«کوببافی» گنجی غبارگرفته در کُنج فراموشیها
به گزارش قائم آنلاین، حصیربافی یا به زبان بومی شمالیها، کوببافی هنری قدیمی، اصیل و کاملا بومی در شمال کشور به ویژه استان مازندران است که قدمتی کهن و چند هزار ساله دارد. هنری بر گرفته از دل آببندانهای فراوان این خطه که در گذشته در کمتر خانهای نبود که نباشد اما امروزه این صنعت
به گزارش قائم آنلاین، حصیربافی یا به زبان بومی شمالیها، کوببافی هنری قدیمی، اصیل و کاملا بومی در شمال کشور به ویژه استان مازندران است که قدمتی کهن و چند هزار ساله دارد.
هنری بر گرفته از دل آببندانهای فراوان این خطه که در گذشته در کمتر خانهای نبود که نباشد اما امروزه این صنعت در حال منسوخ، دیگر آن هیاهوی سالیان گذشته را ندارد و به هنری زیر خاکی مبدل شده است؛ هنری به قدمت صنایع دستی به جامانده از گذشتگان این مرز و بوم که شانه به شانهی صنعت لَمِهبافی حرکت کرده است و اکنون، چون لَمِه در انزوای توجه قرار گرفته است.
اساس کوببافی به دو گونه خودرو در آببندانهای شمال کشور با نام محلی گاله و واش بر میگردد که در گذشته به عنوان زیرانداز در خانههای مازندران به وفور استفاده میشد؛ اما رفته رفته با کاهش آببندانها و تبدیل آن به استخرهای پرورش ماهی، این گونهها همچون رغبت نسلهای جدید برای فعالیت در این صنعت پر زحمت اما اصیل و ارزشمند، کم و کمتر شد و به جایی رسیده است که اکنون به ندرت میتوان صنعتگران این صنایع دستی بومی استان را پیدا کرد؟!
کوب بافی در کنار لمه بافی، لاک تراشی، جاجیم و سفالگری از صنایع دستی بازمانده از نیاکان خوش ذوق و سخت کوش مازندران است که برگرفته از داشتههای طبیعی و بومی این استان است؛ هنری تلفیقی از ذوق آدمی با کمترین داشتههای پیرامون؛ بدون استفاده از کمترین اضافه خارجی. هر چه هست بافته یا آفریده دست و ذوق و طبیعت است و بس؛ و حیف است خاموشی این کورسو ماندههای به ودیعه گذاشته شده نیاکان…
ابزار و وسايل مورد استفاده در حصير بافی بسيار ساده و محدود نظير داس، انواع کارد، اره، رنده، انبر دست، قيچی، سوزن، درفش، دفتين و سنگ نفت بود که عمدتاً برای قطع گياهان و پيراستن آنها به منظور آماده سازی مواد اوليه مورد استفاده قرار میگرفت و گاه نيز حين توليد به عنوان وسيله کمکی به کار میآمد.
هنر حصیربافی بیشتر در مرکز و شرق مازندران به دلیل تعدد آببندانها رواج بیشتری نسبت به غرب استان دارد و یکی از صنعتگران پر سابقه در این عرصه مرحوم تقیان اهل روستای سیدمحله جویبار بود که نزدیک به ۵ دهه از عمرش را پای بقا و ترویج این صنعت گذاشت؛ صنعتگری که طی سال گذشته از دنیا رفت و اکنون همسر و فرزندان او، داس و دفتین وی را به دست گرفتهاند و گره روی گره میزنند و کوب میبافند…
حصیربافی در نقاط گوناگون کشور بسته به تنوع رویش گیاههای محلی و روش بافت در جای جای کشور متنوع است و از برگ درخت خرما گرفته تا ساقه گندم، ترکه بید و همین واش و گاله خودمان برای بافتن حصیر استفاده میشود.
اما عموما شیوه بافت این صنعت بومی و قدیمی به این نحو است که پس از رسیدن نی به قطر و طول مطلوب، بهوسیله داس از نزدیکترین محل به ریشه قطع و پس از جدا کردن برگهایش در قسمت بالای آن در جهت طولی شکافی با چاقو ایجاد میشود؛ سپس به صورت انبوه روی هم قرار گرفته و کوبیده میشود تا به صورت نوارهایی با عرضهای متفاوت در آید؛ در مرحله بافت نوارهای حاصله در کنار یکدیگر قرار گرفته و بصورت سه تا زیر، سه تا رو بافته میشود و در نهایت به محصول مورد نظر که میتواند زیرانداز، سبد، و یا زنبیل مبدل میشود.
مع الوصف، کوب بافی هنری اصیل و مختص مازندران است که در پی حوادث جغرافیایی و شاید کم محبتی مسئولان و نسلهای معاصر، رو به موت، نفسهایش به شماره افتاده است و شاید اگر نبود همت والا و ستودنی برخی صنعتگران با تعصب و اقدامات چند سال اخیر سازمان میراث، گردشگری و صنایع دستی استان، اکنون مشغول خوردن حلوای این صنعت کهن بودیم.
در ادامه برای اطلاع از کم و کیف آخرین وضعیت این صنعت در استان به سراغ دستگاه متولی و ایزدی معاون صنایع دستی مازندران رفتیم که در ذیل شرح این گفتوگو را میخوانید:
حسین ایزدی با بیان اینکه در سوابق محصولاتی که اصالتدار و ریشهدار در صنایع دستی استان هستند، حصیربافی یا کوب بافی یکی از نمونههای بارز محسوب میشود؛ گفت: این رشته از جمله صنایع دستی بومی استان بود که در حال انقراض و منسوخ شدن قرار داشت.
وی با بیان اینکه با توجه به اینکه نسل جوان امروز رغبتی به یادگیری و فعالیت این رشته طی سالیان اخیر از خود نشان نداده است؛ افزود: این رشته طی یک دهه اخیر به مرز انقراض و منسوخ شدن رسید و اکنون البته توانستیم با برنامههای در دست اجرا، آن را احیا کنیم.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران خاطرنشان کرد: یکی از رشتههایی که در استان در جهت احیا و بازنده سازی آن بر آمدهایم و رشتهای اصیل و بومی استان ما بوده و میباشد، رشته کوب بافی است که از شقوق رشتههای حصیربافی محسوب میشود.
این مقام مسئول ادامه داد: مواد اولیه رشتههای حصیربافی و کوب بافی مشترک میباشد و قدمت آن بر میگردد به زمانی که مازندران، استانی حاصلخیز بوده و کوه، جنگل، دریا و آببندانهای بسیار خوبی داشته است.
ایزدی متذکر شد: هم اکنون مشاهده میکنیم که آ بندانها در استان همچنان وجود دارد اما در آن زمان، استان مازندران به لحاظ بکربودن آب بندانها دارای گیاهان خودروی بسیاری به نام واش یا گاله بود که در ان زمان هنرمندانی که تعدادشان هم فراوان بود این گیاهان را برداشت میکردند، خشک میکردند و از مواد خشک شده آن، انواع حصیربافی یا محصولات متنوعی را میساختند.
وی بیان کرد: از مواد اولیه حاصل از این گیاهان به لحاظ نرمی و لطافتی که داشتند، میآمدند و چیزی را به عنوان زیرانداز میبافتند و آن همان، صنعت کوب بافی در مازندران به آن اطلاق میشود.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران عنوان کرد: خواستگاه این رشته در استان مازندران، مناطقی از بهشهر، جویبار، بابل، فریدونکنار و بابلسر بوده که غالب آ بندانهای استان نیز در این مناطق وجود دارد.
این مقام مسئول اضافه کرد: در گذشته هنرمندان بسیار زیادی در این رشته داشتیم اما متاسفانه به دلیل کاهش رغبت فرزندان و نسلهای بعدی این اساتید و همچنین کمبود مواد اولیه، این صنعت نیز همچون سایر رشتههای کهن صنایع دستی، رو به انقراض و منسوخ شدن رفت.
ایزدی اظهار کرد: ما در حدود سه سال گذشته، این رشته را برای احیا و بازنده سازی معرفی کردیم و تنها بازمانده قدیمی از اساتید این رشته مرحوم صادق تقیان از سید محله جویبار بودند که سال گذشته از دستشان دادیم و خانواده ایشان، این حرفه را دنبال میکنند.
وی افزود: در شهرستان بابل نیز هنرمندانی را در این رشته داشتیم که به واسطه آموزشهایی که دادیم اکنون تعدادشان زیاد شده است و در شهرهای بابلسر و فریدونکنار نیز در حال آموزش به متقاضیان هستیم.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران اعلام کرد: در تمامی نمایشگاههای زنده صنایع دستی استان نیز ۱۰۰ درصد از وجود حتی یکی از هنرمندان این رشته استفاده میکنیم و مورد استقبال خوبی هم از سوی بازدیدکنندگان قرار میگیرد.
این مقام مسئول گفت: طی سال جاری نیز این محصول و رشته برای دریافت مهر اصالت اعم از ملی و یونسکو معرفی کردیم که ان شاءالله بتواند حائز این امتیاز شود.
ایزدی با بیان اینکه بعد از اینکه آب بندانها ما بعضاٌ بابت پرورش ماهی اجاره داده شدند و یا خشک شدند، با کمبود مواد اولیه این رشته مواجه شدیم؛ تصریح کرد: که در ادامه بابت احتمالا سمومی که استفاده میشد، تغییرات جوی و تغذیه این گیاهان توسط ماهیها، متاسفانه خود مواد اولیه کاهش یافت و وقتی دسترسی به مواد اولیه برای یک صنعتگر سخت و یا قیمت تمام شده آن گران شود، رغبت نیز برای ادامه فعالیت کاهش پیدا میکند و دیدیم که این رشته نیز همچون نمدبافی رو به افول نهاد.
وی تاکید کرد: ما اولین اقدامی که انجام دادیم جدیت در بحث آموزش بود تا رغبت را در نسل جدید ایجاد کنیم، در گام بعدی نسبت به برندسازی این رشته قدم برداشتیم و اکنون در مرحله توسعه آن هستیم و الآن میتوانیم بگوییم در حدود ۲۶ نفر در این رشته در استان مازندران مشغول به کار هستند.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران متذکر شد: خاصیت خوبی که کوب دارد رطوبت گیری است و میتواند به عنوان مکمل نمد در زیر نمد استفاده شود تا از فرسودگی و بید زدگی نمد جلوگیری کند و عمر استفاده از نمد را چند برابر افزایش دهد.
این مقام مسئول ادامه داد: کوب در گذشته در تمامی خانههای قدیمی به عنوان اولین و ضروری ترین محصول و کالا به عنوان زیر انداز محسوب و استفاده میشد، و یا برخی فرش را روی آن قرار میدادند و استفاده کاربردی داشت و گاه برخی برای جلوگیری از تابش مستقیم نور از ان استفاده میکردند.
ایزدی با اشاره به خاصیت جذب رطوبت و همچنین لطافت و نرمی زیراندازهای حصیری گفت: کوبها را روی زمینهای سخت قرار میداند و روی آن مینشستند و برخی نیز در گذشته از کوب برای خشک کردن شلتوکها استفاده میکردند، تا زودتر بتواند رشدش را انجام دهند و هم اکنون نیز قدیمیترها از آن استفاده میکنند و معتقدند اگر کوب بپوسد نیز به عنوان یک ماده کود، قابل استفاده است.
وی یادآور شد: به غیر از مازندران ممکن است این رشته در استانهای دیگر بافته و استفاده شود ولی از شاخ و برگ درختانی مثل نخل و خرما اما کوب بافی با استفاده از واش و گاله تنها مختص استان مازندران است.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران بیان کرد: در خصوص تامین مواد اولیه، اکنون افرادی هستند در درون و خارج استان که گیاه واش یا گاله را به صورت پرورشی تکثیر میکنند، خشک میکنند و به هنرمندان عرضه میکنند که آنها را شناسایی و به هنرمندان این رشته معرفی کردیم.
این مقام مسئول افزود: حتی پیگیریهایی هم در خصوص آببندانهای اجارهای انجام دادیم تا این گیاهان را با قیمت نازل در اختیار هنرمندان این رشته قرار دهند تا مشکل کمبود مواد اولیه را کاهش دهیم.
ایزدی در پاسخ به این سوال که شما در خصوص بروز رسانی تولیدات کوب بافی متناسب با سلایق امروزی چه اقداماتی را انجام دادید؛ اعلام کرد: ساخت تولیدات جدید در اندازههای مختلف برای استفاده تلفیقی در سایر رشتههای صنایع دستی نظیر معرق کاری، استفاده به عنوان تابلو، پادری، رومیزی و غیره از جمله اقدامات در این بخش بوده تا بازارهای جدیدی را برای فروش متناسب با سلایق امروزی ایجاد کنیم.
وی تصریح کرد: وقتی میگوییم این کالا یک کالای اصالتدار استان مازندران است قبل از آنکه سایر مردم کشور را با آن آشنا کنیم، باید خود مردم و فرزندان خودمان را با آن آشنا کنیم و سپس آن را توسعه دهیم.
معاون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران متذکر شد: خوشبختانه تولیدات این رشته و صنعتگران آن، با مشکل بازار فروش مواجه نیستند و استقبال خوبی از تولیدات این رشته هم در نمایشگاهها و هم در بازار صورت میگیرد.
این مقام مسئول عنوان کرد: در حال حاضر این رشته از حالت منسوخ خارج شده و به سمت روند پایدار در حرکت است تا گامهای بعدی را در راستای توسعه آن برداریم.
ایزدی یادآور شد: در حال حاضر به دنبال آن هستیم تا این رشته را در برخی مدارس غیرانتفاعی استان معرفی و آموزش دهیم و درخواستهایی را هم داشتیم و به عنوان رشته دانشگاهی معرفی شده و تصویب آن منوط به تایید وزارت علوم است.
کلام پایانی…
آنچه از این گفتوگو بر میآید فعالیت رشته در حال منسوخ کوب بافی هم اکنون با فعالیت ۲۶ استادکار و فعال در این رشته، از مرز انقراض فاصله گرفته است و بقای این اتفاق، نیازمند حمایت همه جانبه از همین چند نفر اندک شماری دارد که بدان دل خوش کردهایم.
آنچه مسلم است تمامی این افراد که غالبا در زمره نسلهای جدید قرار میگیرند به صورت خانگی مشغول فعالیت هستند و ضرورت احداث کارگاههای کوب بافی در استان برای آموزش تخصصی به هنرجویان و همچنین تولیدات فاخر و تراز ملی و صادرات، به وضوح به چشم میآید.
در حیث مجموع، کوب بافی هنرِ دست بافتهی پدرانِ فرزندان امروز این خطه است که غبار فراموشی تا چندی پیش روی آن را گرفته بود و یادمان رفته بود که در کنج داشتههای به یادگار مانده از پیشینیانمان، چه گنج پر رنج و با ارزشی خفته است و اکنون که غبار از روی کوب برداشتهایم و قدر این گنج را یافتهایم؛ باید برای حفظش، آستینها را تا آرنج بالا بزنیم، گره پشت گره ببافیم داشتههامان را؛ همت میخواهد، اما شدنی است…
باید این “نتیجه” پدرانمان را خوب ارج بنهیم، با جان و دل بپروریمش تا دوباره قد بکشد، بزرگ شود و استوار، آنگاه به سروبالایش نگاه کنیم و لذت ببریم از قد و بالای رعنایش؛ کوب دلش به ما خوش است؛ ما بازماندگان همین یکی دو نسل قبل، زیاد نگذشته است؛ گالهها منتظرند، دفتین و داس برداریم؛ کوب ببافیم و گنجی ما نیز، برای آیندگانمان به ودیعه بگذاریم…
برچسب ها :کوب بافی، صنایع دستی ، گردشگر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0