با شکایت مرد میانسال تحقیقات به دستور خاکزاد، دادیار شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در ادامه بررسی ها کارآگاهان موفق شدند رد پدرام را بزنند و درنهایت پسر جوان در مخفیگاهش بازداشت شد.
پدرام که خود را در دام پلیس می دید به ناچار به سرقت پرادو اعتراف کرد و گفت: من مهندس عمران هستم و در یک شرکت کار می کردم که به خاطر ورشکستگی تعطیل شد و من هم بیکار شدم. کم کم با دوستان ناباب آشنا شدم و آنها پیشنهاد خرید و فروش مشروبات الکی را به من دادند. مدتی مشغول این کار بودم که با پسر جوانی آشنا شدم. شهریار سارق سابقه دار بود. وقتی از ماجرای زندگی ام با خبر شد، به من راهی را نشان داد که یک شبه پولدار شوم. دو هفته به من آموزش داد و بعد از آن من بدنبال پیدا کردن سوژه ای مناسب برای سرقت بودم. در یک سایت اینترنتی با آگهی فروش پرادو مواجه شدم. برای این که اعتماد فروشنده را جلب کنم یک قبض بانکی جعل کردم و چون می دانستم ۲۴ ساعت طول می کشد تا پول به حساب واریز شود با این ترفند نقشه سرقت ماشین را کشیدم.بعد از سرقت به یکی از شهرهای غربی کشور رفتم و خودرو را ۲۵ میلیون تومان فروختم. ۱۴ میلیون تومان آن را نقد گرفتم و قرار شد مابقی پول را بعد بگیرم. خریدار نیز همانجا خودرو را اوراق کرد تا وسایل آن را بفروشند.با اظهارات مهندس جوان؛ سه مردی که خودرو را اوراق کرده بودند نیز بازداشت شدند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0