ضرورت پوستاندازی در خلق آثار ادبی دینی
به گزارش قائم آنلاین، این داستاننویس در پاسخ مکتوب به پرسشهای ، درباره ادبیات دینی و ارزیابیاش از کتابهایی که در این زمینه منتشر میشود، گفت: استفاده از قالب داستان، چرا این همه اهمیت دارد؟ به خاطر داشتن قدرت جادویی در نقل و روایت است که این نوع ادبی به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در
به گزارش قائم آنلاین، این داستاننویس در پاسخ مکتوب به پرسشهای ، درباره ادبیات دینی و ارزیابیاش از کتابهایی که در این زمینه منتشر میشود، گفت: استفاده از قالب داستان، چرا این همه اهمیت دارد؟ به خاطر داشتن قدرت جادویی در نقل و روایت است که این نوع ادبی به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در مخاطبین، مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. «کنجکاوی» برای دانستن آنچه اتفاق افتاده و «شرح» چگونگی وقوع آن ماجرا، سادهترین و ابتداییترین الگویی است که میتوان از قالب داستان بیان کرد که البته هرچه این شرح با فوت و فن و فصاحت و بلاغت همراه باشد، داستان جذابتر و بهتر میشود. در این بین، تاریخ، شخصیتهای اثرگذار در تاریخ و وقایع تاریخی به دلیل جذابیت موضوعی، سوژهها و موضوعاتی هستند که معمولا بیشتر نوشته میشوند.
او سپس گفت: با مروری بر تاریخ ادبیات داستانی کشورمان متوجه میشویم که استفاده از عنصر شگفتانگیز روایت در ژانر داستان دینی در بخشی از تاریخ ادبی کشورمان با سیاهنمایی شخصیتهای دینی و باورها و ارزشهای دینی همراه بوده است. از جمله این آثار میتوانیم به آثار داستاننویسان ایران در دهههای نخست شکلگیری ادبیات داستانی (در بعد از مشروطه) اشاره کنیم. منتقدین و تحلیلگران ادبی زیادی به این موضوع پرداختهاند و جالب است که بدانیم برای مقابله با این پدیده، نویسندگانی هم پدید آمدهاند که اگرچه به فنون پیچیده داستاننویسی آشنا نبودهاند اما برحسب وظیفه دینی، در این ژانر آثاری را نوشتهاند که معمولا هم در مقایسه با آثار نویسندگان متبحر و مجرب، سطح کیفی نازلی داشتهاند. اگرچه این تلاشها ستودنی است و در همان دوره خاص، به اندازه خودش تأثیرگذار و جریانساز هم بوده، اما به مرور، چون تجربیات جبهه مقابل بیش از پیش شده، این فنون داستاننویسی در نسلهای بعدی همپای تجربهآموزی جبهه مقابل، رشد و تکامل پیدا نکرده و همین موضوع باعث رشد نکردن ادبیات دینی و خلق نشدن آثاری فاخر و شایسته در حوزه داستاننویسی شده است. به نظرم دلیل اصلی این سوال که چرا در ادبیات کشورمان ادبیات دینی همپای دیگر ژانرها به شکلی بایسته و شایسته رشد پیدا نکرده، همین است که عرض کردم.
قوجق درباره کتابسازی در حوزه ادبیات دینی نیز بیان کرد: خلق آثار داستانی در موضوع دین در سالهای اخیر به تناسب جریانهای تکفیری و تلاشهای نامحسوس و سیستماتیک برای ایجاد تشکیک در ماهیت دین اسلام، به نظرم به یک پوستاندازی نیاز دارد. بر همین اساس، به نظرم نویسندگانی که در این موضوع قلم میزنند، به روشنی درک کردهاند که دیگر نمیتوانند با بازنویسی زندگینامه چهرهها و بزرگان دین، آثاری بیافرینند که مخاطبان گریزپا و آشنا به آثار خوب و ممتاز ادبی ایران و سایر کشورها را بنشانند سر کتابهایشان تا بخوانند و لذت هم ببرند. این مساله در آثار ادبیات کودک و نوجوان نیز خود را نشان داده و تلخ است این واقعیت را بپذیریم که نویسندگان کودک و نوجوان، معمولا به خاطر حق تالیف کمی که دریافت میکنند، دست به سرینویسیها و به قول شما کتابسازیها میزنند و معمولا در این آثار که شخصیت محوریشان پیامبر (ص) و ائمه اطهار (س) هستند، متاسفانه عاری از ادبیات (به معنای واقعی) و فاقد جذابیتهای نوشتاری برای این گروه سنی هستند.
او خاطرنشان کرد: در چنین فضایی، البته بارقههای امیدی وجود داشته و نویسندگانی خوشقلم و صاحب تجربه، با تقویت خلاقیت ادبی و انتخاب زاویهنگاههایی تازه در خلق اثر، کمابیش موفق شدهاند حرفهایی جدی و تازه برای روایت داشته باشند و چهرهای نزدیک به واقعیت از شخصیت پیامبر رحمت (ص) یا وقایع مهم صدر اسلام را در قالب داستان یا رُمانی روایت کنند که منش و شخصیت پیامبر اکرم (ص) و ائمه (علیهمالسلام) را به شیوهای بدیع و دلچسب چنان روایت کنند که حتی در صورت آشنایی مخاطب با آن موقعیت، از منظر شیوایی متن و نوع روایت، بار دیگر او را به سوی خود جلب کند. برخی از ناشرین البته به این ضرورت رسیدهاند، به طور مثال انتشارات بهنشر برنامه کلانی برای انتشار آثاری دینی برای مخاطبین بزرگسال و کودک و نوجوان را آغاز کرده که ارزش ادبی و به اصطلاح ادبیت این آثار را ارتقا بخشد.
او در ادامه بیان کرد: اگر بخواهیم درباره مشکلات نوشتن داستان و رمان از سوی نویسندگان مسلمان در این عرصه صحبت کنیم، قطعاً مشکلات نویسندگان مسلمان به همینها خلاصه نمیشود، اما در این وضعیت، چه راهکاری برای نویسندگان میتواند وجود داشته باشد تا آنها ضمن رعایت تمام این محدودیتها، آثاری فاخر و شایسته در این عرصه بیافرینند؟ برای این منظور، به نظرم توجه به زبان هنر میتواند کارساز باشد. ویژگی بارز هنر، به نظرم دوری از مستقیمگویی و تلاش برای انتقال نامحسوس و غیرمستقیم پیام به مخاطبان است. ترفندهایی مثل انتخاب هوشمندانه راوی یا راویان غیرمقدس در خط داستانی برای پرداختن به موضوعات و شخصیتهای دینی و… حتی نوشتن از موضوعی امروزی و در خلال آن، بیان هنرمندانه، زیرپوستی و به تعبیری به زبان اشارت موضوعات دینی و… میتواند مخاطب امروز را با شخصیتهای صدر اسلام و وقایع مهم آن سالها آشنا کند.
برچسب ها :ادبیات،اسلام،سیستماتیک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0