مازیار می دانست شوهر دارم و فقط به فکر لکه دار کردن آبرویم بود

به گزارش قائم آنلاین، یک دختر روستایی اهل خراسان شمالی که نامزد داشت فریب چرب زبانی و وعده های دروغین یک پسر غریبه اهل یکی از استان های مجاور را برای ازدواج خورد اما حین فرار ماجرا لو رفت و پسر خطاکار توسط همسایه ها و خانواده دختر گیر افتاد.

دختر فریب خورده در این باره گفت: مدتی بود به اجبار پدرم با جوانی نامزد کرده بودم که در همین حین با مازیار که اهل یکی از استان های مجاور بود و برای اجرای یک پروژه کاری به روستای ما آمده بود، آشنا شدم.

بعد از آشنایی با پسر غریبه به خاطر کمبود محبت و همچنین ازدواج اجباری، فریب حرف های پوچ و رویایی او را برای ازدواج خوردم و بعد از آن ارتباط تلفنی ما آغاز شد.

بعد از گذشت مدتی از ارتباط تلفنی من با پسر چرب زبان او به من پیشنهاد فرار از خانه را داد تا بعد از آن خانواده ام مجبور شوند طلاق مرا از نامزدم بگیرند و بتوانم با او ازدواج کنم. همه قرار مدارها برای اجرای نقشه فرار گذاشته شد و نیمه های یک شب با برداشتن مدارکم از خانه خارج شدم و به سمت خودروی پسر غریبه که ادعا می کرد تنهاست رفتم.

زمانی که خواستم سوار ماشین شوم دیدم دو نفر دیگر هم داخل خودرو نشسته اند برای همین ترسیدم و به عقب برگشتم. آن ها وقتی دیدند که من پشیمان شده ام خواستند مرا به زور سوار ماشین کنند که با ایجاد سر و صدا همسایه ها متوجه موضوع شدند و با کمک پدرم پسر فریبکار را به دام انداختند اما همدستانش با خودرو از محل گریختند.

بعد از این اتفاق، تازه متوجه شدم که آن پسر غریبه عاشق نما به اتفاق همدستانش قصد تجاوز Rape به من را داشتند و ازدواجی در کار نبوده است.

هر چند آبرویم به خاطر این ندانم کاری نزد همسایه ها و فامیل رفت اما شانس آوردم که حیثیت ام لکه دار نشد