کد خبر : 137698
تاریخ انتشار : یکشنبه 27 ژانویه 2019 - 12:50
-

ماجرای شهادتی که شهیدبهشتی در نماز نگفت!

ماجرای شهادتی که شهیدبهشتی در نماز نگفت!

به گزارش قائم آنلاین، اوایل انقلاب منافقین شایعه کرده بودند که: شهید بهشتی سنی است و به ولایت امیر المومنین علی (سلام الله علیه) اعتقادی ندارد و حتی در اذان و اقامه عبارت (اشهد ان علیا ولی الله) را نمی گوید! به شخصی که این شایعه را باور کرده بود گفتند: در نماز جماعت ایشان

به گزارش قائم آنلاین، اوایل انقلاب منافقین شایعه کرده بودند که:

شهید بهشتی سنی است و به ولایت امیر المومنین علی (سلام الله علیه) اعتقادی ندارد و حتی در اذان و اقامه عبارت (اشهد ان علیا ولی الله) را نمی گوید!

به شخصی که این شایعه را باور کرده بود گفتند: در نماز جماعت ایشان شخصا شرکت کن تا خودت شهادت به ولایت علی (علیه السلام) را با گوش های خودت بشنوی!

از آن طرف دوستان به شهید بهشتی هم گفتند:
اگر ممکن است امشب این عبارت را کمی بلندتر بگوئید تا این آقا بشنود و رفع شبهه بشود!

آن شب شهید بهشتی آن عبارت را که مستحب هم هست نگفتند. بعد از نماز وقتی از ایشان پرسیدند:

فرمودند: من تمام وجودم به ولایت امیرالمؤمنین شهادت می دهد, اما امشب دیدم اگر بگویم به خاطر ولایت و محبت امیرمومنان نیست, بلکه به خاطر این است که یک مخالف خود را راضی کنم, پس نگفتم!

راقم این سطور که در اولین سالگرد فاجعه هفتم تیر برای گفتگو با خانواده شهید مظلوم بهشتی به خانه اجاره‌ای آنان در خیابان ایران رفته بود، در پایان سخن دردناکی از همسر آن شهید بزرگوار در مورد زندگی یکسال گذشته‌شان می‌شنود که ناخودآگاه اشک را از چشمانش سرازیر کرد. او با اشاره به موکتی که زیر پایشان انداخته شده بود، گفت: «در این یک‌سال نه از بنیاد شهید به سراغ ما آمدند و نه از قوه قضائیه کسی به ما سر زد و مجبور شدیم که بخشی از اثاث منزل ازجمله فرش زیرپایمان را برای تامین مخارج زندگی بفروشیم!»

 

در بخشی از وصیت‌نامه، آیت الله شهید بهشتی می‌نویسد: «ما بی‌شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی‌باشیم؛ ما اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده‌ایم.

ما ساده‌نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره‌هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می‌شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار بازمی‌شویم و دیگران را از خود باخبر می‌کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی‌آلایش و معصومیم؛ ما را می‌شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده‌ایم، با هر بوته‌ای رسیده‌ایم، بر هر شاخی بر داده‌ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می‌شویم؛ ما بی‌شناسنامه نیستیم.»

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دو × 5 =