کد خبر : 138600
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 31 ژانویه 2019 - 16:35
-

اعترافات شکنجه گر ساواک پس از ۴۰ سال در تلویزیون

اعترافات شکنجه گر ساواک پس از ۴۰ سال در تلویزیون

به گزارش قائم آنلاین، برنامه «به اضافه مستند» با پخش  مستند «پرسنل اداره سوم» به روی آنتن شبکه مستند رفت. پس از این اکران، نشست نقد و بررسی این فیلم، با حضور ایمان گودرزی، کارگردان و شاداب عسگری برگزار شد. در ابتدای نشست کارشناسی برنامه، شاداب عسگری، تاریخ‌نگار برجسته کشور صحبت کرد و در مورد

به گزارش قائم آنلاین، برنامه «به اضافه مستند» با پخش  مستند «پرسنل اداره سوم» به روی آنتن شبکه مستند رفت. پس از این اکران، نشست نقد و بررسی این فیلم، با حضور ایمان گودرزی، کارگردان و شاداب عسگری برگزار شد.

در ابتدای نشست کارشناسی برنامه، شاداب عسگری، تاریخ‌نگار برجسته کشور صحبت کرد و در مورد مستند «پرسنل اداره سوم» گفت: از دیدن این مستند بسیار متاثر شدم. باید بگویم که علیرغم مطالعات زیادی که در این زمینه داشتم و بسیاری از موضوعات مرتبط با شکنجه‌گران ساواک را دنبال می‌کردم، از دیدن این فیلم بسیار ناراحت شدم و گریه نیز کردم.

ایمان گودرزی،کارگردان این مستند در مورد شکل‌گیری ایده این فیلم گفت: چند سالی بود که رسانه‌های رقیب را رصد می‌کردم و می‌دیدم که مستندهایی در زمینه رژیم پهلوی و تولید می‌شود که روایت‌های متفاوتی را به همراه دارد. در حقیقت، در بسیاری از این مستندها دو موضوع مهم وجود داشت؛ یکی تحریف تاریخ و دیگری تطهیر رژیم پهلوی بود. بنابراین علاقه‌مند بودم که کاری متفاوت را در زمینه رژیم پهلوی انجام بدهم. در تحقیقاتی که داشتم، دیدم که آقای به نام پرویز ثابتی که مسئول اداره سوم ساواک بوده است، کتابی را به نام «در دامگه حادثه» منتشر کرده است. این کتاب که خاطرات او بود، واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت. در این کتاب گفته شده بود که او در رژیم پهلوی هرگز شکنجه نکرده است و ساواک در اشرفیت اطلاعاتی نسبت به متهم‌های خود بوده است. بنابراین چنین سیستمی نیاز به شکنجه نداشته است. با خواندن این کتاب و تحریفات گسترده‌ای که در این زمینه صورت می‌گرفت، تصمیم گرفتم که یک کار جدی در این زمینه تولید کنم. در روند تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیدم که باید نگاه متفاوتی به این ماجرا داشته باشیم و داستان را زبان یکی از عناصر ساواک روایت کنیم. خوشبختانه توانستیم که به سوژه خوبی برسیم. در تحقیقات لایه دوم فیلم، متوجه شدیم که این سوژه اشخاص بسیار زیادی را شکنجه کرده است. با تحقیقات زیاد به مبارزین سیاسی دست پیدا کردیم که توسط ایشان بازجویی و شکنجه شده بودند. در نهایت این افراد را با هم رودررو کردیم و اتفاقات مستند شکل گرفت.

او به انتخاب سوژه خود اشاره کرد و گفت: در روند ساخت این مستند، تحقیقات میدانی بسیار زیادی را انجام دادم. به دنبال افرادی می‌گشتم که روزگاری در اداره سوم کار می‌کردند. در تحقیقاتم ۱۰ تن از کسانی را پیدا کردم که در ساواک کار می‌کردند اما هیچ کدام خوب نبودند. باید بگویم که در این مستند از جز به کل رسیدیم و چنین سوژه‌ای رزق خداوند به من بود. سوژه من در ابتدا اصلا قبول نمی‌کرد که جلوی دوربین بیاید. به او گفتم که شما هم قربانی آن جریان هستید. همین موضوع باعث شد که ایشان قبول کند که در برابر دوربین ما قرار بگیرد.

شاداب عسگری در بخش دوم صحبت‌های خود گفت: باید این سوال را پرسید که چرا بچه‌های اداره سوم، بیش‌ترین افرادی بودند که محاکمه شدند و همچنین بیش‌ترین افرادی بودند که فرار کردند؟ علاوه بر این، بسیاری از این افراد پس از دستگیری به شکنجه‌های خود اعتراف کردند. حال برایم جالب است که آقای پرویز ثابتی چگونه می‌آید و می‌گوید که ما در ساواک هیچ کسی را شکنجه نکردیم؟ البته سوال مهم‌تری نیز وجود دارد و آن هم این است که چرا بعد از گذشت این همه سال، چنین موضوعی از سوی ایشان مطرح می‌شود؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که ایشان و اطرافیان‌شان به دنبال تطهیر هستند و قصد دارند در برابر نسل سوم انقلاب که سن کمتری دارند، این‌گونه وانمود کنند که آنان نیز از طرف ساواک ضربه خورده‌اند. جالب است بدانید که بسیاری از اعضای اداره سوم، بهائی بوده‌اند. حضور این تعداد زیاد بهائی در ساواک و مسئولیت‌های مهمی که بر عهده داشتند، از جمله موضوعات بسیار مهم است که باید نسل جوان ما بدان توجه کند. آنان به دنبال استحاله هستند تا بتوانند جریان جدیدی از ساواک را در کشور به راه بیندازند. یکی از نکات این فیلم که تاثیرگذاری آن را چند برابر کرده بود، موضوع شکنجه‌های بی‌رحمانه‌ای است که انجام می‌شده است. اصولا گفته می‌شد که ۲۴ ساعت اول ساواک، همراه با سخت‌ترین شکنجه‌ها بوده است.

وی به دلیل تشکیل ساواک اشاره کرد و گفت: دلیل تشکیل ساواک، انتخاب آمریکا بود. تا قبل از سال ۱۳۳۲، آمریکا کسی را برای حکومت بر ایران انتخاب نکرده بود اما بعد از کودتای ۱۳۳۲، محمدرضا را انتخاب کرد. محمدرضا شاه به صورت تمام قد در خدمت آمریکا بود و همین مساله باعث شد که اعتماد طرف غربی جلب شود. حال، برای این که چنین شخصی بتواند در جایگاه خود تثبیت شود، نیاز است که مخالفین او شناسایی شده و سرکوب شوند. دقت داشته باشید که اهمیت استراتژیکی ایران برای آمریکا بسیار بالا بود و او نمی‌خواست که دولت ایران زمین بخورد. مطمئنا اگر حکومت پهلوی خراب می‌شد، آمریکایی‌ها نیز تسلط خود بر منطقه را از دست داده بودند و دیگر نمی‌توانستند سپر دفاعی در برابر اسرائیل را به درستی اجرا کنند. بنابراین، ایران باید به هر قیمتی حفظ می‌شد. در طرف مقابل، باید اشاره کرد که ایران تا قبل از تشکیل ساواک، هیچ نهاد اطلاعاتی نداشت و خلا چنین چیزی بسیار حس می‌شد. دقت کنید که در تشکیل ساواک، دو نهاد بسیار مهم بودند؛ یکی سی‌آی‌ای بود و دیگری موساد. موساد می‌خواست که از طریق ایران، بسیار از کشورهای اسلامی منطقه را در نظر داشته باشد.

گودرزی راجع به سوژه‌هایی که در تاریخ انقلاب نسبت به آن کم کاری صورت گرفته است، صحبت کرد و گفت: وقتی وارد موضوع ساواک شدم، با انبوهی از اطلاعات و سوژه مواجه شدم که هنوز هیچ کس روی آن‌ها کار نکرده بود. برای مثال، موضوع حقوق بشر در ساواک یکی از بحث‌هایی است که می‌تواند خیلی مورد بحث قرار بگیرد. اکنون بسیاری از شهدای انقلاب را داریم که توسط ساواک دستگیر شده‌اند اما هیچ وقت، هیچ جسدی از آنان پیدا نشده است. به نظرم، ما می‌توانیم کارهای بسیاری را در این زمینه تولید کنیم و به دنیا ارائه بدهیم و بازخورد بین‌المللی بگیریم. جالب است بدانید که همسر شاه، این روزها ادعا می‌کند که محمدرضا از وجود چنین سیستم مخوفی بی‌خبر بوده است. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که عکس‌های زیادی از بازدیدهای او از کمیته مشترک ضد خرابکاری وجود دارد. متاسفانه از آن‌جا که به خوبی روی چنین مسائلی کار نشده است، دشمن استفاده کرده و خود را تطهیر می‌کند.

شاداب عسگری در مورد اعضای ساواک صحبت کرد و گفت: اگر به کتاب‌هایی که در مورد ساواک صحبت کرده است، مراجعه کنید، می‌بینید که اسناد زیادی در مورد نحوه شکل‌گیری آن و اعضای آن وجود دارد. دقت کنید که منافع آمریکایی‌ها ایجاب می‌کرد که در ایران حضور داشته باشند و با انجام یک سری اقدامات، از بروز بعضی موضوعات جلوگیری کنند. همین موضوع، زمینه شکل‌گیری ساواک را فراهم کرد. برای مثال، در سال ۳۲ می‌بینید که ایران، اسرائیل را به صورت غیر رسمی به رسمیت می‌شناسند و رابطه سیاسی با آن برقرار می‌کند. ظاهر امر این‌گونه است که یک سفارت در تهران دارند اما در باطن می‌بینید که مسئول این سفارت، ارتباط تنگاتنگی با شاه و ساواک دارد.

کارگردان مستند پرسنل اداره سوم در مورد سوژه ساواکی خود گفت: پیدا کردن شخصی که قبلا در اداره سوم ساواک بوده است، به مانند پیدا کردن یک گنج بود چرا که می‌توانستم بسیاری از چیزهایی که قبلا از زبان شکنجه شده‌ها شنیده بودیم را از منظری دیگر ببینیم. وقتی در جلسه اول با او روبه‌رو شدم، به من گفت که بعد از گذشت سال‌ها، در این مستند قرار است که چهره جدیدی از من ارائه شود و من آن را دوست ندارم. البته من هم به او حق می‌دادم چرا که بسیاری از کسانی که توسط او شکنجه شده‌ بودند، از او گذشته بودند. بنابراین تلاش کردم تا به این سمت نروم که بگویم این شخص، عامل این اتفاقات بوده است. وقتی در حین کار جلوتر می‌رفتیم، اعتماد او به ما قوی‌تر می‌شد. او در صحبت‌های خود می‌گفت که فعالیتم در ساواک باعث شده بود که قصی‌القلب بشوم و بسیاری از اتفاقات اطرافم من را آزرده نکند. هم‌چنین می‌گفت که در زمان انحلال ساواک، بسیاری از اعضای آن به این جریان کمک کردند چرا که به بلوغ فکری رسیده بودند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

5 − دو =