صحابي كه سرانجام معاويه را نفرين كرد
به گزارش قائم آنلاین، در عين حال براى آن كه گفتار و كردارش به نوعى مورد قبول عامّه و پذيرش مردم قرار گيرد; مجبور بود براى توجيه كارهاى خود به استخدام افراد دنياپرستى تن دهد كه عنوان صحابى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را با خود يدك مى كشيدند، تا بتواند با دامن زدن به اين
به گزارش قائم آنلاین، در عين حال براى آن كه گفتار و كردارش به نوعى مورد قبول عامّه و پذيرش مردم قرار گيرد; مجبور بود براى توجيه كارهاى خود به استخدام افراد دنياپرستى تن دهد كه عنوان صحابى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را با خود يدك مى كشيدند، تا بتواند با دامن زدن به اين تفكّر كه صحابى پيامبر بودن مساوى با حق گفتن و حق بودن است، خلاف كارى هاى خويش را توجيه نمايد.
در همين راستا معاويه، افرادى چون «ابوهريره» و يا حتّى كسانى مثل «سمرة بن جندب» را ـ كه هيچ سابقه روشنى در اسلام نداشتند ـ تنها به بهانه درك زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) جذب مى كند و آنان را در خدمت جعل احاديث به نفع خود به كار مى گيرد.
روحيّه اسلام ستيزى و حق ناپذيرى «سمره» را مى توان در داستان «حديث لاضرار» بدست آورد. خلاصه داستان چنين است: «سمره» براى سركشى به يك درخت خرما كه متعلّق به او بود، بدون اجازه وارد «بُستان» يكى از انصار مى شد. مرد انصارى كه با خانواده اش آنجا زندگى مى كرد از وى تقاضا كرد تا پيش از ورود به منزل اجازه بگيرد، ولى سمره نپذيرفت. نزاع آنان بالا گرفت و مرد انصارى شكايت خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) برد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) «سمره» را احضار فرمود و به او پيشنهاد كرد آن درخت را به چند برابر قيمتش بفروشد ولى سمره امتناع ورزيد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) درختى را در بهشت به جاى آن به او وعده داد، ولى سمره همچنان سماجت كرد و زيربار نرفت. اينجا بود كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) به مرد انصارى دستور داد تا درخت را از ريشه درآورد وپيش روى سمره بيفكند و فرمود: «لاَ ضَرَرَ وَ لاَ ضِرارَ فِي الاِسْلامِ».
«ابن ابى الحديد» به نقل از استادش «ابوجعفر» مى نويسد: «سمره» با گرفتن چهارصد هزار درهم از معاويه حاضر شد اين حديث را جعل كند كه آيه « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ…»، كه در مورد حضرت على(عليه السلام) نازل شده است; در شأن ابن ملجم است.
كوتاه سخن اين كه «معاويه» از وجود «سمره» در دستگاه خويش سود بسيار برد و او نيز از معاويه پاداش خوش خدمتى هايش را مى گرفت و سرانجام به عنوان جانشين زياد در بصره برگزيده شد، و اين مرد تاريك دل، در بصره هزاران نفر را به جرم دين دارى و عشق و ارادت به اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به قتل رساند.
طبرى ـ مورّخ معروف ـ نقل مى كند كه «محمّد بن سليم» از «ابن سيرين» پرسيد: آيا «سمره» كسى را به قتل رسانده است؟
پاسخ داد: «هَلْ يُحْصى مَنْ قَتَلَ سَمُرَةُ ابْنُ جُنْدَب؟ إِسْتَخْلَفَهُ زِيادُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَ أَتَى الْكُوفَةَ فَجاءَ وَ قَدْ قَتَلَ ثَمانِيَةَ آلاف مِنَ النّاسِ»; (آيا مى شود تعداد كشته شدگان به دست سمره را به شماره درآورد؟! «زياد» او را به جانشينى خويش در بصره قرار داد و وى هشت هزار تن را به قتل رساند).
طبرى مى افزايد: «زياد» از سمره پرسيد: آيا نترسيدى در اين ميان، بى گناهى را كشته باشى؟! پاسخ داد: اگر دوبرابر اين تعداد را نيز مى كشتم، باكى نداشتم.
مردى به نام «ابو سوار عدوى» مى گويد: «سمره» فقط از قوم من در يك سپيده دم چهل و هفت تن از جمع آورى كنندگان قرآن را به قتل رساند.
با اين كه «سمره» براى رسيدن به منافع مادّى حاضر به هر جنايتى بود و ساليان درازى در دستگاه حكومت معاويه به توجيه جنايات وى و سران بنى اميّه اشتغال داشت، ولى حكومتش بر بصره بيش از شش ماه دوام نيافت، هنگامى كه حكم عزلش از جانب معاويه صادر شد، از روى خشم گفت: «لَعَنَ اللّهُ مُعاوِيَةَ! وَ اللّهِ لَوْ اَطَعْتُ اللّهَ كَما اَطَعْتُ مُعاوِيَةَ ما عَذَّبَنِي اَبَداً»; (خدا لعنت كند معاويه را! به خدا سوگند! اگر آن گونه كه از معاويه اطاعت كردم، از خداوند اطاعت مى نمودم هرگز مرا گرفتار عذاب نمى كرد).
منبع:
گرد آوري از كتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، زير نظر آيت الله مكارم شيرازي، ص۱۷۴٫
برچسب ها :معاويه، قتل،امام حسين
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0