کد خبر : 122095
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 13 نوامبر 2018 - 10:25
-

نزول امدادهای غیبی بر پیامبر(ص) در غار ثور

نزول امدادهای غیبی بر پیامبر(ص) در غار ثور

به گزارش قائم آنلاین، ایام ابتدایی ماه ربیع‌الاول، ایام مربوط به ماجرای هجرت پیامبر(ص) به سوی یثرت(مدینه) برای تشکیل حکومت اسلامی است. منتها شروع این ماجرا دارای مقدماتی بود و بعد با وقایعی همراه شد. ماجرا از این قرار بود که مشرکان قریش بر شدت آزارشان علیه مسلمانان افزوده بودند و عرصه را برای پیامبر(ص)

به گزارش قائم آنلاین، ایام ابتدایی ماه ربیع‌الاول، ایام مربوط به ماجرای هجرت پیامبر(ص) به سوی یثرت(مدینه) برای تشکیل حکومت اسلامی است. منتها شروع این ماجرا دارای مقدماتی بود و بعد با وقایعی همراه شد. ماجرا از این قرار بود که مشرکان قریش بر شدت آزارشان علیه مسلمانان افزوده بودند و عرصه را برای پیامبر(ص) تا حدی تنگ کرده بودند که نتواند به وظیفه رسالت خویش بپردازد. آن حضرت که این وضعیت را پیش‌بینی کرده بود، بر اساس پیمانی که از قبل با اهل یثرب(مدینه) داشت، به مسلمانان دستور هجرت به این شهر را داد؛‌ این پیمان‌نامه‌ها به نام پیمان عقبه اول و دوم در تاریخ اسلام شهرت دارد. لذا مسلمانان دسته دسته و به صورت پنهانی مکه را به سوی مدینه ترک کردند.

قریش که از قصد پیامبر(ص) مطلع شدند، تصمیم به ترور آن حضرت گرفتند و برای این مسأله شوم در مکانی به نام «دار الندوه» دور هم جمع شدند. در نهایت تصمیم بر آن شد «از هر تیره و قبیله‌‏اى از قبایل و تیره‌‏هاى عرب حتى از بنى‎هاشم یک مرد را انتخاب کنند و هر کدام شمشیرى به دست گیرند و یک مرتبه بر پیامبر بتازند و همگى بر او شمشیر بزنند و در قتل حضرت شرکت جویند و بدین ترتیب خون پیامبر در میان قبایل عرب پراکنده خواهد شد و بنى‎هاشم نیز که خود در قتل ایشان شرکت داشته‌‏اند، نمى‌‏توانند مطالبه خونش را بکنند و به ناچار به گرفتن خون‎بها راضى مى‏‌شوند و در آن صورت به جاى یک خون‎بها سه خون‏بها مى‌‏دهند»؛ این پیشنهاد را پیرمردی نجدی که بر اساس روایات ابلیس بود به شورا پیشنهاد داد که مورد پذیرش واقع شد. در نهایت پیامبر از طریق وحی و با هدایت‌های الهی برای مأموریتی که خداوند برای او مدنظر داشت،‌ از معرکه گریخت و برای فریب دشمن علی(ع) را در بستر خویش قرار داد. این شب به عنوان «لیلةالمبیت» در تاریخ اسلام شهرت یافت.

پیامبر(ص) در همین ایام همراه با ابوبکر در بین راه به کوهی به نام «ثور» پناه برد. از دیگر سو قریش به تعقیب خود ادامه دادند تا اینکه به درب غار رسیدند. در این لحظه به اذن‌الله تار عنکبوتی بر سر غار تنیده شد تا آنان تصور کنند کسی داخل غار نیست؛ لذا از جستجوی خود دست برداشتند و مسیر دیگری را پیش گرفتند. بر اساس روایات آیه۴۰ سوره توبه در این مقام نازل شد؛ آنجا که خداوند می‌فرماید: «إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ اگر شما او را (یعنی رسول خدا را) یاری نکنید، البته خداوند او را یاری کرد هنگامی که کافران او را که یکی از دو تن بود (از مکه) بیرون کردند، آن‌گاه که در غار بودند (و خدا بر در غار کوه پرده عنکبوتان و آشیانه کبوتران گماشت تا دشمنان که به عزم کشتنش آمده بودند او را نیافتند) و آن‌گاه که او به رفیق و همسفر خود (ابو بکر که پریشان و مضطرب بود) می‌گفت: مترس که خدا با ماست. آن زمان خدا وقار و آرامش خاطر خود را بر او(پیامبر) فرستاد و او را به سپاه و لشکرهای غیبی خود که شما آنان را ندیدید مدد فرمود و کلمه کافران را پست کرد و کلمه خداست که مقام بلند دارد، و خدا عزیز و حکیم است».

در این آیات مفاهیم عبرت‌آموزی وجود دارد که توجه به آنان از یک طرف برای مسائل اجتماعی و سیاسی و نظامی راهگشاست و از دیگر سو به ارتقای معرفت ما نسبت به پیامبر(ص) کمک خواهد کرد.

*اول اینکه نزول امدادهای غیبی بر پیامبر(ص) در غار ثور این نکته را یادآور می‌شود که نباید صرفاً به قدرت‌های نظامی و سیاسی خود متکی بود بلکه نیاز به نصرت‌های الهی است.
* دوم اینکه خروج پیامبر از مکه به خاطر جوّ ارعاب و فشار کفار بود آنجا که فرمود: «أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا؛ هنگامی که کافران او را (از مکه) بیرون کردند»
* سوم اینکه پیامبر(ص) به قصد هجرت به سوی مدینه از مکه خروج کردند؛ چرا که این نوع هجرت سبب عزت اسلام و فروپاشى کفر است؛ از این جهت ایثار امام علی(ع) در «لیلةالمبیت» بسیار جایگاه والایی دارد. در انتهای این آیه می‌بینیم خداوند به بهانه این ماجرا می‌فرماید «کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ ۗ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا؛ کلمه کافران را پست کرد و کلمه خداست که مقام بلند دارد».
* چهارم اینکه عزّت و اعتلاى کلمة اللّه و خنثى شدن توطئه‌هاى کفّار، نمودى از عزّت و حکمت خداوند است. در جای جای این آیه می‌بینیم خداوند و ابزارهای خداوند پررنگ است و در انتها نیز می‌فرماید«وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌»؛ یعنی خداست که عزت می‌دهد و مسیرها را با حکمت خویش هموار می‌کند. بنابراین هرگونه پیروزی را باید به خداوند نسبت داد و دانست اگر خداوند بر سعی و تلاش افراد اثر قرار ندهد، هیچ خاصیتی ندارد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

12 − هشت =