کد خبر : 220172
تاریخ انتشار : یکشنبه 12 جولای 2020 - 23:57
-

کارآفرینی «زنمو» برای زنان اشترمل

کارآفرینی «زنمو» برای زنان اشترمل

به گزارش قائم آنلاین، سخن از پویایی و همت بلندش را بارها شنیده بودم، جویای نام نبود فقط می‌خواست سفره‌ای بی‌نان نماند. نامش در بین بانوان روستایش چون نگین می‌درخشد و همه گرد او برای کسب رزق و روزی حلال می‌گردند. او را به نام (زنمو) ـزنعموـ صدا می‌زنند گویا همه آن‌هایی که به همت این

به گزارش قائم آنلاین، سخن از پویایی و همت بلندش را بارها شنیده بودم، جویای نام نبود فقط می‌خواست سفره‌ای بی‌نان نماند. نامش در بین بانوان روستایش چون نگین می‌درخشد و همه گرد او برای کسب رزق و روزی حلال می‌گردند. او را به نام (زنمو) ـزنعموـ صدا می‌زنند گویا همه آن‌هایی که به همت این بانوی کارآفرین صاحب شغل شده‌اند جوان هستند.

نام این بانوی کارآفرین «پروین ترکاشوند» است که امروز الگویی برای بانوان روستای اشترمل است این بانوی توانمند از نوجوانی با تلاش به استقلال فردی و اجتماعی دست می‌یابد و «خواستن، توانستن است» را در هر دوره از زندگی‌اش حتی با وجود شکست‌های سخت و سنگین به خانواده سپس به جامعه  به ویژه بانوان اثبات می‌کند.

او در «روستای اشترمل» که آوازه‌اش بلند است به خاطر هنرمندی مردمانش و ملی شدن تویسرکان به واسطه منبت گلریز آن، تجربه ۴۰ ساله‌اش را بدون هیچ چشمداشتی در حوزه اشتغال‌زایی و تولید برای بانوان روستایش به کار بسته است.

 زمان مصاحبه از قبل شده بود بنابراین راهی مغازه عسل‌فروشی او در چهارراه حافظ شرقی شدم، من که رسیدم چند دقیقه‌ای بود کرکره‌های مغازه را داده بود بالا، از چهره‌اش خستگی می‌بارید سلام و حال و احوالپرسی که کردیم گفت تازه از «اشترمل» برای پیگیری اشتغال‌زایی برگشته است.

روی یک صندلی نشستم و از او خواستم از زندگی‌اش برایم بگوید، او با اشاره به اینکه همه چیز با آغاز زندگی مشترک من با علی‌اکبر ترکاشوند دبیر آموزش و پرورش از اهالی روستای اشترمل اتفاق افتاد گفت: من در تهران زندگی می‌کردم و با زندگی روستایی اصلا آشنایی نداشتم اما با علاقه‌ همه کارها را از پختن نان، باغداری، پشم‌ریسی و… یاد گرفتم.

تمرین استقلال فردی و اجتماعی در روستا

سختی‌های زیادی را تحمل کردم ؛ آن زمان ۱۴ سال داشتم اما برایم مشکل بود که زحمت انجام کارهایم روی دوش کسی باشد پس ترجیح دادم همه چیز با یاد بگیرم، اول از پختن نان شروع کردم، روزهای اول  فوت و فن کار را بلد نبودم نان داخل تنور می‌افتاد و می‌سوخت؛ کم کم با کمک همسرم روش درست پخت نان را یاد گرفتم.

فرشبافی را از مادرم آموخته بودم که با تشویق‌ همسرم در این زمینه پیشرفت زیادی کردم سال ۸۹ اولین فرشی که بافتم یک پادری بود، شوق آموختن و تولید فرش برای کسب درآمد کمک کرد که اولین فرش دستبافت محلی را حدود ۲۰۰ هزار تومان بفروشم.

به خاطر علاقه‌ام به زندگی، همسر و دخترم که تازه متولد شده بود، موفق شدم خودم را با روستائیان و زندگی در روستا وفق دهم چون در تهران همه نوع امکاناتی در دسترس داشتم اما در روستا نه.  روستا حتی آب و برق نداشت چه برسد به گاز!

کسب درآمد با مهارت‌آموزی برای استحکام خانواده

سال ۷۲ بود که از روستا به شهر تویسرکان آمدیم، به خاطر تحصیل دخترمان در مقطع راهنمایی، اما هنوز روستای اشترمل به واسطه باغ گردو و انگور و حتی برای پختن نان محل رفت و آمدم بود.

پس از فرش دستباف، دوره آموزش فرش ریزبافت را در فنی‌و حرفه‌ای دیدم و پس از مدتی که مهارت کافی را پیدا کردم از طریق بافت فرش و تابلوی فرش درآمدزایی کردم در هر کاری تنها کسی که مرا به کار دلگرم و امیدوار می‌کرد تشویق امیدبخش همسرم بود.

بعدها با همسرم کار پرورش زنبور را با خرید دو کندوی قدیمی بومی از روستای احمدآباد در سال ۶۰ شروع کردیم پس مدتی هر دو به شدت به زنبورداری علاقه‌مند شدیم که به مرور زمان تعداد کندوها برایی تولید عسل به ۵۰ کندو رسید.

چند بار در زنبورداری شکست خوردیم بار اول یعنی سال ۸۲  به خاطر بی‌توجهی کارگر نسبت به باز بودن درب کندوها و انجام سم پاشی حدود ۲۸۰ تا ۳۰۰ کندوی زنبور را با ۴۰ میلیون تومان خسارت از دست دادیم، اما ناامید نشدیم و پرورش زنبور را با چند کندوی دیگر ادامه دادیم بعد از تلاش دوساله تعداد کندوها را به ۳۰۰ کندو رساندیم این بار هم متاسفانه ۶۰ میلیون تومان ضرر را به خاطر از بین رفتن بخشی از کندوها در سیل نهاوند و بخشی دیگر با بیماری متحمل شدیم.

امید و توکل سدی قوی در برابر شکست‌‌ها/ اتحاد رمز موفقیت

بار سوم هم با نگاه امیدوارنه و توکل به خدا و همت بالا من و همسرم با همراهی فرزندانم سال ۸۵ با پاداش بازنشستگی همسرم شرکت تعاونی زنبورداری «شط آوران الوند» را به عضویت همه اعضا خانواده‌ به ثبت رساندیم. از سال ۸۶ تا سال ۹۰ با تلاش شبانه‌روزی و کوله باری از تجربه برای سومین بار شمار کندوها را به ۴۵۰ کندو افزایش دادیم البته کار آسانی نبود. در این موفقیت هم پسرانم علاوه بر انجام تحصیل و منبت‌کاری سهیم بودند.

به مرحله از رشد و شکوفایی در پرورش زنبور رسیده بودیم که شوک‌آورترین خبر از تلخ‌ترین حادثه که همه لذات شیرین موفقبت خانوادگی ما را بر هم زد، مرگ همسرم بود، ۲۷ دی سال ۹۰ همسرم به منظور دیدن مکان برای انتقال کندوهای زنبور به منطقه گرمسیر و دارای گل و گیاه بیشتر سفر کرده بود که درر مسیر تصادف می‌کند و در سن ۵۶ سالگی از بین ما می‌رود.

با بغض و چشمانی اشک‌آلود می‌گوید: غم از دست دادن همسرم بسیار سنگین بود، وقتی سرپرست خانواده نباشد دیگر برای هیچ یک از اعضا انگیزه‌ای نمی‌ماند. تا اینکه ۱۳ فروردین بهار سال ۹۱ از فامیل با همراهی فرزندانم به کندوها سر زدند اما دیگر دیر شده بود۴۵۰ کندوی زنبور عسل از ژنتیک‌های بسیار عالی از بین رفته بودند حتی یک زنبور هم به خاطر سرما زنده نمانده بود.

ناملایمات سد راهم نشد/ هر بار قوی‌تر دست بر زانو می‌زدم و «یا علی» می‌گفتم

طعم شکست را برای سومین بار چشیدیم اما این‌بار همه سنگینی این اتفاق تنها بر دوش من بود، سه بار شکست و از دست دادن عزیزترین فرد زندگی‌ام انگیزه کار پرورش زنبور را از فرزندانم گرفت. با شکست‌های پی‌در پی ناامید نشدم بلکه قوی‌تر هم شدم پس از مدتی با وجود مخالفت‌ دیگران تصمیم گرفتم به تنهایی حتی با یک کندو زنبورداری را از نقطه صفر برای بار چهارم انجام دهم، خویشاوندانم می‌گفتند این کار بعد از این همه شکست نتیجه‌ای نخواهد داد اما من اردیبهشت سال ۹۱ به پاس همه تلاش‌های همسرم و خانواده‌ام با سه میلیون تومان بیمه عمری که به همسرم تعلق گرفت، ۲۰ کندو خریدم.

تنها پسرم جواد با وجود اینکه دانشجو بود و سررشته‌ای از کار نداشت در کنارم ماند سال ۹۱ را با هر سختی که بود، گذراندیم. سال بعد بازم به دلیل عدم رسیدگی خوب، سهل‌انگاری و نداشتن پشتیبان زنبورها از بین رفتند.

همت بلند مادر و فرزند پیروزی به ارمغان آورد/ اشتغال‌زایی برای ۱۵ نفر

برای بار پنجم پرورش زنبور را با ۳۰ کندو شروع کردم البته ناگفته نماند پسرم جواد پس از فارغ‌التحصیلی به تولید مبل و منبت پرداخت و تا سال ۹۶ زیاد دل به کار نداد، به دنبال پرورش زنبور بودم تا سه سال همین ۳۰ کندو را داشتم تا اینکه سال ۹۷ جواد طاقت نیاورد و با همه توانش به کمکم آمد و با هم تعداد کندوهای عسل را به ۱۰۰ کندو افزایش دادیم البته با هزار زحمت.

خدا را شکر با تلاش زیاد و مراقبت‌های خوبی که با پسرم جواد داشتیم تعداد کندوهای عسل به ۲۵۰ کندو رسید، تولید سال گذشته ما از ۱۰۰ کندو حدود از ۶۰۹ کیلو گرم عسلی که به هیچ عنوان تغذیه نشده بود، خوشبختانه شرکت «شط‌آوران الوند» با پرورش زنبور زمینه برای ۱۰ نفر از اعضای خانواده و ۵ نفر کارگر اشتغال ایجاد کرده است.

عسل تولیدی ما سال ۸۶ در تویسرکان در بورس عسل رتبه اول را گرفت، ما عسل‌های تولیدی را کیفیت‌بندی کردیم هر گلی که غالب‌تر بود اسم گل روی عسل می‌گذاشتیم. عسل تولید شده از فرفیون «شیتیجه» کمی تغذیه ‌می‌شد اما برای عسل «گون» نه.

 ناگفته نماند خریداران عسل به خاطر زیاد شدن عسل تقلبی به سختی اعتماد می‌کردند؛ اما ما توانستیم اعتماد مشتریان را جلب کنیم به نحوی که امروز در تویسرکان و حتی هر یک از شهرهای سراسر ایران عسل گون شرکت «شط‌آوران الوند» را به عنوان یک برند با کیفیت می‌شناسند و مشتری‌ ثابت خودش را دارد.

فرآیند کار اداری سختگیرانه است

با اینکه عسل تولید شده«گون» ما یک برند واقعی است؛ سال گذشته تصمیم به دنبال برندسازی محصول تولیدی عسل شرکت «شط آوران الوند» بروم، اما سخت‌گیرها و سنگ‌اندازی‌ها در فرآیند اداری از این کار منصرف شدم.

 عسل «گون» واقعی بودنش را با بو و طعم خاص خودش به مشتری معرفی می‌کند. این عسل هر چه بیشتر می‌ماند جاافتاده‌تر و تیره‌تر می‌شود؛ عسل «گشنیز» به خاطر رطوبت بسیار بالا رنگ بسیار روشنی دارد این نوع عسل سریع رس می‌زند ما به هیچ عنوان عسل را رس‌‌گیری نمی‌کنیم عسلی که رس می‌زند به حالت روغن حیوانی از پایین به طرف بالا شروع به رس‌زدن می‌کند.

رس زدن بستگی به منطقه تغذیه عسل و ذرات موم داخل آن دارد، این نوع از عسل وقتی بین دو انگشت قرار گیرد با دمای بدن آب می‌شود، احتمال رس‌زدن عسل تولیدی در سال اول است و اینکه عسل گون ممکن است دو الی سه سال رس نزند.

متاسفانه مردم هنوز عسل رس‌زده را از عسل شکرک زده تشخیص نمی‌دهند؛ عسل رس‌زده‌ای که هیچ گونه حرارتی ندیده را کشورهای خارج به نام عسل زنده می‌شناسند و بیشتر قبول دارند، عسلی که تغذیه شده تاثیر و کیفیت عسل گون تولید شده از گیاهان دارویی را ندارد برداشت عسل از زنبورهای بدون تغذیه نسبت به عسل تغذیه شده کمتر است، عسل واقعی را به جز خود تولیدکننده مشتری به ندرت بشناسد.

 قند و عطر عسل «گون» طبیعی است عطر زیادی عسل هنگام خرید به دلیل اضافه شدن اسانس است که با چشیدن مزه عسل مشخص می‌شود.عسل تقلبی شکرک زده و بلوری می‌شود.

کتاب‌های «زیبایی و سلامت معجزه زنبوردرمانی» و «درمان معجزه آسا با عسل» دو اثر از پسرم حامد ترکاشوند است که براساس تجربه خودش در طی سال‌های کار زنبورداری به تحریر درآورد همچنین «روغن موم» برگرفته از عسل بدون اضافه شدن هیچ گونه مواد خارجی مناسب پوست‌های چروک و مفاصل تولید کرده است.

عسل ما به کشورهای خارجی به عنوان سوغات برده شده من معتقدم که به طور حتم مشتری راضی است که مبلغ کار است.

اشتغال‌زایی برای ۷۸ نفر در قالب صندوق خرد زنان روستایی

حدود پنج سال در قالب آموزش و همکاری با جهاد به عنوان کارآفرین در روستای اشترمل فعالیت دارم؛  ناگفته نماند همزمان با فروش محصول عسل، برای پر کردن اوقات فراغت تابلو فرش می‌بافم.

 اوایل سال ۹۵ به تقاضای بانوان جویای کار روستای اشترمل فرشبافی را به ۱۶ نفر بدون هیچ چشمداشتی آموزش دادم. با هدف گرفتن کمک از افراد باتجربه برای بازاریابی فرش‌های تولیدی به اتحادیه سر زدم که آقای فرشباف اهل تبریز معرفی شد، پس از آشنایی قرار شد او در قالب شرکت پشتیبان ما را کمک کنند پس با نیروها و ضمانت من و حمایت اداره صنعت، معدن و تجارت و فرماندار وقت برای وام ۵۰ میلیون تومانی به نام همسرش اقدام کرد که متاسفانه به محض گرفتن وام شبانه از تویسرکان رفت و اکنون هم هیچ نشانی از آن در دست نیست.

من با نیت کسب درآمد ماهانه برای ۲۰ نفر و تامین مالی خانواده‌های آن‌ها ضمانت کردم، بنابراین من به عنوان سرپرست خانوار در صورت نیاز به ضمانت حتی برای فرزندانم فعلا به دلیل برگشت چک ۶۰ میلیون تومانی نمی‌توانم اقدام کنم. با این اتفاق بانوان دلسرد شدند اما چند نفر ناامید نشدند و با تکمیل بافت فرش‌های ناتمام دیگر افراد کسب درآمد کردند.

بعدها از سوی جهاد کشاورزی به عنوان بانوی فعال و کارآفرین برای ایجاد صندوق خرد زنان روستا دعوت شدم، این کار را با توجه به تقاضای بانوان روستای اشترمل جویای کار پذیرفتم، صندوق در بهمن سال ۹۶ با ۴۸ عضو فعال شد، اعضا پس بهره‌مندی از دوره‌های آموزشی جهاد با اعتمادی که به بنده داشتند ماهانه ۱۰ هزار تومان به بانک توسعه تعاون واریز شد و بعد از ۶ ماه ۱۵ میلیون تومان وام به ما داده شد.

با مشاوره پسرم که فارغ التحصیل حسابداری است برای درآمدزایی بانوان برنامه‌ریزی کردم و ۱۵ میلیون تومان وام بانک و مبلغ سرمایه‌گذاری بانوان، ماه گذشته ۴۸ میلیون تومان به اعضا پرداخت شد و هر عضو با دریافت یک میلیون تومان در مشاغل خانگی نظیر پرورش مرغ بومی، سبزی‌کاری، فرشبافی، دامداری، زعفران کاری، سیرکاری، منبت کاری، نجاری و… فعالیت خود را آغاز کردند.

پس این اقدام صندوق دوم هم با عضویت ۳۰ نفر دیگر در روستا راه‌اندازی شد هم اکنون ۷۸ نفر در دو صندوق خرد زنان روستایی از اهالی روستای اشترمل عضو هستند مسوولیت صندوق با خودم است و  مدیرعامل به دلیل پرداخت وام فردی دیگر معرفی شده است برای صندوق دوم ۵۰ میلیون وام پرداخت شد که با مدیریت آن  ۲۰ میلیون تومان برای برنامه بلندمدتی که در ذهنم بود کنار گذاشتم و ۳۰ میلیون تومان مابقی را به ۳۰ نفر وام برای ایجاد اشتغال پرداخت شد.

تلاش برای تقویت صندوق اول با ۴۸ عضو در روستای اشترمل

جهاد تشکیل صندوق سوم را پیشنهاد داد اما من تقویت صندوق اول را مطالبه کردم، ابتدا نپذیرفتند اما پس از پیگیری با وام ۵۰ میلیون تومان موافقت شد. اما هنوز این وام پرداخت نشده است دخترم برای این وام از صندوق کارآفرین معرفی کردم خودم به خاطر چک برگشتی نمی‌توانستم باشم.

البته ناگفته نماند که با توسعه فعالیتم در روستا تقاضای اشتغال منجر به کسب درآمد از سوی بانوان روستای اشترمل هم زیادتر از گذشته شد به همین منظور دنبال بستری بودم که بتوانم با آن کارگروهی را شکل بدهم بازدید از نمایشگاه جهاد ایده را با دیدن دستگاه میوه‌خشک‌کن به من داد، موضوع را با توکل به خدا و با هدف رشد اقتصادی بانوان بررسی و مورد پیگیری قرار دادم اما دو ماه به دلیل تصادفم روز ۲۹ دی ماه سال گذشته و شکستن زانوام در خانه ماندم که ویروس کرونا شیوع پیدا کرد در این مدت تنها خواسته ام از خداوند دادن فرصت دیگر برای ایجاد یک فعالیت درآمدزا گروهی برای بانوان روستا بود.

سرانجام در شرایطی که تب ویروس کرونا فروکش شد با پشتیبانی و مشاوره یکی از خویشاوند کارآفرین پس از بررسی و تحقیق زیاد نوع دستگاه میوه خشک‌کن، کاربرد و بازار عرضه محصول برای خرید باا اطمینان از پرداخت وام ۵۰ میلیون تومان برای تقویت صندوق دوم اقدام کردیم اما وام پرداخت نشد تنها دلخوشی‌ام در این زمان ۲۰ میلیون پس انداز از وام صندوق دوم زنان روستایی بود.

خرید دستگاه میوه‌خشک‌کن و اشتغالزایی بالا /ایجاد کار گروهی برای همه بانوان  

پیگیر وام ۵۰ میلیون تومانی از جهاد و حتی فرمانداری هم شدم سید رسول حسینی فرماندار  شهرستان قول پیگیری داد اما هیچ خبری نشد این در حالی بود که که قرارداد مغازه در روستای اشترمل هم منعقد کرده بودم.

موضوع را با آقای پورمجاهد معاون استاندار در برنامه تقدیر از کشاورزان نمونه استان در تویسرکان در میان گذاشتم با وجود پیگیری ایشان اما پول مورد نیاز تامین نشد. برای خرید دستگاه علاوه بر ۲۰ میلیون تومان پس‌انداز ۵۰ میلیون تومان باید فراهم می‌کردم ضمن اینکه برای مواد اولیه هم مبلغ ۳۰ میلیون تومان نیاز بود ناامید از همه جا که یکی از دوستانم این مبلغ را به صورت وام در اختیارم گذاشت و توانستم دستگاه میوه خشک‌کن را بخرم. با ورود دستگاه به روستا ۷۸ بانوی عضو دو صندوق تازه از موضوع و برنامه‌هایم برای کارگروهی مطلع شدند.

بیش از یک هفته با نصب دستگاه میوه خشک‌کن کارگاه تولیدی ما با عنوان «دستچین خاتون» کار خود را با خشک کردن سبزی، رشته محلی، زردآلو و… را آغاز کرده و با فعال شدن کارگاه زمینه اشتغالزایی برای بانوان وجود دارد.

مهارت و بازار فروش امروز دو رکن موفقیت است امروز هر فردی اراده کند می تواند تولیدکننده باشد اما مهمتر مهارت و شگرد به دست گرفتن بازار به عنوان اصلی اساسی بعد از تجربه و شناخت است ما امیدواریم برای موفقیت در این راه همکاری مسوولان برای تامین بازار هدف داشته باشیم.

تلاش و کوشش در بین اعضای خانواده من یک اصل و شکست بی‌معناست فرزندانم با اینکه دارای تحصیلات دانشگاهی هستند کار را عیب نمی‌دانند و در کنار خودم دنبال روزی حلال هستند پسرانم در کنار منبت‌کاری زنبورداری را انجام می‌دهند؛ اینکه برخی از افراد فقط غر می‌زنند و گلایه و شکوه می‌کنند که کار نیست باید بگویم کار فراوان است تنها باید اهلش باشی و راهش را پیدا کنی.

کارآفرینی زیاد سخت نیست وقتی علاقه و انگیزه در درون هر فرد باشد به طور یقین هیچ کاری سخت نیست مهم خواستن و عمل کردن است آن هم با

پشتکار، همت بالا و تحمل سختی‌ها.  

تلاشم برای استقلال مالی بانوان روستای اشترمل انگیزه‌ام را دوچندان کرد با توکل و توسل بر این کار ورود کردم شاید گاهی خسته می‌شدم اما نگاهم به آینده روشن بوده و هست به همین دلیل خستگی جایش را به امید و تلاش می‌داد. دعای خیر و لذت پویایی و بالندگی روستا برای من کافی بود ضمن اینکه خودم هم هر روز نسبت به روز گذشته با تجربه تر و پخته تر در عرصه کار می‌شوم.

بیکاری منشا بسیار از مشکلات به ویژه بیماری و اختلافات خانوادگی است کار کردن ضمن سرگرمی، کسب مهارت، درآمدزایی نشاط بخشی را به انسان سپس به جامعه هدیه می‌دهد مهمتر اینکه کمکی هر چند کم بر چرخیدن چرخه تولید می‌شود.

دنیا با کمک به دیگران ارزش و معنا پیدا می‌کند و اینکه برای به یادگار ماندن نام نیکی از خود باید برخی مواقع از حق و حقوقت بگذری، امیدوارم که بعد از مرگم از نامم به نیکی یاد شود.

خواسته‌ام از مسوولان این است که ما را به ویژه در تامین منابع مالی و بازار به معنای واقعی نه در حد حرف حمایت کنند می‌توانند تسهیلات کم‌بهره البته با کاهش فرآیند اداری پرداخت شود و بانک‌ها همراه باشند نه مانع. همت همه ما هر کدام در جایگاهی که هستیم باید نگاه به پیشرفت کشور و تقویت تولید باشد.

بانوان روستای اشترمل بانوانی توانمند، فعال و کوشا دارد که در حوزه تولید حرف برای گفتن دارند بنابراین همه هدف من توسعه کار با یاری خدا و همت بانوان است امیدواریم بتوانیم در این زمینه حرف اول در استان بزنیم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

نوزده + 19 =