کد خبر : 129994
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 20 دسامبر 2018 - 16:50
-

پسر ۱۸ ساله کرجی پرده از راز وحشتناکش برداشت

پسر ۱۸ ساله کرجی پرده از راز وحشتناکش برداشت

به گزارش قائم آنلاین، عذاب وجدان پسر ۱۸ ساله باعث شد تا ۵ ساعت پس از قتل پدرش به کلانتری برود و خود را تسلیم کند. ساعت ۱۰ شب دوشنبه ۲۶ آذر پسرجوانی به کلانتری ۱۳۵ آزادی رفت و راز جنایتی را که ۵ ساعت قبل مرتکب شده بود  برملا کرد. به دنبال اعترافات پسر

به گزارش قائم آنلاین، عذاب وجدان پسر ۱۸ ساله باعث شد تا ۵ ساعت پس از قتل پدرش به کلانتری برود و خود را تسلیم کند.

ساعت ۱۰ شب دوشنبه ۲۶ آذر پسرجوانی به کلانتری ۱۳۵ آزادی رفت و راز جنایتی را که ۵ ساعت قبل مرتکب شده بود  برملا کرد. به دنبال اعترافات پسر جوان، موضوع به بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران و تیم تحقیق اعلام شد. در بررسی های صورت گرفته مشخص شد پسر جوان ساعاتی قبل پدرش را با ضربات چاقو در کرج به قتل رسانده و بعد از آن به تهران فرار کرده است. به دستور بازپرس محسن مدیرروستا، از آنجایی که جنایت در کرج رخ داده بود، پرونده این جنایت با قرار عدم صلاحیت به استان البرز ارسال شد.

گفت و گو با متهم

چرا پدرت را کشتی؟ از او کینه به دل داشتم. از زمانی که به یاد دارم پدرم من و خواهر و برادرهایم را کتک می زد. ۱۱ سال قبل زمانی که ۷ سال بیشتر نداشتم مادرم به خاطر رفتارهای بد پدرم از او طلاق گرفت، اما او دست از کارهایش برنداشت.

چه کارهایی می کرد؟ به غیر از کتک زدن ما را مجبور می کرد کار کنیم. ۱۰ ساله بودم که برادر ۸ ساله ام را مجبور کرد تا فال فروشی کند. برادرم در خیابان با موتور تصادف کرد و به کما رفت، اما بعد از بهبودی باز هم پدرم او را برای کار بیرون فرستاد. در نهایت هم برادرم با ماشین تصادف کرد و جانش را از دست داد. از زمانی که به یاد دارم نان خشک می خریدیم و پول هایم را به پدرم می دادم.

شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟ پدرم مدتی بود که تصمیم به ازدواج با زن دیگری گرفته بود، اما این موضوع برای ما خیلی سخت بود. نمی توانستیم زن دیگری را جای مادرم ببینیم. از سوی دیگر دیروز که به خانه برگشتم با جای خالی یخچال و تلویزیون در اتاق مواجه شدم . خواهر و برادرهایم گفتند که پدرم آنها را برای تأمین هزینه مواد مخدرش فروخته است. عصبانی شده و با پدرم درگیر شدم. او چاقویی از آشپزخانه برداشت و من هم برای اینکه خواهر و برادرهایم شاهد درگیری نباشند آنها را از خانه خارج کرده و دقایقی بعد برگشتم. چاقو روی زمین بود آن را برداشتم و با پدرم درگیر شده و او را به قتل رساندم. بعد از آن به تهران آمدم و به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفی کردم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

20 + چهارده =