته صحت این مطلب را سنجید.
آیا نویسندگان بسته به میزان مخاطب آثار خود دستبهقلم میشوند؟
خیر. اگر نویسنده صاحبقلم قوی باشد و حرف متقنی هم برای گفتن داشته باشد و اگر در میان ۸۰ میلیون جمعیت ایران و حتی در میان جمعیت روی کره خاکی ۳ نفر اثر نوشتاری او را بخوانند او دست از نوشتن نمیکشد زیرا نوشتن برای نویسنده بهمثابه نفس کشیدن است.
تفاوت نگاه به ادبیات در فرهنگ کشور ما با سایر ملل به چه صورتی است؟
در ایران ادبیات معنای خاصی دارد و در هیچ کجای دنیا مثل ایران نیست. بنده مصاحبهای از پائولو کوئیلو نویسنده شهیر خواندم که میگفت ابتدای نویسندگی وضع مالی مناسبی نداشته اما پس از چاپ چند اثر از وی توانسته صد هزار دلار به انجمن خیریه کمک میکند. یعنی اگر کسی مثل ایشان که در مقام نویسنده است چنین مبلغی را کمک میکند، برداشت نخست این است که فروش کتاب بسیار عالی و مخاطب کافی بهدست آورده است و درنتیجه نشان از توجه بسیار زیاد مردم به ادبیات است ولی در ایران ادبیات مسئله اصلی جامعه نیست.
چندی قبل با تصویری در شبکهای اجتماعی مواجه شدیم که صف طولانی برای خرید کتاب رضا امیرخانی در تهران ایجادشده بود پیام اینگونه تصاویر برای جامعه چیست؟
مشاهده این تصاویر بسیار مسرتبخش است شما تصور کنید بچهای که از محل صف ایجادشده برای کتاب رهش رضا امیرخانی در حال گذر است چه تصویر مثبتی در ذهنش ایجاد میشود که این خود خلاء بسیاری از معضلات و کمکاری مسئولین امر در حوزه فرهنگسازی کتابخوانی را مرتفع میکند. موردی دیگر که من باید به آن اشارهکنم صفهای طولانی مردم ژاپن برای خرید کتاب ماراکامی که بعضاً در شب هم ادامه داشته است؛ این جوامع به نحوی در حال فرهنگسازی به کودکان خود و نمایش جهانی فرهنگ غنی خود هستند که اگر ۱۰ درصد این نگاه به ادبیات و کتاب در کشور ما تسری پیدا کند بسیاری از مشکلات ما در حوزه کتاب حل خواهد شد که این خود زمینهساز حل مشکلات جامعه است.
دلیل فاصله زیاد ایجادشده بین نویسنده و مخاطبان چیست؟
باید بررسی کرد که مدیران چقدر دغدغه ادبیات دارند؛ در بعضی موارد ذائقه مدیران ما با واقعیتهای جامعه فاصله زیادی دارد باید مدیران پاسخگوی این باشند که چرا از امثال فراست تقاضا دارند که کتابی مشابه” نخلهای بیسر” را که در دهه شصت نوشتهام را دوباره بنویسم این نشدنی است مگر امام نخست شیعیان نفرموده که وای بر مسلمانی که دو روزش مثل هم باشند. در بعضی مواردی هم افرادی که مسئولیت ممیزی را بر عهدهدارند چقدر آشنا به این حرفه و هنر هستند که بعضاً با برخوردهای سلیقهای و بهدوراز واقعیتهای جامعه اثری را زیر تیغ ممیزی نگهداشته که در اغلب موارد سبب تحریک جامعه به خواندن این قبیل آثار میشوند.
بهعنوان یک نویسنده پیشکسوت با خواندن کتاب در گوشیها و تبلت ها موافق هستید؟
تکنولوژی بخش جداییناپذیر زندگی بشر است حالا که گوشیهای همراه هوشمند که همیشه در دسترس افراد هستند و متأسفانه یا خوشبختانه بخش زیادی از زمان افراد جامعه با آن سپری میشود چه ایرادی دارد که قسمتی از کتاب خواندن را فضای مجازی بگیرد و این به معنای مزاحمت نیست و بنده نه تنها مخالف این نیستم بلکه از موافقین راهیابی کتاب به فضای مجازی هستم.
راهکار شما برای جذب بیشتر افراد جامعه به مطالعه چیست؟
اگر معرفی کتاب مفید در جامعه توسط رسانههای ارتباطی مثل صداوسیما، روزنامه و… دز دستور کار متولیان فرهنگی جامعه قرار بگیرد و درعینحال این قبیل کتابها در دسترس عموم باشد و منتقد حرفهای نقاط ضعف و قوت کتاب را معرفی کند میشود انتظار رشد سرانه مطالعه و استقبال از کتاب را داشت.
خطرات نویسندگان برای نظامهای سیاسی تابعه خود را بفرمائید.
اعتقاد قلبی دارم؛ آدمی که دنبال قلم میرود هیچ خطری برای نظامهای سیاسی ندارد و اگر مسئولین شعور فرهنگی داشته باشند فریادهای هنرمندان بخصوص نویسندگان را کمک آنها به یافتن ایرادات و کاستیهای جامعه میپندارند حتی اگر بهظاهر خطرآفرین باشد هیچ خطری ندارد زیرا قلب پاک و روح شفاف در پی هنر متعالی میروند.
صحبت پایانی شما را داشته باشیم.
بیایید مفهوم آئین را بازتعریف کنیم، مرحوم جابر عناصری و تنی دیگر که در این مسیر خطشکن بودند اگر قدر این قبیل انسانهای وارسته بیشتر دانسته میشد و بستر فعالیت بیشتر برای آنها فراهم میشد و از محدودیتهای سلیقهای که برای آنها ایجاد شد کاسته بودیم، تعریف شادیها و باورها و نگاههای بهجتی و شادیآفرین هم آئین این ملت قلمداد میشد و در پایان اینکه هر نویسندهای بیشتر داستانهایی که مینویسد آئینی است.
برچسب ها :قلم، شعور، هنرمند
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0