کد خبر : 130459
تاریخ انتشار : شنبه 22 دسامبر 2018 - 19:10
-

آبی که ندارد؛ نانی که دارد

آبی که ندارد؛ نانی که دارد

به گزارش قائم آنلاین، فلسفه وجودی تیم های بی طرفدار؛ کیهان ورزشی موضوع خوبی را برای بحث انتخاب کرده است. این حکایت از دو بعد منفی و مثبت قابل بحث است. روزی فردی سراغ چاه کنی رفت و از او خواست در بیابان برایش چاه بکند. آن فرد قبول کرد و کمی پایین رفت و

به گزارش قائم آنلاین، فلسفه وجودی تیم های بی طرفدار؛ کیهان ورزشی موضوع خوبی را برای بحث انتخاب کرده است. این حکایت از دو بعد منفی و مثبت قابل بحث است.

روزی فردی سراغ چاه کنی رفت و از او خواست در بیابان برایش چاه بکند. آن فرد قبول کرد و کمی پایین رفت و مزدش را گرفت.

فردای آن روز بار دیگر به چاه کندن ادامه داد و پایین تر رفت و مزدش را گرفت.

روز سوم، فرد چاه کن خطاب به فردی که مزدش را می داد گفت: این چاه به آب نمی رسد و کندن بی فایده است.

فرد متمول در پاسخ گفت: تو کاری نداشته باش، شاید برای من آب نداشته باشد اما برای تو که نان دارد.

تیم های بی طرفدار و هزینه بر فوتبال ایران مثل سایپا و پیکان مصداق همین حکایت است. این باشگاهها اگر برای فوتبال ایران نفعی ندارند، برای عده ای نان دارند.

مربیانی در فوتبال ایران داریم که بقایشان در سایه این تیم ها است و وقتی به تیم هایی که پرطرفدارند و به اصطلاح ویترین دارند می روند بیش از سه چهار هفته دوام نمی آورند. این تیم ها معمولا در رده های هفتم و هشتم جدول هستند و در انتهای فصل خطر سقوط را احساس نمی کنند چون وضع مالی خوبی دارند و کارشان به سقوط نمی کشد.

حالا به بعد مثبت وجود این تیم ها اشاره می کنیم. در این تیم ها (پیکان و سایپا) ۲۳بازیکن و شاید هم بیشتر حضور دارند و روی هم می شود حدود ۵۰ بازیکن. یعنی از مجموع بازیکنان لیگ برتر ایران ۱۴، ۱۵ درصدشان در این تیم ها هستند. این نفرات قرارداد دارند، تمرین می کنند، مسابقه می دهند و …یعنی این تعداد بازیکن در چرخه فوتبال فعال هستند.

از این باشگاهها مثلا همین سایپا نفراتی چون قلی زاده، ترابی و … به بدنه فوتبال ملی ایران تزریق می شوند. حالا بحث این است که آیا این کارخانه ها قبول می کنند آرم خود را به باشگاههای دیگر بدهند و اسپانسر آنها شوند؟مسلما قبول نمی کنند و می گویند ما خودمان در بحث بازیکن سازی فعال هستیم. البته در این میان بحث معافیت های مالیاتی کارخانه ها در ازای باشگاهداری آنها نیز مطرح است.

اما موضوع مهمی که در این بحث باید به آن اشاره شود فلسفه وجودی این قبیل باشگاهها است. در دنیا نمونه ای مثل شالکه ۰۴ را داریم که تیم معدنچی ها است. این باشگاه از دید آنها حتی سبب شده تا تولیدات بالا برود. فولاد خوزستان با آن عظمت چه نیازی به تیمداری احساس می کند؟ آنها حتی استادیوم اختصاصی هم ساخته اند. این تیمداری و باشگاهداری آنها علت اصلی اش خانواده های کارگران فولاد است. کارگرانی که وقتی می بینند جایی را دارند تا فرزندان شان فوتبال یا دیگر رشته ها را دنبال کنند با امید و انگیزه بیشتری کار می کنند.در اهواز مردم عادی اغلب استقلالی هستند و اگر هم کسی طرفدار فولاد باشد به همان خانواده های کارگران فولاد خوزستان مرتبط می شود.

فوتبال در کشور ما به بلیه ای تبدیل شده و خانواده ها دوست دارند فرزندان شان فوتبالیست شوند. در تبریز ماشین سازی هیچوقت نمی تواند تراکتورسازی شود چون ساختار آنها نیز شبیه همین فولاد و سایپا و پیکان است. باشگاهی مثل گسترش فولاد بعد ۶، ۷ سال هزینه و داشتن امکانات خوب نظیر زمین تمرین و استادیوم الان وجود ندارد زیرا در بحث جذب تماشاگر موفق نبود.

روزگاری در همین فوتبال تیمی داشتیم بنام پوست و روده ایران (پورا) که خیلی تلاش شد تا قد علم کند اما نشد. به نظر شما کسی می رود داخل استادیوم و تیم پوست و روده را تشویق کند و فریاد بزند: روده، روده!

با جمیع این مسایل می توانم بگویم بودن این تیم ها بهتر از نبودشان است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

15 − نه =