کد خبر : 118188
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 11 اکتبر 2018 - 10:00
-

سایه شبح ایرانی روی کاخ صدام

سایه شبح ایرانی روی کاخ صدام

به گزارش قائم آنلاین، پرونده ویژه « نیم قرن با اشباح ایرانی»: در سه بخش پیشین این پرونده،، از تولد فانتوم در ایالات متحده و تاریخچه به خدمت گرفتن آن توسط نیروی هوایی کشورمان در پیش از انقلاب اسلامی سخن گفتیم، حال نخستین سال‌های پس از انقلاب و حضور این جنگنده در شرایط خاص آن برهه

به گزارش قائم آنلاین، پرونده ویژه « نیم قرن با اشباح ایرانی»: در سه بخش پیشین این پرونده،، از تولد فانتوم در ایالات متحده و تاریخچه به خدمت گرفتن آن توسط نیروی هوایی کشورمان در پیش از انقلاب اسلامی سخن گفتیم، حال نخستین سال‌های پس از انقلاب و حضور این جنگنده در شرایط خاص آن برهه تاریخی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که خدمات شایسته فانتوم در حل مناقشات قومی تا پاسخ کوبنده به تجاوزهای همسایه غربی در آغاز هشت سال دفاع مقدس را شامل می‌گردد.

اما پیش از آغاز ذکر این نکته مهم و ضروری به نظر می رسد که نگارنده در سیر نوشتار تنها به بیان جزییات تاریخی می پردازد که الزاما مرتبط به جنگنده فانتوم بوده لذا از بررسی تاریخ سیاسی یا هرگونه مسائل مرتبط به آن تا حد امکان اجتناب می کند مگر آنکه برای فهم بهتر خواننده نیاز به بیان گذرا باشد. چرا که ورود به این عرصه نه تنها در قالب چندین مقاله ممکن نبوده بلکه بررسی بی طرفانه آن نیازمند اطلاعاتی است که خود زمان بسیاری را برای جمع آوری طلبیده و از همه مهمتر این روند با هدف اصلی ما در پرونده فانتوم سازگار نیست.

به طور مثال در بخش پیشین نوشتار، ما از سلسله درگیری‌های بین ایران و عراق بین سال‌های ۴۸ تا ۵۲ سخن گفتیم و تنها به صورت جزئی، وضعیت آن زمان را جهت فهم بهتر شرایط ذکر کردیم حال آنکه اگر بنا به بسط موضوع و عمیق شدن در آن باشد، باید به این سوالات پرداخت که علت قدرت نمایی‌های دو حکومت ایران و عراق در آن زمان چه بوده است؟ چرا روند درگیری ها به ناگهان سیر صعودی می گیرد و چگونه کشورمان از کُردهای عراقی حمایت کرد تا جایی که منجر به انتقال تجهیزات ضدتانک و موشک‌های پدافند هوایی (که به انهدام بمب افکن راهبردی توپولوف ۲۲ یا تجهیزات زمینی عراق می انجامد) می‌گردد و متقابلا رژیم بعثی نیز سعی در اختلاف افکنی در بین اعراب خوزستان دارد؟

یا چگونه درگیری‌های بهمن ماه ۱۳۵۲ پس از فرار جنگنده میگ ۲۳ عراقی به ایران تا حد یک زد و خورد شدید بالا می‌گیرد و منجر به نفوذ ارتش بعثی به خاک کشورمان، سپس بمباران شدید مواضع آنها توسط فانتوم‌ها تا  عقب زدنشان به مرزهای بین المللی و نهایتا نفوذ ارتش ایران به خاک عراق و پیشروی تا نزدیکی بصره می‌شود که بعدها موجب انعقاد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر میان ایران و عراق شد؟

به همین علت، از این پس نیز ما از تاریخ نگاری جامع اجتناب کرده و تنها مواردی مربوط به F-4 فانتوم را در بستر زمان خودش تحلیل می کنیم به این امید که آیندگان این نوشتار و تاریخ را مورد قضاوت صحیح خود قرار دهند.

در ابتدای این بخش جا دارد تا گرامی بداریم یاد و خاطره شهدای دفاع مقدس، بخصوص رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران و بویژه خلبانان فانتوم نیروی هوایی را که با نثار جان ارزشمند خود نگذاشتند لحظه ای از آن هشت سال، از حضور این بزرگ مردان تاریخ در عرصه خاک و آسمان و آب های نیلگون ایران پر افتخار خالی بماند تا امروز در سایه این تاریخ شکوهمند، زندگی آرامی را سپری نماییم.

بیشتر بخوانید:

– فانتوم های ایران ۵۰ ساله شدند/ کارنامه F-4 از ویتنام تا اروپا و خاورمیانه

– از «سنت‌ لوئیس» تا «مهرآباد»؛ پای فانتوم چگونه به ایران باز شد

– غافلگیری در خلیج فارس/ استفاده آمریکا از اشباح ایرانی در تقابل با شوروی

* پیش به سوی تغییرات همه جانبه

سالهای پایانی حکومت پهلوی با تغییرات بسیاری در کشورمان همراه بود، سرازیر شدن حجم وسیعی از درآمدهای نفتی، تلاش ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و ایجاد روابط سیاسی گسترده با افراد تاثیرگذار در خرید تسلیحات نظامی در کنار چراغ سبز مقامات ایالات متحده (دکترین نیکسون که تحویل هرآنچه سلاح نظامی به جز کشتار جمعی و هسته‌ای را به کشورمان مجاز می‌دانست) سبب شد تا انواع تسلیحات روز دنیا در بخش‌های سه گانه ارتش شاهنشاهی به خدمت گرفته شود که اگرچه برخی از این خریدها فاقد استدلال‌های موجه بود، اما در خصوص نیروی هوایی که دائما در نقطه توجه محمدرضا پهلوی قرار داشت و او با الگو قرار دادن تفکرات بلوک غرب یک نیروی توانمند جهت پشتیبانی همه جانبه از بخش های عمل کننده سطحی (زمینی و دریایی) و البته ایجاد یک سیستم هدفمند دفاع هوایی را لازم می دانست، شرایط تا حدی متفاوت‌تر بود.

حجم وسیعی از جنگنده‌های رهگیر و بمب افکن، ناوگان بزرگی از هواپیماهای سوخت‌رسان جهت اجرای پروازهای دوربرد شکاری‌ها و افزایش مداومت پروازی آنها، انواع هواپیماهای ترابری سبک، سنگین و استراتژیک، ناوگان جنگنده‌های آموزشی و هواپیماهای گشت دریایی و برنامه‌هایی جهت خرید هواگردهای هشدار زود هنگام هوابرد (آواکس) در کنار حجم وسیعی از سامانه‌های پدافند هوایی و… به نیروی هوایی کشورمان تحویل داده شده یا در آستانه تحویل بود.

به عنوان نمونه، تا زمان وقوع انقلاب اسلامی، ۲۲۵ فروند F-4 فانتوم (۱۷۷ فروند F-4E و ۳۲ فروند F-4D و  ۱۶ فروند نمونه شناسایی RF-4E ) و ۱۸۲ فروند F-5 تایگر (۱۴۱ فروند نمونه رزمی F-5E و ۲۵ فروند نمونه آموزشی F-5F و ۱۳ فروند نسخه شناسایی فریدوم فایتر موسوم به RF-5A و تعدادی جنگنده F-5A/B جهت آموزش)

(۱۴۱ فروند نمونه رزمی F-5E، ۲۵ فروند نمونه آموزشی F-5F، ۱۳ فروند نسخه شناسایی فریدوم فایتر موسوم به RF-5A و تعدادی جنگنده F-5A/B جهت آموزش)، ۷۹ فروند F-14 تامکت در بحث هواپیماهای شکاری تحویل داده شده و در کنار آن، حجم وسیعی از تسلیحات و تجهیزات پشتیبانی نیز فروخته شد.

به طور مثال در بحث پشتیبانی و تغییر آرایش فنی هواپیماهای شکاری موجود، برخی از جنگنده های F-4D فانتوم به سامانه ای موسوم به RHAW مجهز شدند که به نظر می‌رسید برای عملیات‌های شناسایی رادار و عملیات ضد آن موثر هستند.

مثال دیگر در خصوص این خریدها هواپیمای راهبردی E-3A سنتری (نگهبان) یا همان رادار پرنده (آواکس) می‌باشد که به تعداد ۷ فروند توسط کشورمان سفارش داده شد و در حقیقت ایران اولین کشوری بود که در مراحل طراحی این هواگرد راهبردی خواهان دریافت آن گشت؛ قراردادی که البته پیش از انقلاب اسلامی توسط دولت بختیار به همراه ۱۶۰ فروند جنگنده F-16 فایتینگ فالکن (جنگجوی مبارز) و ۱۶ فروند دیگر از نمونه شناسایی RF-4E فتوفانتوم در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ لغو شد که بخشی از هواپیماهای آواکس به عربستان رسید (و علیه کشورمان در هشت سال جنگ تحمیلی استفاده شد) و اف ۱۶ های تولید شده نیز به اسرائیل فروخته شدند.

در چنین شرایطی، نیروی هوایی ایران به عنوان قدرتمندترین نیرو در سطح خاورمیانه، دورانی سرشار از تجهیزات، نیروهای متخصص، آموزش‌های سطح بالا و همچنین سیلی از پشتیبانی‌های فنی را سپری می‌کرد که اندکی بعد دچار تغییرات اساسی شد، چرا که با شروع سال ۱۳۵۷ و شدت گرفتن اعتراضات مردمی علیه حکومت پهلوی، کم کم این اتفاقات به سطح نیروهای مسلح نیز نفوذ کرد و نارضایتی هایی سر بر آورد که موجب اختلال در ارکان نیروی هوایی گردید، لذا این شرایط کم و بیش ادامه می یافت تا آنکه در ۱۹ بهمن ماه ۱۳۵۷ جمعی از همافران نیروی هوایی با امام خمینی (ره) بیعت کرده و اندکی بعد در ۲۲ بهمن ماه، نظام شاهنشاهی به پایان کار خود رسید تا دوره جدیدی در تاریخ کشورمان آغاز شود.

* وقوع انقلاب اسلامی و شرایط آن دوران

با پیروزی انقلاب در بهمن ماه ۱۳۵۷ و پیوستن کارکنان نیروی هوایی به آن، عملا این بخش از ارتش وارد دوران جدیدی از حیات خود شد که پس از آن با نام نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران یا نهاجا (Islamic Republic of Iran Air Force – به اختصار IRIAF) شناخته گردید.


جنگنده F-4D مستقر در پایگاه هفتم شکاری شیراز که به تازگی عنوان IRIAF به جایی IIAF بر روی آن نقش بسته است

در این زمان برخی با ظاهر انقلابی‌گری اما با هدف آسیب رساندن هدفمند به نیروهای مسلح، نخست اکثر قراردادهای نظامی با ایالات متحده و کشورهای دیگر را لغو کردند که از جمله آن می توان به برخی از اقدامات دولت موقت برای فروش جنگنده های F-14 تامکت (که خوشبختانه به جایی نرسید)، فسخ قراردادهای پشتیبانی یا خرید در فروردین ماه ۱۳۵۸ (به طور مثال ناوشکن های کلاس کوروش و تعداد بیشتری از انواع بالگردها) و همچنین بلاتکلیفی برخی تجهیزات ساخته شده از پول ملت ایران اشاره کرد که از تحویل گرفتن شان سرباز زدند (همانند زیردریایی کوسه). ضمن آنکه برخی از اقدامات نسنجیده موجب گشت تا تعداد زیادی از خلبانان نیروی هوایی به اشکال مختلف و بدون دلیل منطقی از خدمت کنار گذاشته شوند که نخستین ضربه مهلک بر پیکره نهاجا به حساب می آمد.

همچنین بود شعار ارتش بی طبقه توحیدی و یا اینکه «ارتش نمی خواهیم» تا کشور را بی دفاع کنند و یا بی نظمی در سطح پایگاه های نظامی تا جایی که سربازان از حفاظت اموال خودداری می‌کردند و عملا خلبانان خود آغازگر حفظ سرمایه های ملی بودند و اتفاقاتی از این دست کار را به جایی رساند که نیروی هوایی در تنگنای شدیدی قرار گرفت، چرا که روند آموزش‌ها با مشکل رو به رو شد و اعزام آخرین گروه های خلبانان به آمریکا متوقف شده و آنانی هم که در حال آموزش بودند در میانه دوره به کشور باز گردانده شدند.

بعدها نیز پس از تسخیر سفارت آمریکا در آبان ماه ۱۳۵۸، روابط با ایالات متحده به پایان رسید و روند پشتیبانی و فروش قطعات نیز به طور کامل متوقف شد. لذا در این شرایط تمامی قدرت های جهان از جمله دشمنان کشورمان کار نیروی هوایی را تمام شده به حساب آورده و در داخل نیز برخی تفکر یک سره شدن همه چیز را در ذهن می‌پرورانند که البته تنها مدت کوتاهی بعد خلاف آن بر همگان ثابت شد چرا که نهاجا آماده بود تا افتخار بیافریند.

در این وضعیت متشنج، نخستین بارقه امید اعلام روز ارتش توسط امام خمینی (ره) بود تا به عنوان خط بطلانی بر تفکر حذف ارتش و نابود کردن ساختار نظامی کشور باشد چرا که بنا بر دستور ایشان ارتش موظف بود در ۲۹ فروردین ماه در خیابان ها رژه رود تا همه قدرت آن را مشاهده کنند. این تاریخ مبدا آغاز اتفاقات بسیاری شد.

در این میان هواپیماهای فانتوم که دچار مشکلات عدیده‌ای شده و برخی از آنها -که در حال تعمیرات اساسی یا اجرای برخی از ارتقاهای ارائه شده توسط شرکت مک‌دانل داگلاس (همانند نصب سامانه ناوبری پیشرفته ILS و هشدار دهنده های راداری جدید) نیمه کاره رها گشته و زمین گیر بودند- خود را رو در رو با نخستین میدان عمل در دوران حیات جدید نیروی هوایی دیدند.

در شرایط بهم ریخته ناشی ابتدای انقلاب، برخی گروه های جدایی طلب، شرایط را برای اقدامات خرابکارانه خود مناسب دیدند که منجر به رخ دادن قضایای ترکمن صحرا و سپس کردستان گردید.

در خصوص غائله گنبد، با پرواز فانتوم‌ها از فراز منطقه و حضور نیروهای نظامی، این اقدامات فروکش کرد اما در کردستان اوضاع فرق می‌کرد چرا که جدایی طلبان برای نیل به خواسته‌های خود عملا وارد فاز درگیری مسلحانه شدند که منجر به حضور نیروهای نظامی ارتش و دکتر چمران در منطقه پاوه و سقز گردید.

در این بازه زمانی، با ورود نیروهای مردمی و نظامی جهت حفظ تمامیت ارضی ایران و فعالیت با اوج از خود گذشتگی یکایک آحاد ملت قهرمان از جمله هم میهنان غیور کُرد، سرانجام این طرح شوم به شکست انجامید.

البته نباید فراموش کرد که نیروی هوایی در این رخداد با بهره‌گیری از هواپیماهای F-4E از مبدا پایگاه سوم شکاری همدان و RF-4E از مبدا پایگاه یکم شکاری تهران وظیفه پوشش هوایی و عکسبرداری از ناحیه را برعهده داشت. به عنوان نمونه، جنگنده‌های فانتوم طی پروازهای شبانه با رهاسازی منور بر فراز منطقه، شرایط را برای ادامه درگیری مهیا می‌کردند و در برخی نقاط نیز مواضع نیروهای جدایی طلب را بمباران نمودند که از این رهگذر یکی از نخستین شهدای بعد از انقلاب یعنی شهیدان نوژه و موسوی تقدیم تاریخ این مرز و بوم گردید (متاسفانه هواپیمای آنان مورد اصابت پدافند جدایی طلبان قرار گرفت). ضمن آنکه هواپیماهای شناسایی فتوفانتوم نیز نقش مهمی در بررسی شرایط میدانی و همچنین حضور نیروها در کنار تحلیل اقدامات خرابکارانه عراق در جهت پشتیبانی از نیروهای مخالف انقلاب اسلامی را بر عهده داشتند که در این راه نیز خلبانان طیبی و کامرانی به خیل شهدا پیوستند (به نظر می رسد جنگنده RF-4 این عزیزان به کوه برخورد کرد، هرچند شواهدی از انهدام توسط میگ ۲۳ عراقی نیز وجود دارد)

در شرایط آشفته آن دوران، برخی از پروازها به دلیل اجرا نشدن دقیق چک‌ها و تعمیرات دوره‌ای یا بهره گیری نادرست هواپیماها، دچار سانحه شد که گاها منجر به شهادت خلبانان می‌گردید اما کم کم نیروی هوایی خود را باز یافت و مراحل تعمیری در سازمان صنایع هوایی ایران (صها) و ارتش بار دیگر روند خود را آغاز کرد و توانست توان از دست رفته را تا حدی باز گرداند که شواهد آن، انجام پروازهای مختلف در مقطع پیش از آغاز جنگ تحمیلی می‌باشد.


فانتوم در عملیات گشت هوایی در حال اسکورت تانکر سوخت رسان بوئینگ ۷۰۷

کمی بعد، در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، قضایای طبس به وقوع پیوست. نیروهای دلتا از مجموعه نیروی دریایی ایالات متحده با هدف آزادسازی کارکنان سفارت آمریکا از مسیر دریایی عمان و منطقه شرق کشور وارد کشورمان شدند و در منطقه کویر مرکزی ایران گرد آمدند تا بخش اصلی عملیات خود را اجرا کنند که به دلیل طوفان شن و نابودی برخی تجهیزات، این عملیات به شکست بزرگی انجامید.

پس از اطلاع از این رخداد، نخست هواپیماهای F-14 برای پوشش هوایی منطقه و جلوگیری از نفوذ دوباره آمریکایی‌ها به پرواز درآمدند و بعد از آن، یک فروند RF-4E از پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران از ناحیه مورد نظر عکسبرداری کرد که منجر به ارسال هواپیماهای F-4E از همین پایگاه جهت پوشش هوایی شد که حین آن و به دلیل ناهماهنگی نیروهای حاضر در طبس با نهاجا، خلبانان فانتوم افرادی را در نزدیکی بالگردها مشاهده کرده و با تصور حضور نیروهای آمریکایی، دستور حمله جنگنده‌ها به آنان صادر می‌شود که متاسفانه در این ماجرا فرمانده سپاه یزد (شهید محمد منتظر قائم) به شهادت می رسد.

در جریان حادثه طبس، نیروی هوایی در مظان اتهام قرار می گیرد حال آنکه مرزهای شرقی به دلیل نبود پوشش راداری مناسب و عدم تکمیل پایگاه های هوایی دهم شکاری چابهار و دوازدهم شکاری بیرجند در آن زمان به عنوان محلی مناسب برای نفوذ بدون اطلاع نیروهای مسلح کشورمان محسوب می شد، لذا در این رخداد نهاجا مقصر نبود.

پس از این اتفاق، ماجرای کودتای نقاب به تاریخ ۲۰ تیر ماه ۱۳۵۹ در پایگاه سوم شکاری همدان پیش آمد که در جریان آن، تعدادی از عناصر رژیم پیشین سعی داشتند تا با به پرواز در آوردن برخی از هواپیماهای فانتوم از مبدا پایگاه هوایی همدان، شکستن دیوار صوتی بر فراز پایتخت و سپس بمباران اهداف حساس در تهران، با هماهنگی برخی نیروهای عمل کننده در زمین، موجب سقوط حکومت جمهوری اسلامی گردند اما پیش از اجرای آن، شناسایی و دستگیر شدند.

پیامد این اتفاق این شد که تعدادی از خلبانان نیروی هوایی (که در میان آنها برخی افراد بی گناه نیز حضور داشتند) از خدمت کنار گذاشته شدن و دید عمومی نیز به نیروی هوایی دچار خدشه شد و این دومین آسیب وحشتناک به ساختار نهاجا بود.

کودتای نقاب البته فرصتی هم برای افرادی شد که با این بهانه، سعی خود را برای تضعیف توان نظامی کشور بکار بگیرند؛ آنها عملا تلاش های بسیاری در راستای این اقدامات خائنانه آغاز کردند تا به خیال خود چشم‌ها را بر حقیقت ببندند.

همزمان با این اتفاقات که بخش زیادی از نیروی هوایی مورد بی‌مهری قرار گرفته و خلبانان و کارکنانش یک به یک از خدمت کنار گذاشته می شدند، اتفاقاتی در شرف وقوع بود که نهایتا به یک اتفاق بزرگ ختم شد: شروع جنگ؛ آنهم جنگی که ملت ایران طی ۸ سال، در آن بزرگترین ایستادگی یک ملت قهرمان را به نمایش درآورد و در کنار آنها، کارکنان نهاجا بودند.

با شروع جنگ، غالب خلبانان به نیروی متبوع خویش برگشتند و بار دیگر لباس پرواز پوشیدند چرا که می‌دانستند آنها برای چنین شرایطی آموزش دیدند و حال باید از مرزهای سرزمین مادری با قدرت دفاع کنند.

 در این شرایط که عراق اوضاع را در ایران و خصوصا بخش‌های نظامی نابسامان می‌دید، با خیال سرنگونی نظام حاکم در کشور، برای جلوگیری از صادر شدن انقلاب اسلامی و البته تحمیلی دانستن شرایط قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، حملات خود را کم کم آغاز کرد که این حملات در تابستان سال ۱۳۵۹ به اوج خود رسید.

البته کشورمان از مدت ها قبل طرح هایی را جهت مقابله با حمله احتمالی رژیم بعثی عراق آماده کرده بود که این گونه اقدامات در ستاد ارتش با بررسی طرح‌های عملیاتی پیش از انقلاب و تغییر یا طراحی جدید بنا بر نیاز روز به تاریخ سال ۱۳۵۸ آغاز و در تیرماه ۱۳۵۹ با ابلاغ دستور به نیروهای سه گانه به سرانجام رسید.

در این میان، طراح «نبرد البرز» مختص به نیروی هوایی بود که سرهنگ قیدیان معاونت عملیات وقت نهاجا وظیفه ابلاغ و اجرا در شرایط مورد نیاز را بر عهده گرفت.


گروه نگهداری در حال تجهیز فانتوم به بمب های ۷۵۰ پوندی ام ۱۱۷

در تابستان ۱۳۵۹ با افزایش درگیری‌ها، نیروی هوایی که امکان حمله پیش دستانه را نداشت، وظیفه اجرای پروازهای پوششی و عملیات تاکتیکی دفاع هوایی را برعهده گرفت. در راستای این اقدامات، گشت‌های هوایی مستمر بر فراز مرزهای غربی با انواع جنگنده‌های فانتوم، تایگر و تامکت، پشتیبانی نزدیک هوایی از نیروهای سطحی عمل کننده در نقاط درگیری و بمباران موضعی عوامل نفوذ کننده بعثی به خاک کشور، عکسبرداری دائمی از مناطق مرزی دو کشور جهت ثبت و بررسی تحرکات ارتش عراق صورت پذیرفت و در تمامی گزارشات به مقامات سیاسی کشور خبر از حمله قریب الوقوع عراق داده می شد که در مرداد ماه قطعی شده و فاز اصلی درگیری‌ها از ۱۲ شهریورماه همان سال شروع می‌شود که در ۱۸ تا ۲۲ شهریور ۱۳۵۹ به اوج خود می‌رسد اما با وجود همه این اخطارها و تلاش دلسوزانه نیروهای نظامی منبی بر روشن سازی شرایط برای سیاسیون، بازهم توجهی به این مسائل نشده و در نوعی خوش خیالی تعجب آور به این اتفاقات اهمیت چندانی داده نشد.

از جمله اقدامات ایران در آن برهه، بمباران برخی نقاط مرزی توسط جنگنده‌های فانتوم و تایگر است که با استفاده از تامکت ها پشتیبانی می شدند و ازجمله این اتفاقات می‌توان به رهگیری و سپس فرود اجباری هواپیمای آنتونوف نیروی هوایی ارتش بعث عراق توسط هواپیماهای آلرت تایگر دزفول (که مشغول پرتاب مخازن آتش زا بر مزارع استان خوزستان بود) و یا هدف قرار گرفتن یک فروند جنگنده Su-22 حین تجاوز به مرزهای ایران توسط جنگنده رهگیر F-14 تامکت به خلبانی عطایی و پاشاپور (به عنوان نخستین شکار تامکت) و نهایتا حضور جنگنده بمب افکن‌های فانتوم بر فراز پاسگاه های مرزی و هدف قرار دادن گروه های نظامی متجاوز به مرزهای کشورمان اشاره داشت که نهایتا با پاره شدن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر در ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۹ توسط صدام حسین در مجلس این کشور که در شبکه های تلویزیونی نیز پخش شد، بر همگان مسجل گردید که حمله عراق قطعی است و زمان حماسه های جاوید ملت قهرمان ایران فرا رسیده است.

* آغاز حماسه هشت ساله

تاریخ ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ ساعت ۱۴:۰۰ بعد از ظهر، زمان آغاز حمله رسمی حکومت بعثی عراق به خاک کشورمان به فرمان صدام حسین و در عملیاتی موسوم به «یوم الرعد»  با بمباران پایگاه های هوایی مختلف می باشد که از این رهگذر در دو موج حمله هوایی، به ترتیب ۱۴۰ فروند جنگنده و ۶۰ فروند بمب افکن عراقی فرودگاه های ما را مورد حمله قرار دادند که با توجه به عدم دقت خلبانان، آسیب چندانی وارد نشد.

در اینجا ذکر این نکته مهم است که عراق به تقلید از حملات برق آسای اسرائیل طی جنگ ۱۹۷۳ با اعراب، این برنامه را داشت که توان هوایی کشورمان را در لحظات نخست نابود یا حداقل بلااستفاده کند اما رهاورد این حمله، چیزی نبود که انتظارش را داشته باشد (انهدام یک فروند هواپیمای ترابری سی ۱۳۰ هرکولس و یک فروند تانکر ۷۰۷ در کنار دو نیم شدن یک فانتوم منتظر تعمیرات در صها از محدود آسیب های وارد شده طی حمله به فرودگاه مهرآباد تهران به حساب می آید و در باقی پایگاه های هوایی نیز اکثر بمب ها به خطا رفته و تنها چند جنگنده دچار صدمات شدند که علت آن حضور هواپیماها در آشیانه های مستحکم بتونی بود و نهایتا باندهای پروازی آسیب هایی دیدند که به سرعت تعمیر گشتند) ولی همین موضوع زنگ خطر را برای کشورمان به صدا در آورد، زنگ خطری که از مدت ها قبل صدایش می پیچید ولی برخی به آن بی توجه بودند.


دو نیم شدن فانتوم در محوطه سازمان صنایع هوایی ایران پس از حمله نخست عراق به فرودگاه مهرآباد در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹

بلافاصله پس از این اتفاق، جنگنده‌های آلرت پایگاه‌های شکاری اقدام به رهگیری هواپیماهای متخاصم کردند و بلافاصله نخستین درگیری هوایی به وقوع پیوست که طی آن یک فروند جنگنده MiG-23 عراقی توسط F-4D آلرت مهرآباد در غرب تهران ساقط شد.

البته در بحث رهگیری جنگنده متخاصم که شامل گشت‌های رزمی هوایی با مداومت پروازی بالا یا پرواز هواپیماهای مسلح آماده موسوم به آلرت می‌شد، اقدامات بسیاری به صورت شبانه‌روزی جهت حفظ آسمان کشور خصوصا مناطق حساس از گزند حملات دسته های پروازی عراقی تا پایان جنگ همواره انجام می‌گرفت.

اما اولین پاسخ کشورمان به این تجاوز، تنها دو ساعت بعد، توسط نیروی هوایی در عملیاتی موسوم به «انتقام» و با محوریت دو گروه پروازی انجام گرفت. دسته نخست، به دستور سرهنگ دادپی فرمانده وقت پایگاه ششم شکاری شامل ۴ فروند بمب افکن f-4 فانتوم با مشخصه پروازی البرز با هدف بمباران پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره به هوا برخاستند و طی آن، جهانگیر ابن یمین (رهبر گروه پروازی) نخستین بمب را بر روی نیروی های بعثی عراق رها کرد و پس از آن گروه دوم نیز با مشخصه پروازی آلفا رد (Alpha به معنای نخست و Red به معنای سرخ با اشاره به خون) از پایگاه سوم شکاری همدان و با ۴ فروند فانتوم دیگر به رهبری جلیل پور رضایی، پایگاه هوایی کوت در استان العماره را در هم کوبیدند که طی حمله دسته دوم نخستین شهدای نیروی هوایی پس از آغاز جنگ، یعنی خلبانان محمد صالحی و خالد حیدری تقدیم کشور گردیدند.

هر دو این حملات موجب غافل گیری رژیم بعثی عراق و تعجب از عملیاتی بودن توان هوایی کشورمان گردید که اولا نشان می داد فعلا آماده‌ترین بخش از ارتش ایران، همان نیروی هوایی است که سعی در عقیم کردن توانایی آن داشتند یا در خیالات خود تصور زمین گیری ناوگان را به دلایل شرایط انقلاب می پروراندند اما در عمل ثابت گردید که هیچ عملیاتی در طی هشت سال جنگ تحمیلی اجرا نشده است مگر از پوشش نیروی هوایی، هوانیروز و هوادریا برخوردار باشد.


خلبانان ایرانی که آماده پرواز به سوی خاک عراق می شوند/ محل تصویر: پایگاه سوم شکاری همدان

* تیر از چله کمان آرش رها می‌شود

پس از پاسخ متقابل به حملات هوایی عراق، بلافاصله طرح عملیاتی «نبرد البرز» در تمامی پایگاه‌های شکاری نیروی هوایی مورد بررسی قرار گرفت که طی آن، پایگاه های دارنده هوایپماهای فانتوم شامل یکم شکاری تهران، سوم شکاری همدان و ششم شکاری بوشهر آماده پاسخ گویی شدند و پایگاه نهم شکاری بندرعباس نیز وظیفه حفظ امنیت تنگه هرمز و همچنین ارسال برخی از هواپیماهای خود را به پایگاه های مرزهای غربی بر عهده گرفت.

شب یکم مهرماه، خلبانان در گردان‌های شکاری با هیجان و خشمی وصف ناشدنی خود را آماده کوبیدن مشت محکم ملت ایران بر پیکره رژیم بعثی عراق می‌کردند، لذا طرح های پروازی را به دقت مورد مطالعه  قرار داده و گروه نگهداری نیز در اقدامی خستگی ناپذیر هواپیماها را به انواع موشک، بمب و راکت تجهیز می کردند.

اما نهایتا سپیده دم یکم مهرماه ۱۳۵۹ فرا رسید و در قالب طرح عملیاتی نبرد البرز و با نام رمز «کمان ۹۹» (کمان اشاره به پرتاب تیر توسط اسطوره کهن ایرانی، آرش کمانگیر دارد که طی جنگ ایران – توران تمام نیروی خود را برای پرتاب تیری از فراز کوه دماوند به کار گرفت تا دورترین نقطه از مرزهای ایران را با آن مشخص کند و جان خود را در این راه از دست داد. عدد ۹۹ نیز بیان کننده تعداد صفحات طرح عملیاتی نبرد البرز بود) خلبانان نیروی هوایی وظیفه یافتند که در عملیاتی موسوم به یکصد و چهل فروندی، تمامی پایگاه های هوایی عراق (به جز H-3) از منتهی علیه جنوب این کشور در مدار ۳۰ درجه تا شمالی‌ترین نقطه در مدار ۳۷ درجه را مورد آماج حملات خود قرار دهند، زمان آغاز حمله نیز برای طلوع آفتاب طرح ریزی گردید تا به واسطه جهت تابش خورشید هدف قرار دادن جنگنده‌های ایرانی به وسیله پدافند هوایی عراق مشکل شود.

لذا در روز یکم مهرماه تعداد ۳۳۴ فروند از انواع هواپیماهای شکاری بمب افکن، رهگیر، سوخت رسان، شناسایی و عکسبرداری، شنود الکترونیکی و ارتباطی به هوا برخاستند که طی آن ۶۰ هواپیمای رهگیر و تعدادی سوخت رسان بوئینگ ۷۰۷ و ۷۴۷ وظیفه تامین امنیت هوایی و همچنین سوخت مورد نیاز هواپیماهای پروازی به عمق خاک عراق را بر عهده داشته و ۱۴۰ فروند از جنگنده بمب افکن های F-4 و F-5 از غالب پایگاه های هوایی کشور ماموریت بمباران پایگاه های هوایی عراق را عهده دار شدند که متعاقب آن، فانتوم های تهران از نوع F-4D و F-4E با ۱۲ فروند جنگنده، پایگاه هوایی الرشید بغداد، F-4E های همدانی با ۱۶ فروند، پایگاه هوایی کوت در استان العماره، F-4E های بوشهری با ۱۲ فروند پایگاه هوایی شعیبیه در استان بصره و در موج بعدی، حملات پایگاه های هوایی تموز، هضبه، کرکوک، المثنی و …  را آماج بمب های خود ساختند که در کنار حملات جنگنده‌های F-5E تایگر از پایگاه‌های هوایی دوم  شکاری تبریز و چهارم شکاری دزفول (هرکدام با ۴۸ فروند جنگنده) که منجر به آسیب پایگاه‌های هوایی موصل در استان موصل و ناصریه در استان ذیقار گردید، ضربه شست محکمی را به حکومت عراق نشان دادند که تفکرات آنان در خصوص ناتوانی نیروی هوایی ایران اشتباهی واضح است. به طور مثال پس از این حملات، برخی از پایگاه ها تا دو الی سه ماه بعد به طور کامل عملیاتی نشده و تا ۵۶% توانایی خود را از دست دادند. در این روز به خصوص، پایگاه های نیروی هوایی کشورمان با حداکثر توانایی وارد عمل شدند به طوری که پایگاه هوایی بوشهر با ۵۰ فروند جنگنده فانتوم آماده پرواز نشان داد که علیرغم مشکلات بسیار و ناهماهنگی ها سریعا خود را آماده عملیات های موفق کرده است. اما این تمام ماجرا نبود، چرا که در بازه زمانی سه ماهه نخست جنگ، پایگاه های هوایی عراق به طور مداوم مورد حملات سنگین و بی وقفه جنگنده‌های ایرانی قرار می‌ گرفت تا در شرایط عملیاتی آنها خلل ایجاد گردد و ناگفته واضح است که این مجموعه‌های نظامی در کنار اماکن حساس عراق از پدافندی به مراتب قدرتمند و جنگنده‌های رهگیر با خلبانان باانگیزه بهره می‌بردند که کار را برای عقابان ایرانی مشکل می ساخت تا جایی که مجبور بودند با پرواز در ارتفاع پایین و بهره گیری از تاکتیک های بمباران همچون POP-UP اهداف را منهدم سازند که از این رهگذر برخی از هواپیماهای کشورمان به دلیل حجم بالای آتش باری در اطراف اهداف مورد نظر مورد اصابت قرار گرفته و خلبانان آن شهید می شدند.

طی عملیات موسوم به یک صد و چهل فروندی نیز مجموعا ۱۱ جنگنده کشورمان سقوط کرد که از این رهگذر سه فروند فانتوم بودند و یک فروند نیز به خلبانی همایون شوقی و عزیزی مقدم به دلیل کمبود سوخت، حین فرود، به ساختمان های نیمه کاره پایگاه همدان برخورد کردند در حالی که همسر شهید از پنجره نظاره گر این رخداد تلخ بود.

در اینجا شاید خالی از لطف نباشد که بگوییم نقش همسران خلبانان شکاری دست کمی از خود آنان ندارد چرا که با ایستادگی مثال زدنی و تحمل غم و فشارهای ناشی از دوری توانستند آنچنان که باید، محیط منزل را برای فرزندان خود حفظ نمایند و پس از شهادت خلبانان هم در این مسیر استوار گام برداشتند تا ملت ایران به یکایک شان افتخار کند.


فانتوم مجهز به شش تیر بمب ۵۰۰ پوندی مارک ۸۲ در حال سوخت گیری از تانکر بوئینگ ۷۰۷ پیش از ورود به خاک عراق

همانطور که گفته شد، عملیات یکصد و چهل فروندی تنها نمونه‌ای از یورش تیزپروازان ایرانی به پایگاه های هوایی عراق در ماه‌های نخست جنگ نبود.

به عنوان مثال در عملیاتی موسوم به «سلطان ۱۰» در تاریخ ۷ آبان ۵۹، تعداد ۶ فروند جنگنده F-4E فانتوم، هرکدام مجهز به ۱۲ تیر بمب های ۵۰۰ پوندی مارک ۸۲ پایگاه هوایی الحریه در استان موصل را در هم کوبیدند. در این عملیات که به واسطه گزارش های اطلاعاتی مبنی بر آماده شدن پایگاه عراقی برای تحویل جنگنده های فرانسوی Mirage F1 صورت پذیرفت، جنگنده های فانتوم از پوشش هواپیماهای رهگیر F-14 تامکت و سوخت رسان های بوئینگ ۷۰۷ (که از معدود دفعات در طی جنگ بود که اجازه ورود به خاک عراق را پیدا کردند) بهره می‌بردند تا در سایه آرامش خیال برای تامین سوخت و در چتر ایمن هوایی تامکت ها بتوانند هدف مورد نظر را به شدت بمباران سازند که از رهگذر آن تعداد ۱۰ فروند جنگنده MiG-21 و MiG-23 به همراه چند بالگرد میل ۸ بر روی زمین منهدم و تعدادی از تکنسین های فرانسوی نیز کشته و زخمی شدند که پس از آن با دریافت خطر از سوی فرانسه دستور به بازگشت مستشاران به خاک کشورشان داده شد و در روند عملیاتی شدن میراژهای عراقی خلل زمانی ایجاد گردید.

اما طرح «نبرد البرز» که با نقش‌آفرینی شهید والامقام جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی و محمود قیدیان معاونت عملیات وقت نهاجا تنظیم شده بود، تنها به بمباران پایگاه هوایی اختصاص نداشت و شامل تاسیسات استراتژیک عراق و دیگر عملیات های تاکتیکی هوایی می گردید که در ذیل به اختصار به آنها اشاره خواهیم کرد.

پیش از این باید به این مطلب اشاره کنیم که در شرایط آشفته پیش از آغاز جنگ و روزهای آغازین درگیری ایران و عراق که به واسطه فشار بی امان به نیروی هوایی و درخواست پی دی پی برای عملیات در نقطه نقطه خاک عراق یا مرزهای دو کشور هر لحظه ممکن بود نهاجا دچار پاشش اساسی شود، این شهید جواد فکوری بود که توانست با مدیریت صحیح خود روند را تا جای ممکن به سمت درستی هدایت کند.


شهید خلبان جواد فکوری فرمانده وقت نهاجا در حال توضیح در یکی از دیدارها با امام خمینی(ره)

در حقیقت ایشان که خود از خلبانان فانتوم به حساب می‌آمد، با درک صحیح از احوالات شرایط نبرد، نخست خلبانانی که به ناحق از نیروی هوایی تصفیه شده یا کنار گذاشته شده بودند را به خدمت بازگرداند، سپس با بررسی دارایی‌های موجود و اهداف مورد نظر سعی کرد تا جای ممکن موفق‌ترین عملیات‌های هوایی را به همراه دیگر بزرگان نهاجا طرح ریزی کند که در مجموع همه این اقدامات، نیروی هوایی در شرایطی که نیروهای عمل کننده در سایر ارکان نظامی دچار مشکلات مختلف و برخی ناهماهنگی ها بودند توانست برتری هوایی کشورمان را علاوه بر محدوده ایران، بر فراز عراق نیز به طور کامل دیکته کند.

و اما یکایک بخش های طرح نبرد البرز که در ذیل به آن اشاره می کنیم:

– انهدام تاسیسات نفتی شامل پالایشگاه ها، خطوط لوله، تلمبه خانه‌ها، سکوهای دریایی و مراکز استخراج در سرتاسر عراق با بهره‌گیری از هواپیماهای F-4 و F-5 شامل هدف قرار دادن پالایشگاه‌های بصره، الدوره، خانقین،کرکوک، موصل، مراکز نفتی الحلفائیه، بصره، تلمبه خانه‌های K1، K2 و K3، انواع مخازن نفتی، سکوهای دریایی البکر و الامیه و نهایتا خطوط لوله انتقال شامل خط جنوب به کویت و شمال به ترکیه که با انهدام آنان و بسته شدن خط لوله غرب این کشور به سوریه و سپس ساحل مدیترانه که به دستور حافظ اسد صورت پذیرفت اوضاع را به حد بغرنج نمود که صادرات نفت این کشور به صفر رسید و ارتش عراق برای تامین سوخت خود نیازمند کمک کویت و عربستان و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شد؛ در حقیقت همان حکومت‌های مرتجع که با دلارهای نفتی خود تامین کننده نیازهای تسلیحاتی این کشور نیز بودند، لذا این بخش از طرح توان اقتصادی عراق را به صورت خاص مورد هدف قرار داد.


سه فروند جنگنده بمب افکن اف ۴ فانتوم کشورمان که پس از عملیات برون مرزی موفق در خاک عراق در حال بازگشت به خانه می‌باشند.

– انهدام صنایع استراتژیک عراق شامل نیروگاه های مهم برق و کارخانجات همچون اوسیراک، تبس، دوکان، دربندیخان، حارثه، موصل و کرکوک با هواپیمای فانتوم و تایگر که با هدف برهم زدن توان تامین انرژی کارخانه جات نظامی عراق صورت پذیرفت و در مهم ترین آن برای نخستین بار در جهان طی عملیاتی موسوم به «شمشیر سوزان» در تاریخ ۸ مهر ۱۳۵۹ حمله موفق به تاسیسات اتمی اوسیراک (به عربی تموز) عراق انجام گرفت تا خطر ساخت بمب اتمی توسط این کشور را منتفی نماید.

این طرح بنا بر نظر فرماندهان نظامی و با توجه به پیمان ژنو که تاسیسات اتمی فعال نباید مورد هدف حمله قرار گیرند پیش از سوخت گذاری و عملیاتی شدن نیروگاه انجام شد تا علاوه بر لغو طرح های ساخت بمب اتم از اشاعه رادیواکتیو در منطقه جلوگیری به عمل آید.

در طی این عملیات موفق، چهار فروند از هواپیماهای فانتوم از پایگاه هوایی همدان، جهت حمله به دو هدف مجزا به طور همزمان عازم خاک عراق شدند، دسته نخست وظیفه یافت تا با انهدام یک نیروگاه برق توجه پدافند قدرتمند بعثی را از دو فروند دیگر منحرف سازد و دسته دوم به رهبری شهید والا مقام قهستانی نیز با پیش گرفتن مسیر بغداد در ارتفاع پایین، به سوی نیروگاه اتمی اوسیراک عراق پرواز کردند و پیش از آنکه پدافند قدرتمند این نیروگاه (به دلیل حضور نیروهای فرانسوی در این محل و اهمیت بالای آن علاوه بر سامانه های پیشرفته پدافند موشکی روسی همانند سام ۶ و رینگ پرتعداد توپخانه ضدهوایی، موشک های پیشرفته رولند فرانسوی جهت محافظت از نیروگاه استفاده می شد) متوجه این حمله گردد، دو فروند فانتوم که هریک مجهز به دوازده بمب ۵۰۰ پوندی بودند، ساختمان ها و همچنین گنبد رآکتور را مورد اصابت قرار دادند که هرچند به خود گنبد آسیب چندانی وارد نشد، اما ساختمان ها و مراکز آزمایشگاهی به شدت آسیب دیدند و موجب توقف کارکرد این مجموعه شدند که اندکی بعد توسط جنگنده های اسرائیلی در عملیاتی موسوم به «اپرا» به طور کامل منهدم گردید.


تصویری از رهاسازی بمب های مارک ۸۲ مجهز به پره های تاخیری اسنک آی بر روی مواضع نیروهای بعثی از دوربین موسوم به Gun Camera در زیر جنگنده گرفته شده است.

– هدف قرار دادن بنادر، پایگاه های دریایی و باراندازهای ساحلی جهت خلل در روند ورود تسلیحات یا امکانات اقتصادی به عراق یا نابودی ناوچه های اوزا که از جمله آن می توان به بمباران بنادر ام القصر و فاو اشاره کرد که در یک مورد با انهدام تاسیسات بندری و نابودی زیر ساخت ها احتمال تحویل گرفتن ناوهای محافظ کلاس Lopo ساخت ایتالیا به فراموشی سپرده شد، ضمن آنکه نیروی دریایی ارتش با هماهنگی هواپیماهای F-4 مستقر در پایگاه نهم شکاری بندرعباس که به صورت روزانه جهت پوشش هوایی ناوگان شناور بر فراز تنگه هرمز پرواز کرده و همچنین هواپیماهای شناسایی و گشت دریایی P-3F اوریون که اقدام به شناسایی شناورهای مشکوک به حمل سلاح برای عراق می‌کردند، در صورت نیاز، کشتی‌ها را مورد بازرسی و توقیف قرار می‌دادند و در صورت تخطی با اعلام نیاز به فانتوم ها، شناور منهدم می‌شد.

– هدف قرار دادن پل های ارتباطی و مسیرهای استراتژیک راه آهن شامل پل تنومه، زب الکبیر، رواندوز، العماره، سابله، راه آهن زاخو، پنجوین، سلیمانیه، توزخرماتو و الحلفائیه به وسیله هواپیماهای F-4 و F-5 خصوصا گردان لیزر که از جنگنده‌های F-4D مجهز به هدف گزار لیزری موسوم به Zot Box و بمب های هدایت شونده GBU-10 بهره می برد.

در این راستا هواپیماهای F-4D گسترش یافته از پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران و هفتم شکاری شیراز به پایگاه چهارم شکاری دزفول با استفاده از تسلیحات لیزری اهداف مورد نظر را به شدت درهم کوبیدند که البته این اقدامات خالی از اشکال نبود.


پرواز فوق العاده ارتفاع پایین جنگنده فانتوم کشورمان در مناطق مرزی و حین عملیات ضد نیروهای متجاوز عراقی

این گونه ماموریت‌ها برای ناوگان F-4D بسیار خطرساز شد چرا که حین اجرای آن، یک فروند از فانتوم ها تا لحظه برخورد بمب مجبور به نشانه گذاری لیزری بر روی هدف بود که می‌طلبید جنگنده در ارتفاع نسبتا بالا پرواز کند تا در روند کار اختلال ایجاد نشده و هواپیمای دوم حامل بمب، پل را مورد اصابت قرار دهد اما از آنجایی که تا لحظه برخورد بمب ها، قیف لیزری تشکیل شده توسط سامانه باید باقی می‌ماند فانتوم هدف‌گذار خود به عنوان یک نقطه بی دفاع برای پدافند دشمن تبدیل می‌شد و در خطر قرار می‌گرفت که به همین دلیل پس از مدتی به دنبال چند سانحه، این عملیات‌ها متوقف شد هرچند بمباران عادی با سایر تسلیحات ادامه داشت.

از خلبانان معروف گردان لیزر می توان به ابوالفضل مهدیار اشاره کرد که در جریان کودتای نقاب به ناحق کنار گذاشته شد اما با شروع جنگ، مردانه لباس رزم بر تن کرد و نهایتا در یکی از ماموریت های زدن پل‌های مواصلاتی به شهادت رسید. ضمن آنکه طی همین عملیات‌ها، یک فروند F-4D که به دلیل موشک پدافند هوایی عراق دچار مشکل شده بود نخستین ایجکت (پرتاب خلبان) به صورت دستی را در جهان تجربه کرد که طی آن خلبان «ارسلان مرادی» پس از آنکه از کنترل هواپیما و فرود ناامید شد، تصمیم به خروج اضطراری از جنگنده خود بر فراز میدان تیر پایگاه هفتم شکاری شیراز گرفت اما به واسطه اختلال، در سامانه پرتابگر صندلی خلبان اتفاقی رخ نداد تا آنکه وی با تلاش بسیار و به صورت دستی خود را از جنگنده خارج کرده و سپس چتر را باز نمود که این رخداد در تاریخ هوایی جهان بی نظیر است.

– انهدام پادگان‌های نیروی زمینی عراق جهت متوقف ساختن ماشین جنگی این کشور در تمامی نقاط مرزی یا استان‌ها شامل بصره، ناصریه، کوت، بغداد، بعقوبه، کرکوک و اربیل.

– عملیات‌های دفاع هوایی شامل گشت‌های رزمی و پروازهای اسکرامبل جهت حضور در نقاط مرزی یا برفراز مناطق مهم کشور، شهرها و پایگاه های نظامی توسط جنگنده‌های رهگیر F-14 و جنگنده بمب‌افکن‌های F-4 و F-5 که با هدف جلوگیری از نفوذ هواپیماهای عراق و با هماهنگی سایت های راداری و سکوهای موشکی زمین به هوا صورت می پذیرفت.

– عکسبرداری هوایی توسط هواپیماهای شناسایی RF-4E و RF-5A از نقطه به نقطه خاک عراق یا مناطقی که از کشورمان که به تصرف رژیم بعثی در آمده است.


جنگنده اف ۴ مجهز به دو تیر موشک هوا به هوای هدایت حرارتی سایدوایندر و دو تیر موشک هدایت راداری اسپارو در نقش دفاع هوایی

این بخش از عملیات که همزمان با روز یکم مهرماه آغاز گردید در حقیقیت یکی از اصلی ترین ارکان تصمیم گیری در راستای انجام ماموریت های هوایی ناوگان بمب افکن در هر نقطه از عراق یا بررسی میزان پیروزی پس از هر حمله به حساب می آمد و در حقیقیت این خلبانان جان بر کف هواپیماهای شناسایی بودند که با به جان خریدن خطرات بسیار و بدون هیچ سلاحی، هربار به دل خاک عراق زده و با دست پر باز می‌گشتند تا تصاویر آنها مبنایی بر آغاز یک عملیات بزرگ دیگر و به مشابه چشمان همیشه بیدار فرماندهان باشد.

* پیش به سوی بغداد

نگاه خاص به گردان ۱۱ شناسایی باعث شد که پس از انقلاب نیز علیرغم کلیه مشکلاتی که با آن رو به رو بود همواره در بالاترین سطح عملیاتی باشد و به همین دلیل است که نخستین گردان پروازی فانتوم که به زودی توانست خود را با شرایط جدید وفق داده و عملیات های رزمی را از سر بگیرد همین مجموعه به حساب می آمد.

در حقیقت طی جنگ هشت ساله، عملیاتی آغاز نشد مگر قبل از آن شناسایی هوایی صورت گرفته، در حین آن نیز این کار انجام شده و پس از پایان عملیات و جهت برآورد خسارات وارده هواپیمای شناسایی راهی ماموریت می گشت.

با آغاز حمله عراق به کشورمان، در کنار عملیات‌های سنگین هوایی و بمباران بی وقفه خاک دشمن بعثی، فتوفانتوم‌ها نیز وظیفه شناسایی دقیق اماکن سیاسی، نظامی، اقتصادی و خطوط درگیر مرزی را بر عهده گرفتند که نخستین این عملیات‌ها در روز یکم مهرماه و با دسته‌ای از فانتوم‌های تهرانی که همراه با یک فتوفانتوم عازم بغداد شدند به وقوع پیوست.

پس از آن تصویر برداری از منتهی علیه شمال عراق تا مرزهای دریایی در آب های خلیج فارس همواره صورت می‌گرفت که بعدها اقدامات درخشان گردان شناسایی راهگشا عملیات های بسیاری همچون نفوذ عمقی جنگنده بمب افکن های نهاجا به داخل خاک عراق یا عملیات نیروی های زمینی و دریایی در نقاط درگیری بود.


هواپیمای شناسایی فتوفانتوم همراه با غلاف شناسایی AN/ALQ-119 که بعدها طی جنگ به کشورمان رسید در حال پرواز در معیت تانکر سوخت رسان بوئینگ ۷۰۷ می باشد

در این میان با شعار «تنها، غیرمسلح و نترس» وظیفه عکسبرداری در نقاط عمقی به دوش RF-4E و در برخی نقاط مرزی به فریدوم فایترها (RF-5A) سپرده شد که از این رهگذر خلبانان فتوفانتوم با شدیدترین سامانه های پدافندی و جنگنده های رهگیر درگیر بودند که تنها تضمین کننده موفقیت عملیات های آنان در عمق خاک عراق به مهارت پروازی، سرعت بالای جنگنده و پرواز در پناه عوارض زمینی یا ارتفاع پایین به جهت شناسایی نشدن توسط رادارهای عراقی و نهایتا اختلال در سامانه های آنان با بهره گیری از غلاف های جنگ الکترونیکی بستگی داشت.

از جمله اقدامات معروف و ماندگار گردان شناسایی می‌توان به تصویربرداری از اماکن حساس سیاسی عراق شامل مجلس الوطنی، کاخ صدام و ساختمان وزارت کشور توسط خلبانان بهرام ایکانی و ناصر رضوانی اشاره کرد. ضمن آنکه عکسبرداری از پایگاه های هوایی این کشور در اقصی نقاط خاک آن، بنادر، پالایشگاه ها، پل‌ها، خطوط مواصلاتی، مراکز اقتصادی، سکوهای نفتی، پادگان‌ها، شهرها و لشگرهای حاضر در خطوط مقدم جنگ همواره صورت می‌پذیرفت که هر یک توسط حجم وسیعی از سایت های موشکی و جنگنده‌های رهگیر محافظت شده و خلبان گردان شناسایی با علم به امکان کشته شدن ۱۰۰% به چالاکی از مرزهای بین المللی می‌گذشتند و پس از اجرای طرح محوله با نیشخندی به مرگ، مسیری را در پیش می‌گرفتند که هواپیماهای رهگیر فانتوم و تامکت در نقطه مرزی منتظر آنان بوده تا محموله ارزشمندشان را تا خانه در پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران همراهی کنند.


تصویربرداری از مجلس الوطنی بغداد که یکی از نقاط عطف فعالیت گردان ۱۱ شناسایی در طی هشت سال جنگ تحمیلی به حساب می آید و به آن باید هزاران تصویر دیگر از تمامی نقاط عراق را افزود.

البته در طرح های نخست عملیاتی بنا بود که همراه هر دسته پروازی فانتوم به هنگام عملیات بر روی عراق یک فتوفانتوم هم اضافه شود اما به دلیل خطرات ناشی از هدف قرار گرفتن و نبود موشک‌های ضدرادار این برنامه به جایی نرسید و تا پایان جنگ RF-4 ها به تنهایی راهی ماموریت خود می‌شدند.

یکی از جالبترین اتفاقات تاریخ جنگ، بمباران کاخ صدام توسط دو فروند فانتوم به خلبانی باهری و فرقدان می‌باشد که طی آن، هواپیماهای ایرانی با شکستن چتر امنیتی و عبور از سد سامانه‌های پدافند هوایی و رهگیرهای عراق توانستند خود را به حساس ترین نقطه خاک این کشور رسانده و آن را آماج حملات خود قرار دهند که نشان داد تمام خاک عراق از نفوذ عقابان ایرانی در امان نخواهد بود و طبق اسناد اطلاعاتی به دست آمده طی این اتفاق شخص صدام حسین نیز آسیب می بیند.

* نیروی هوایی در کنار حافظان خرمشهر

اما طرح نبرد البرز تنها اقدام مهم نهاجا در ماه های نخستین جنگ نبود چرا که به دلیل ضعف‌ نیروهای عمل کننده سطحی و غافلگیری آنها، جبهه های زمینی دچار مشکلات فراوانی بود و می‌طلبید که نیروی هوایی به کمک آنان بیاید.

از جمله این موارد می توان به عملیات‌های پشتیبانی پی در پی نهاجا در کوی ذوالفقاری، کرخه کور، برقراری چتر هوایی بر فراز محور خرمشهر و نیروهای عمل کننده درگیر در آن شامل تفنگداران دریایی، گردان دژ و دانشجویان دانشگاه افسری، سپاه و مردم بومی، همکاری با قرارگاه عملیاتی اروند در راستای حفظ استان خوزستان و جلوگیری از سقوط کامل آن توسط سپاه سوم عراق، بمباران عقبه نیروهای بعثی و درهم کوبیدن خطوط مواصلاتی اشاره داشت که با پوشش مستقیم و سنگین نهاجا جهت جلوگیری از سقوط سایر شهرها همچون آبادان و اهواز همراه بود که حتی نیروی هوایی را در برهه ای مجبور به اجرای بمباران های شبانه یا تصویر برداری هوایی پس از غروب آفتاب علیرغم خطرات بالای آن ساخت.

شاید شاخص ترین حضور در این عرصه، پرواز فانتوم‌های بوشهر در راستای حفظ استان خوزستان و هدف قرار دادن محور های عملیاتی ارتش تا دندان مسلح عراق باشد که توانست زمان کافی را برای فعالیت نیروی زمینی خریداری کند و بمباران بی وقفه سبب کند شدن ماشین جنگی رژیم بعثی گردد.

از سوی دیگر عکسبرداری های هوایی با هدف تحلیل مناطق خوزستان و حماسه پایگاه چهارم شکاری دزفول که توسط خلبانان جان بر کف گردان های شکاری F-5 ماندگار شد از سقوط و انهدام این مرکز مهم هوایی کشورمان در نزدیکی مرز جلوگیری کرد.


تصویری جذاب و گرافیکی از یک فروند F-4D که پس از عملیات در خاک عراق مخازن سوخت خود را جهت افزایش سرعت رها کرده و به سوی مرزهای ایران رهسپار است/ در این صحنهt فانتوم توسط میگ ۲۳ عراقی رهگیری شده است.

این اتفاقات، شرایط را برای حضور نیروی های زمینی کشورمان فراهم ساخت که با کاهش حدودی بار جبهه‌ها خود را باز یابند هرچند این عملیات های پروازی پی در پی، موجب شهادت تعداد زیادی از خلبانان نیز گردید به طوری که در سه ماه نخستین جنگ، نیروی هوایی به اندازه کل زمان هشت سال دفاع مقدس شهید داده و نزدیک به ۱۰۰ فروند از هواپیماهای F-4 و F-5 آن ساقط شد که نشان می داد در تاکتیک حملات پرتعداد باید اصلاحاتی انجام گیرد چرا که بر خلاف تصورات ابتدایی از پایان جنگ در چند ماه، مشخص شده بود که این نبرد در عرض چند روز یا هفته تمام شدنی نیست و با توجه به تحریم ها علیه کشورمان و عدم دستیابی به تسلیحات جدید باید توان فعلی به هر شکلی حفظ می شد اما این تفکر تا وقتی که ماشین جنگی عراق متوقف نمی شد قابل اجرا نبود چرا که با شدتِ پیشروی ارتش بعثی در عمق خاک خوزستان تنها سلاح قابل استفاده و توانمند، هواپیماهای نیروی هوایی و بالگردهای هوانیروز بودند، لذا در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ رزم های هوایی، جنگنده ها به جنگ رو در رو با تانک‌ها پرداختند که در این راه برخی با زمین برخورد کرده و خلبانان به شهادت رسیدند و در کنار آن به زودی جبهه جدیدی پیش روی نهاجا گشوده شد که این بار در ناحیه خلیج فارس بود اما تمامی این موارد در کنار تلاش خستگی ناپذیر عقابان تیزپرواز نهاجا در راستای رهاسازی صد هزار پوند بمب بر روی نیروهای دشمن نهایتا به نتیجه رسید که طی آن نیروهای عمل کننده بعثی زمین‌گیر شده و از پیش روی آنان جلوگیری به عمل آمد.

حال باید عملیات‌های دیگری از سوی نیروی هوایی اجرا می‌شد تا قدرت خود را بیش از پیش به رخ حریف متجاوز خود بکشد که در بخش بعدی به آن اشاره خواهیم کرد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

12 + 19 =