کد خبر : 145337
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 14 مارس 2019 - 12:50
-

عابدزاده از زندگی در شمال تا دربی پایتخت

عابدزاده از زندگی در شمال تا دربی پایتخت

به گزارش قائم آنلاین، احمدرضا عابدزاده همیشه سوژه خوبی برای رسانه‌ها محسوب می‌شود. بازیکنی که سال‌ها در تیم ملی بازی می‌کرد و حالا دور از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فوتبال مشغول کار تجاری و البته رستوران‌داری است. وی که یکی از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بازیکنان محبوب نسل ۹۸ محسوب می‌شود، در این گفت‌وگو پیرامون کارش در شمال کشور و مسائل مختلف صحبت‌هایی

به گزارش قائم آنلاین، احمدرضا عابدزاده همیشه سوژه خوبی برای رسانه‌ها محسوب می‌شود. بازیکنی که سال‌ها در تیم ملی بازی می‌کرد و حالا دور از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فوتبال مشغول کار تجاری و البته رستوران‌داری است. وی که یکی از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بازیکنان محبوب نسل ۹۸ محسوب می‌شود، در این گفت‌وگو پیرامون کارش در شمال کشور و مسائل مختلف صحبت‌هایی را انجام داده که متن آن را در زیر می‌خوانید:

ابتدا از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اینجا شروع کنیم که چرا شمال را برای کار انتخاب کردید؟

شمال و جنوب ندارد. فرقی نمی‌کند که در کجا کار کنم. همه جای ایران جزئی از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این مملکت محسوب می‌شود و چون هوای شمال هم هوای بسیار خوبی است، استفاده می‌کنم.

از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ این‌که دور از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تهران هستید، اذیت نمی‌شوید؟

نه! همه مردم ایران اینجا هستند و همیشه به شمال می‌آیند. صبح تا شب در مغازه‌ام هستم و دقیقه‌ای نیست که تنها باشم. مرتب در کنار مردم هستم و انصافاً از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ بودن کنار آن‌ها لذت هم می‌برم.

ظاهراً مغازه قبلی را عوض کردید و به جای جدید رفته‌اید.

بله! اینجا از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جای قبلی بزرگ‌تر است. هر روز مردم را می‌بینم و اتفاقاً عکس‌هایم را به در و دیوار رستوران زدم که هم برای خودم تجدید خاطره می‌شود و هم برای مردم.

بیشتر بخوانید:

دیدار بیرانوند با عقاب آسیا در هتل تیم ملی +عکس

از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فوتبال که دور نیستید.

نه همه بازی‌ها را می‌بینم و پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تهران می‌آیم چون یک آکادمی دارم که در شهرک غرب است و به آنجا سر می‌زنم.

امسال نوروز کجا هستید؟

من کل نوروز را در مغازه‌ام هستم و از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ۹ صبح تا یک شب کارم را انجام می‌دهم.

این‌که می‌گوییم ساعت یک شب در مغازه هستید، جالب است، چون در زمان فوتبال‌تان ساعت ۱۰ شب می‌خوابیدید.

آن زمان فرق می‌کرد، چون بازیکن حرفه‌ای بودم، الان شرایط به شکلی است که خیلی‌ها تازه شب‌ها به بیرون از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خانه می‌آیند. خیلی‌ها هم می‌آیند که در رستوران، من را ببینند و قرار نیست فقط برای غذا خوردن به رستوران ما مراجعه کنند. من در طول روز با خیلی از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مردم صحبت می‌کنم، با آن‌ها عکس می‌گیریم و شرایط خوبی را در کنار مردم در این هیاهو تجربه می‌کنیم.

شما با گرانی این روزها چکار می‌کنید؟

این مسائل هست، ولی یکسری حرف‌ها در آستانه سال جدید شاید باعث ناراحتی مردم شود. دوست ندارم در مورد مسائل اقتصادی صحبت کنم و شما هم کاری کنید که در نزدیک عید مردم شاد باشند.

امسال یک دربی نوروزی هم داریم.

بله، از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ الان زود است در مورد دربی عید صحبت کنیم چون شرایط تیم‌ها هنوز معلوم نیست. حتی یکی، دو روز قبل از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دربی ممکن است شرایط دو تیم تغییر کند و متحول شود.

دوست داریم بدانیم دل شما برای کدامیک از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ هم‌بازی‌هایتان تنگ شده است.

من همیشه با همبازیانم رابطه خوبی داشته‌ام. الان هم همین‌گونه است، اما انصافاً دلم برای سیروس قایقران خیلی تنگ شده است. در این چند سال سعی کردم در مراسم‌های او حضور داشته باشم و یا یکی، دو روز قبل از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مراسم سالگرد او سر مزارش رفتم و با او حرف زدم. چند بار هم با خانواده او صحبت کردم. سیروس واقعاً یک فوتبالیست محجوب و دوست‌داشتنی برای من و همبازیانش بود.

از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ امیر، پسرتان چه خبر؟ ظاهراً مصدوم شده است.

چه کسی گفته او مصدوم شده؟ او یک توپ گرفت و کمی انگشتش درد گرفته ولی مشکلی ندارد.

دلتان برای او تنگ نمی‌شود؟

چرا، ولی اگر از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ما دور باشد برای خودش بهتر است. او برای زندگی خودش تصمیم می‌گیرد، چون خوشبختانه با سواد است و از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دوره راهنمایی در انگلیس تحصیلاتش را گذرانده و خوب و بد را خیلی راحت تشخیص می‌دهد.

از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ او راضی هستید؟

البته که راضی هستم، چرا نباشم؟

نمی‌خواهید به او بگویید ازدواج کند؟

نه، چون همه چیز دست خودش است و من هیچ وقت سعی نکرده‌ام در زندگی فرزندانم دخالت کنم. او بهترین تصمیم را برای خودش خواهد گرفت.

در اسفندماه هستیم. در روزهایی که حدود ۱۷-۱۶ سال پیش اتفاق تلخی برای شما افتاد. یادتان هست؟

البته. ولی من امیدوارم مریضی و بیماری برای هیچ کس نباشد. کسی که مریض می‌شود، اطرافیان او سختی‌های زیادی می‌کشند. من در آن سال‌ها بعد از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اتفاقی که برایم رخ داد، متوجه شدم مردم چقدر برایم دعا کرده‌اند. نزدیک عید هستیم و دوست دارم در مورد چیزهای خوب صحبت کنم و برای مردم ایران آرزوی سلامتی داشته باشم. امیدوارم آن‌ها امسال سال شیرینی داشته باشند و این شیرینی می‌تواند، خوشبختی، سلامتی، شرایط خوب زندگی و… را شامل شود. از‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نوجوان گرفته تا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها سلامت باشند و این بهترین آرزوی من در سال جدید است.

این روزها قرار است سرمربی تیم ملی هم انتخاب شود. شما نظری ندارید؟

امیدوارم بهترین گزینه را انتخاب کنند. تیم ملی فوتبال ایران در آسیا تیم اول است و من امیدوار هستم آنهایی که برای انتخاب سرمربی تیم ملی تصمیم می‌گیرند، گزینه خوبی را برای تیم ملی انتخاب کنند که حضورش برای فوتبال ما مؤثر باشد.

صحبت خاصی ندارید؟

برای همه مردم ایران آرزوی توفیق دارم و امیدوارم آن‌ها در سال جدید لحظات خوبی را تجربه کنند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ده − 2 =