کد خبر : 112094
تاریخ انتشار : شنبه 8 سپتامبر 2018 - 11:30
-

یک نامه،یک نطق؛ خودش نوشته یا برایش نوشته‌اند؟

یک نامه،یک نطق؛ خودش نوشته یا برایش نوشته‌اند؟

به گزارش قائم آنلاین، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «این نطق را خودش ننوشته»، « آن نامه را برایش نوشته‌اند» و مانند این عبارات واکنش برخی از اصول گرایان به پارهای از مواضع اخیر است که در فضای سیاسی سر و صدا به پا کرده آن قدر که رسانه های رسمی مجال انتشار و

به گزارش قائم آنلاین، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «این نطق را خودش ننوشته»، « آن نامه را برایش نوشته‌اند» و مانند این عبارات واکنش برخی از اصول گرایان به پارهای از مواضع اخیر است که در فضای سیاسی سر و صدا به پا کرده آن قدر که رسانه های رسمی مجال انتشار و انعکاس آنها را به طور کامل نیافته اند و مردم از طریق شبکه های اجتماعی در جریان قرار گرفته اند.

این گفتار نمی‌خواهد وارد بحث محتوایی نامۀ رییس دوره های سوم و ششم مجلس شورای اسلامی به نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و نطق میان دستور خانم پروانۀ سلحشوری نمایندۀ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شود و تنها می خواهد به این دو تعبیر بپردازد.

آقای عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان به ایسنا گفته است: «متن روزهای اخیر منتسب به آقای کروبی یادآور بیانیه های ایشان در سال ۸۸ است. متن هایی که از آنِ ایشان نیست و ظاهرا برای او می نویسند. همانند تصمیماتی که برای او می گیرند. ای کاش ایشان از حصر فکری اطرافیان درمی‌آمد و خودش فکر می‌کرد. خودش تصمیم می‌گرفت و خودش می‌نوشت.»

پس از نطق نماینده تهران در روز سه‌شنبه که «راه برون‌رفت از وضعیت فعلی را برگزاری همه‌پرسی دانسته بود» نیز نماینده‌ای نزد او رفته و گفته بود «چه کسی متن را برای تو نوشته بود؟ تو که آن قدرها سواد نداری!»

چنان که در ابتدا یادآور شدم این گفتار نمی‌خواهد و چه بسا نتواند به لحاظ محتوایی آن نامه یا این نطق را بررسد اما بر نوع مواجهۀ منتقدان می‌توان از چند منظر درنگ و پرسش‌هایی را طرح کرد:

اول: آقای کدخدایی معتقد است نامه‌ها را برای آقای کروبی می‌نویسند. به عبارت ساده‌تر رییس اسبق مجلس فاقد تحلیل و درک سیاسی است اما همین شورای نگهبان که ایشان سخنگوی آن است در سال‌های ۸۴ و ۸۸ و پس از رد صلاحیت‌های گسترده بر صلاحیت سیاسی او برای تصدی ریاست جمهوری مُهر تأیید زده بود و همه می‌دانیم که در چنین نامه‌نگاری‌هایی مسبوق به سابقه است و مکتوبات او را می‌توان کتاب کرد.

ممکن است وقتی بیرون بوده نوشته‌ها را به مشاوران هم می‌داده تا دستی به سر و روی آنها بکشند ولی محتوا همان است جز آن که صریح‌تر یا تندتر شده است. ما در کار صنفی خودمان وقتی در روزنامه نگار بودن فردی تردید می‌کردیم و مقاله‌ای که به نام فرد منتشر شده بود با پیشینه‌ای که می‌شناختیم سازگاری نشان نمی‌داد و در موارد معدود از فرد می‌خواستیم در همان محل که تقاضای عضویت در انجمن صنفی را داشت مطلبی را بنویسد. آقای کدخدایی هم می‌تواند همین تقاضا را مطرح کند تا خاطرش آسوده شود خودش نوشته یا نه.

دوم: نویسنده نامه همچنان دبیر کل یک حزب قانونی است و به فرض که از اعضای حزب مشاوره گرفته باشد باز مسئولیت با خود اوست و آیا بهتر نیست سخنگوی محترم دربارۀ محتوا صحبت کند تا این که خودش نوشته یا ننوشته؟

سوم: بخشی از محتویات نامه‌های مهدی کروبی در طول سی سال گذشته که در نقد نظارت استصوابی و رفتار شورای نگهبان در رد صلاحیت هزاران کاندیدا یا موارد دیگر نوشته خاطرات شخصی خود او بوده و از دیگری برنمی‌آمده است. مثلا خاطره‌ای را از شورای ۲۵ نفری بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ به مرحوم هاشمی رفسنجانی نسبت داده که هر چند قابل راستی‌آزمایی و انطباق با مشروح مذاکرات است که کلمه به کلمه منتشر شده اما این خاطره را که دیگری نمی‌تواند نقل یا جعل کند و اگر هم جعل کند باز مسئولیت با نقل کننده است.

حتی در رمان‌های سیاسی هم محل بحث و مناقشه است چه رسد به نامه‌های سیاسی. کما این که مسعود بهنود در یکی از کتاب‌های خود نوشته بود: «فرح با لباس خواب پشت در ایستاده بود…» و سیروس علی‌نژاد، روزنامه‌نگار پرآوازه در نقد کتاب در «آدینه» نوشت: «در آن موقعیت، آن وقت شمای نویسنده کجا بودید؟» منظور این است که بعضی از خاطرات کاملا شخصی است و قابل نقل نیست و جنس برخی از نوشته‌های مهدی کروبی هم به سبب حضور مستمر در میانۀ میدان سیاست از این دست است.

سوم: آقای کدخدایی روشن نساخته نثر را قوی و مستند دانسته که گفته خودش ننوشته یا سست دیده که چنین موضع گرفته است. کدهای آن نامعتبر است یا از حافظه مردی که حالا ۸۲ سال دارد دور و بعید دانسته است؟

اینها اما همه حاشیه‌روی است. رییس دو دوره مجلس شورای اسلامی و نامزد معترض دو دوره ریاست‌جمهوری و دبیر کل یک حزب همچنان قانونی مواردی را مطرح کرده یا مسئولیت طرح موارد یا ادعاهایی را پذیرفته و مخاطبان نامه هم روشن‌اند و اگر آقای کدخدایی می‌خواهد پاسخ دهد می‌تواند به آنها بپردازد. یک سره نفی کند یا برخی را توضیح دهد. تشکیک در اصالت نامه اما جز این که حمل بر آن شود که ایشان در واقع سخنگوی شخص آقای جنتی هم هست و از جانب ایشان پاسخ داده تا از موضع بالا تخفیف و تحقیر کرده باشد چه ثمری دارد؟

چهارم: طرح این ادعا که «خودش ننوشته» از زبان یک نماینده مجلس و دربارۀ موضوعی دیگر این گمانه را تأیید می‌کند که این یک راهبرد است و به جای ورود به محتوا اصل را انکار می‌کنند.

در عالم سیاست البته اتفاق افتاده که نامه یا نوشته‌ای را ولو به امضای فرد باشد واقعا متعلق به آن شخص ندانند اما آن در هنگامی است که با مواضع و سابقۀ فرد سازگار نباشد.

مثلا در دهۀ ۷۰ و پس از انتشار نامه‌ای منتسب به یک نویسنده که در بازداشت بود ولی گفته می‌شد به خارج از کشور رفته همسرش گفت ادبیات نامه‌ای که مثلا از آلمان نوشته شده بود با نوشته‌های منتشر شدۀ او نمی‌خواند و تشکیک کرد یا وقتی محمدرضا شاه در آبان ۵۷ متن مشهور «من صدای انقلاب شما را شنیدم» قرائت کرد، خیلی‌ها گفتند خودش ننوشته چون او تنها سه ماه قبل و در کنفرانس خبری به مناسبت ۲۸ مرداد که آن را «قیام ملی برای نجات سلطنت و رهایی مملکت از سلطۀ کمونیست‌ها و نجات کشور از خودسری دولت مصدق» توصیف می‌کرد گفته بود تعداد معترضین تنها دو سه نفر – دو سه نفر و نه دو سه هزار نفر – است و لفظ «انقلاب» را هم در طول ۱۵ سال قبل از آن تنها برای اصلاحات ارضی خود به کار می‌برد و حتی امام خمینی هم تا آن موقع از تعبیر «نهضت» یا «جنبش» استفاده می‌کرد نه انقلاب و معلوم بود که نویسنده متن یک روشنفکر متمایل به فرانسه است و همه نگاه‌ها متوجه رضا قطبی و احسان نراقی شد که هر دو نسبتی هم با فرح داشتند.

بله، اگر متن با افکار طرف و کارنامه او سازگار نباشد می‌گویند خودش ننوشته است. مثلا اگر کروبی در ستایش نظارت استصوابی و آیت‌الله جنتی می‌نوشت. یا اگر نطق خانم سلحشوری با گفتمان اصلاح‌طلبی سازگار نبود. دربارۀ دومی البته دشوارتر چون در حبس و حصر که نیست و آزادانه در پارلمان نطق می‌کند.

با این اوصاف این پرسش برای خوانندۀ این سطور پیش می‌آید که اگر چنین است و به این وضوح است چرا این شایبه‌ها را مطرح می‌کنند؟

به دو دلیل:

اول به قصد تحقیر و تخفیف و کوچک‌سازی. دوم اما با انگیزه شبیه‌سازی‌های تاریخی.

در رژیم گذشته یکی از نمایندگان زن در ستایش رضاشاه نطقی خواند و در آن گفت: «اعلیحضرت رضا شاه کبیر سِندِرقیت ما زنان را پاره کرد» و سال‌ها اسباب طنز و طعنه و ریشخند بود چون متن را برای او نوشته بودند و در واقع باید می‌خواند: «رضاشاه سندِ رِقّیّت ما زنان را پاره کرد.»

پس اگر متن و محتوا با مواضع سیاسی شخص سازگار نباشد یا اگر هنگام نوشتن یا خواندن غلط فاحشی را مرتکب شود، مانند ماجرای «سندِرقیت» به جای سند رِقّیّت می‌توان گفت دیگری نوشته و در غیر این صورت یا به قصد تحقیر و تخفیف است یا انحراف اذهان از موضوعی اصلی.

احتمالا گاهی در برخی بحث‌ها افرادی را دیده‌اید که ناگاه اشتباه شما در بیان یک واژه را به رخ می‌کشند و دانسته یا نادانسته یکی از آموزه‌های آرتور شوپنهاور برای برتری در بحث را به کار می‌برند ولی باز هم اشتباهی رخ داده که دست روی آن می‌گذارند.

یک چهره سیاسی متنی نوشته و یک نماینده مجلس هم نطق کرده است. درست یا نادرست، موارد یا ادعاها یا راهکارهایی مطرح کرده‌اند. اینها همه قابل بحث است حتی موضع تند کیهان که بخش موشکی را نقد کرده ولو با اتهام بهتر از این است که بگویی خودش ننوشته… .

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

چهار × چهار =