کد خبر : 145610
تاریخ انتشار : شنبه 16 مارس 2019 - 8:55
-

وقتي ياران علي(ع) طاقت عدالت او را نداشتند

وقتي ياران علي(ع) طاقت عدالت او را نداشتند

به گزارش قائم آنلاین، او ناراحت شد و به معاويه پيوست و عليه حضرت شعر گفت! اطرافيانِ نجاشى كه قبيله ‏اى مهم در كوفه بودند از على عليه السلام گلايه كردند كه چرا ياران خود را نگه نمى ‏دارد؟! طارق‏بن عبداللّه رئيس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بين دوست و بيگانه تفاوت

به گزارش قائم آنلاین، او ناراحت شد و به معاويه پيوست و عليه حضرت شعر گفت! اطرافيانِ نجاشى كه قبيله ‏اى مهم در كوفه بودند از على عليه السلام گلايه كردند كه چرا ياران خود را نگه نمى ‏دارد؟! طارق‏بن عبداللّه رئيس آنها با ناراحتى به امام گفت: شما چرا بين دوست و بيگانه تفاوت قائل نمى‏ شويد؟ شخصى همانند نجاشى نبايد شلّاق بخورد، ما اين گونه رفتار را تحمّل نمى‏ كنيم. امام در جواب او اين آيه را تلاوت فرمود: «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ»[۱] طارق نيز به معاويه پيوست.[۲]

در مقابل شخص ديگري از دوستان با فضيلت و باايمان اميرالمؤمنين، هنگامي كه از وى لغزشى سر زد و مي بايست حد بر وى جارى گردد، اميرالمؤمنين پنجه راستش را بريد. آن را به دست چپ گرفت. قطرات خون مى‏ چكيد و مى ‏رفت. ابن الكَوّاء – خارجى آشوبگر- خواست از اين جريان به نفع حزب خود و عليه على استفاده كند. با قيافه ‏اى ترحم آميز جلو رفت و گفت: دستت را چه كسي بريد؟ گفت: قَطَعَ يَمينى سَيِّدُ الْوَصِيّينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الُمحَجَّلينَ وَ اوْلَى النّاسِ بِالْمُؤْمِنينَ عَلىُّ بْنُ ابى طالِبٍ، امامُ الْهُدى‏ … السّابِقُ الى‏ جَنّاتِ النَّعيمِ، مُصادِمُ الْابْطالِ، الْمُنْتَقِمُ مِنَ الْجُهّالِ، مُعْطِى الزَّكاةِ … الْهادى الَى الرَّشادِ وَ النّاطِقُ بِالسَّدادِ، شُجاعٌ مَكِّىٌّ، جَحْجاحٌ وَفِىٌّ … [۳] پنجه ‏ام را سيد جانشينان پيامبران، پيشواى سفيدرويان قيامت، ذى حق‏ ترين مردم نسبت به مؤمنان، على بن ابى طالب، امام هدايت … پيشتاز بهشت هاى نعمت، مبارز شجاعان، انتقام گيرنده از جهالت پيشگان، بخشنده زكات … رهبر راه رشد و كمال، گوينده گفتار راستين و صواب، شجاع مكّى و بزرگوار با وفا، بريد.
ابن الكوّاء گفت: واى بر تو! دستت را مى ‏برد و اينچنين ثنايش مى‏ گويى؟! گفت: چرا ثنايش نگويم و حال اينكه دوستى ‏اش با گوشت و خونم درآميخته است؟! به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقى كه خداوند قرار داده است.

على مقياس و ميزانى است براى سنجش فطرت ها و سرشت ها. آن كه فطرتى سالم و سرشتى پاك دارد از وى نمى ‏رنجد ولو اينكه شمشيرش بر او فرود آيد، و آن كه فطرتى آلوده دارد به او علاقه‏ مند نگردد ولو اينكه احسانش كند، چون على جز تجسم حقيقت چيزى نيست. اميرالمومنين (ع) خود در اين باره مى ‏فرمايد:
لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفى هذا عَلى‏ انْ يُبْغِضَنى ما ابْغَضَنى، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى‏ انْ يُحِبَّنى ما أَحَبَّنى، وَ ذلِكَ انَّهُ قُضِىَ فَانْقَضى‏ عَلى‏ لِسانِ النَّبِىِّ الْامِّىِّ انَّهُ قالَ: يا عَلىُّ لايُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لايُحِبُّكَ مُنافِقٌ[۴] اگر با اين شمشيرم بينى مؤمن را بزنم كه با من دشمن شود، هرگز دشمنى نخواهد كرد و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت. و اين بدان جهت است كه قضاي الهي جاري شد و بر زبان پيغمبر امّى گذشت كه گفت: يا على! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمى ‏دارد.

پي نوشت:

[۱] سوره بقره، آيه۴۵٫

[۲] بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۷۳٫

[۳] بحارالانوار، ج۴۰، ص۲۸۲ و ۲۸۱٫

[۴] نهج البلاغه، ح۴۵٫

تفسير نور، ج۱، ص۲۰۸٫ جاذبه و دافعه علي (ع)، مجموعه‏ آثار، ج‏۱۶، ص ۲۴۳٫

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

16 − چهار =