ادلب پایان یکبازی؛ آغاز یک رویداد
به گزارش قائم آنلاین، افشین غلامی، خبرنگار، در یادداشتی نوشته است: ادلب برای بازیگران حاضر در سوریه موقعیت استراتژیکی دارد. از سویی نزدیک به دریای مدیترانه و از طرفی وصل به استان اشغال شده اسکندرون (هاتای) سوریه، تحت حاکمیت ترکیه است و از روی دیگر با دو استان مهم لاذقیه و حلب هم مرز است.در
به گزارش قائم آنلاین، افشین غلامی، خبرنگار، در یادداشتی نوشته است: ادلب برای بازیگران حاضر در سوریه موقعیت استراتژیکی دارد. از سویی نزدیک به دریای مدیترانه و از طرفی وصل به استان اشغال شده اسکندرون (هاتای) سوریه، تحت حاکمیت ترکیه است و از روی دیگر با دو استان مهم لاذقیه و حلب هم مرز است.در واقع ادلب یک شاهراه حیاتی سیاسی و اقتصادی برای ترکیه، سوریه، معارضان و تروریستها است که میتوان از آن به عنوان آخرین نقطه امید گروههای “جهادی” و همچنین حوزه عمل گروههای معارض سوری نام برد.
گروههای حاضر در ادلب
طبق آخریناخبار، برخی شمار نفرات مسلح در ادلب را ۱۰۰ هزار نفر و برخی دیگر از منابع خبری از وجود ۱۶۰ هزار نفر فرد مسلح در ادلب خبر میدهند. بر طبق بررسی گزارش خبرنگار حوزه جنگ خبرگزاری کُردپرس، نزدیک به ۳۰ گروه جهادی و آنچه آنها را گروه معارض مینامند در ادلب حضور دارند. در واقع این تعداد گروه مسلح از ابتدای جنگ سوریه در این استان حضور نداشتند بلکه پس از کنترل بخش اعظمی از مرز ترکیه و سوریه توسط کُردها و قطع همکاری ترکیه و کشورهای عربی از این گروهها و پس از نشستهای آستانه و گسیل گروههای مسلح به این استان، ادلب تبدیل به کُلونی شبه نظامیان مخالف دولت سوریه گردید. اما قیومیت و سرپرستی بخش عظیمی از این گروههای شبه نظامی به ترکیه سپرده شده و ترکیه از دو منظر “حمایت” و “تعیین تکلیف” نقش مهمی در سرنوشت این گروهها بازی میکند. در زمستان ۲۰۱۷ ترکیه در اقدامی مبادرت به تشکیل جبههای با نام (جبهه نجات میهنی) در شمال شرقی ادلب نمود و ارتشی را با نام “ارتش ملی” و متشکل از ۲۰ هزار شبه نظامی وابسته به خود در این منطقه ایجاد کرد. این ارتش نقش مهمی در عملیات عفرین ایفا کرد و موجودیت خود را همراه با ارتش ترکیه در تصرف عفرین، نشان داد. در بهار امسال مقامات ترکیه اعلام کردند که در حال تشکیل جبههای ۱۰۰ هزار نفری با عنوان (جبهه نجات میهنی) در ادلب هستند. اما در سوی دیگر ادلب، طبق آخرین گزارشات منابع محلی در سوریه، نزدیکبه ۶۰ درصد مسلحین ادلب، عضو گروه احرارشام (النصره سابق) هستند که ترکیه چند ماهی است آنها را گروه تروریستی خطاب میکند، در حالی که در سال ۲۰۱۵ با وساطت ترکیه، این گروه برای آنکه ردای تروریسم از کالبد آنها برداشته شود، پیشنهاد نامی تازهای را به آنها داد و این گروه ضمن جدایی خود از القاعده، نام خود را از النصره به احرارالشام تغییر داد.
چند گروه مهم و رادیکال و جهادی امروز در ادلب حضور دارند که ترکیبی از گروههای ریز و درشت هستند که برخی از آنها عبارتند از:
۱- احرارالشام (النصره سابق)؛ این گروه که همان النصره سابق است از ترکیب “حی التحریر” و “احرارالشام” تشکیل شد و با تصرف ۶۰ درصد از استان ادلب عملاً تبدیل به مهمترین گروه مسلح این منطقه شده است. بخش اعظمی از این گروه طی مذاکرات آستانه و ایجاد مناطق عاری از خشونت به ادلب و حماء آورده شدند و در سال ۲۰۱۷ با جنگهای خونینی بخشهای گستردهای از ادلب را از دست دیگر گروهای مسلح خارج ساختند. در حال حاضر همه تلاش روسیه و کشورهای غربی این است که به ترکیه فشار بیاورند تا این گروه را هر چه زودتر تعیین تکلیف کند.
۲- گروه تنظیم حراسالدین؛ این گروه ترکیب و تنظیمی از گروههای القاعده است. در تابستان ۲۰۱۶ زمانی که تحریرالشام از القاعده جدا شد، این گروه نیز اعلام جدایی و موجودیت کرد. حراسالدین در بخشهایی از حماء، ادلب و لاذقیه مستقر است و از جمله گروههای تندرو و خشن به شمار میرود.
۳- حزب ترکستان اسلامی؛ اینگروه از گروههای قدیمی القاعده است که در استان (شنگ یانگ) در شمال غربی چین اعلام موجودیت کرد و از ابتدای جنگ سوریه در شمال این کشور مستقر است. این گروه نزدیک به تحریرالشام است و البته خود را بی طرف نشان میدهد اما در واقع همسو با اینجریانها در جنگهای خشنی علیه ارتش سوریه و گروههای دیگر شرکت داشته است.
محاسبات ترکیه و ادلب
اما قضیه ادلب برای ترکیه، یک مبحث دومینوار و استراتژیکی است و در صورتی که موفق نشود در حل معمای آن اعمال نفوذ کند، باید نگران مناطق دیگری (جرابلوس، اعزاز، ماره باب، عفرین) که مستقیماً آنها را تصرف کرده، نیز باشد. در حقیقت ادلب کمربند وصل استراتژی سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه و رویای سلطانیسمی “رجب طیب اردوغان” است که باید به نحوی هم نگاه قومیتی ترکیه به ممالک عثمانی و هم میدان عمل و حوزه نفوذ ترکیه در آسیای غربی در آن مشخص شود.
ادلب و گذار از تروریسم
همانطور که گفته شد، قضیه ادلب یک قضیه چند وجهی و دمینوار است. ترکیه پس از دنبال کردن گزینه نظامی در شمال سوریه این بار به گزینه دیپلماسی روی آورده است. در واقع ادلب و نقاط دیگر تحت کنترل ترکیه، دایره نفوذ آنکار در سوریه است و هر چقدر بتواند ظرافت سیاسی به خرج دهد و همراه با روسیه و آمریکا، شرایطی برای زیست سیاسی نیروهای موافق با خود ایجاد کند، بهتر قادر خواهد بود، منازع سوریه را مدیریت کرده و در ادامه حضور نظامی با نفوذ سیاسی فعالتر رفتار کند.
اما ترکیه و روسیه در سوچی باب مذاکره ای را بنا نهادند که با ایجاد منطقه ای حائل ۱۵ کیلومتری، این بار بدون درهم شکسته شدن خشن مخالفان و بدون جنگ و خونریزی، راهکار خلع سلاح و تعیین تکلیف معارضان را دنبال کنند.اما آیا این ممکن است؟
پاسخ: همه هدف ترکیه خریدن وقت و ایجاد جبهه تازه با حضور گروههای مخالف این بار با نظارت جامعه جهانی و غرب است. در حقیقت ترکیه چندکار را همزمان به پیش میبرد. ابتدا معارضان مسلح نزدیک به خود را ساماندهی میکند و سوری از غیر سوری را مشخص میکند و بخش اعظم نظامی آنها را به نقاط تحت سیطره خود از قبیل عفرین و جرابلوس و باب روانه میکند و بخش دیپلماتیک و سیاسی آنها را در ادلب برای مذاکرات آینده آماده میکند. در طرف دیگر ترکیه با جریانهای رادیکال سلفی و تندرو از قبیل احرارالشام که ۶۰ درصد ادلب را در اختیار دارند وارد مذاکره میشود. دو گزینه در جلوی پای آنها میگذارد یا باید جنگ با روسیه و سوریه و ترکیه را بپذیرند و یا باید مذاکراتی که ترکیه سردمداری آن را برعهده گرفته است، بپذیرند. میتوان گفت با نشست سوچی و تصمیم بر کریدوری ۱۵ کیلومتری که دورتادور ادلب را فرا میگیرد، عملاً دست دولت سوریه از عملیات نظامی کوتاه میشد. اما با شکستن آتش بس از سوی گروههای تروریستی، ارتش سوریه هم در چند مدت اخیر عملیاتهای گستردهای را علیه این گروهها آغاز نموده است. در سوی دیگر باید گفت روسیه و ایران، شاید هوشمندانه طرح آتش بس و منطقه حائل را پذیرفتند چرا که حجم زیادی از فشارهای بینالمللی روبروی ارتش سوریه و روسیه بود که در بازپسگیری مناطق مختلف از شبه نظامیان، غیرنظامیان هدف قرار گرفته میشوند که با این اقدام ترکیه و مذاکره با گروههای معارض این احتمال و تهدید که جان ۳ میلیون انسان را در ادلب تهدید میکند، برطرف میشود، ضمن آن که ترکیه امروز نزدیک به ۲ میلیون پناهجو سوری در خطوط مرزی خود جای داده که شروع هر جنگی در ادلب بر تعداد آنها میافزاید که این علاوه بر مسائل اقتصادی، مسائل امنیتی زیادی را برای این کشور به بار میآورد.
ترکیه، پسا ادلب و معارضان
اما سوالهایی که پیش میآید، این است:
– اگر نیت ترکیه پاکسازی ادلب از تروریستها و معارضان است پس چرا هر روز بیشتر از گذشته تجهیزات سنگین نظامی به مناطقی که در آن حضور دارد، روانه میکند؟
– آیا ترکیه عزمی برای خلع سلاح گروههای معارض و تروریست از خود نشان میدهد و یا اوضاع منطقه در یک رکود بلند مدت فرو میرود؟
– پس از خلع سلاح گروههای معارض و تروریست تکلیف آنها چه خواهد شد و ترکیه قصد دارد چه استفادهای از آنها نماید؟
– پس از ادلب تکلیف نیروهای نظامی ترکیه در ادلب چه میشود؟
– تکلیف ترکیه در دیگر مناطق شمال سوریه به کجا ختم میشود؟
موضوع پسا ادلب همان مبحث دمینویی است که از آن صحبت به میان می آید. هر تحرکی در ادلب منوط به آینده مناطق دیگری از قبیل شهباء، باب، جرابلوس و اعزاز هم خواهد بود. در واقع امروز ترکیه دولت غیرقانونی است که بدوناجازه دولت مرجع و دولت رسمی یعنی، دولت سوریه؛ در این کشور حضور یافته و اقدام به عملیات نظامی نموده است. عمل ترکیه برخلاف حقوق بینالملل است، هرچند ترکیه بر مبنای بندهایی، دغدغههای امنیتی را مطرح میکند اما از لحاظ قانونی، حضور این کشور در سوریه نامشروع است. در واقع هر دیپلماسی که ترکیه در سطح منطقه و بینالملل در قبال ادلب انجام میدهد در آینده نیز باید نسبت به مناطق دیگر انجام دهد. خلع سلاح معارضان و تعیین تکلیف ادلب به منزله آن است که دیر یا زود نوبت به مناطق دیگر میرسد. از لحاظ حقوقی دولت سوریه وجود گروههای مسلح خارج از نیروهای رسمی خود را نمیپذیرد مگر آنکه اجازه همکاری به آنها را داده باشد، همانند مشارکت نیروهای حزبالله لبنان و برخی جریانات عراقی در عملیاتهای مشترکارتش سوریه علیه تروریستها؛ در غیر این صورت حضور آنها نامشروع است که البته در این میان حضور آمریکا و مشارکت با گروههای کُرد همخود بخشی از این پازل است که در حال حاضر مبحث اینگفتار نیست. با توجه به آنکه ترکیه در مناطق تحت کنترل خود مبادرت به ایجاد بیمارستان و دانشگاه و نهادهای مختلف اداری و فرهنگی نموده و حتی زبان رسمی و نام خیابانها را به ترکی و عربی تغییر داده است، میتوان از وجود استراتژی بلند مدت ترکیه در سوریه و تلاش برای ایجاد مناطق حائل سیاسی صحبت به میان آورد.
در طرف دیگر، نگاه ترکیه به آینده و آمریکا است.اگر کُردها که ترکیه آنها را مهمترین عامل برای دخالت نظامی در سوریه میداند با کمک آمریکا موفق شوند، منطقهای خودمختار در شمال و شرق سوریه ایجاد کنند، ترکیه نیز سودای ایجاد مناطقی این چنینی در نواحی تحت کنترلش را برای معارضان خواستار خواهد شد.از سوی دیگر، اگر کُردها در مذاکرات با دولت مرکزی سوریه بتوانند، به منطقه خودمختار مورد نظر خود جامه عمل بپوشانند، باز این ترکیه و معارضان خواهند بود که چنین درخواستی را مطرح می کنند. اما اگر هیچکدام از این احتمالات روی ندهد و دولت مرکزی مصمم به بازپسگیری مناطق تحت نفوذ ترکیه را داشته باشد، آنگاه باید شاهد باشیم که منازع شمال سوریه بلند مدت شود. در حال حاضر فرستاده سازمان ملل در امور سوریه به دنبال طرح ابتدایی و پیش نویس قانون اساسی سوریه با حضور نمایندگان دولت سوریه و معارضان است. باید دید که موافقان و مخالفان تمرکز قدرت در سوریه بر سر چه بندهایی اشتراکنظر و بر سر چه مفادی اختلاف نظر خواهند داشت.
برچسب ها :سوریه ، جرابلوس، استراتژیکی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0