کد خبر : 246688
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 22 دسامبر 2020 - 19:05
-

محبوب من! کی نوبت ما می‌رسد؟

محبوب من! کی نوبت ما می‌رسد؟

به گزارش قائم آنلاین، محمدصالح علا در ادامه دلنوشته خود در روزنامه «اطلاعات» نوشت: محبوب من! گفتن و نکفتن، زبان ماست. محبوب من! هنوز هم همین که یاد شما از دلم رد می‌شود، جانم از جسمم چکه‌چکه می‌چکد. محبوب من! از زمانی که خیالات رم کرده‌اند،کوه‌ها را باد برده است. آب‌های دریای مازندران، در چشم

به گزارش قائم آنلاین، محمدصالح علا در ادامه دلنوشته خود در روزنامه «اطلاعات» نوشت: محبوب من! گفتن و نکفتن، زبان ماست.

محبوب من! هنوز هم همین که یاد شما از دلم رد می‌شود، جانم از جسمم چکه‌چکه می‌چکد.

محبوب من! از زمانی که خیالات رم کرده‌اند،کوه‌ها را باد برده است. آب‌های دریای مازندران، در چشم برهم‌زدنی، به سوراخ عظیمی فرو رفته و از آن جز چاله‌ای هراسناک، چیزی باقی نمانده است. در شهرها هم پرده‌ها می‌گریزند.

می‌گویند ما دیگر چیزی را نمی‌پوشانیم. پنجره‌ها هم متعاقباً مدتی این پا آن پا کردند. آنها هم در آخر به اتفاق گریختند. آن‌سوتر کوچه روبه‌رو، مردی نشسته، یادداشت عالمانه‌ای درباره زیباشنایی دیوار می‌نویسد. می‌نویسد که دیلمیان تاریخ را ترک کرده‌اند و سربازان دیگر برگستوان نمی‌پوشند. می‌گویند برگستوان سنگین است، نمک هم بازاری ندارد.

محبوب من! شنبه‌ها هم خسته‌اند. شنبه‌ها اعتصاب کرده‌اند. خواسته شنبه‌ها این است که جایشان با جمعه‌ها عوض شود. عقیده دارند که کار آنها عین بی‌عدالتی است. شنبه‌ها عقیده دارند که یک عمر مسئولانه و بی‌وقفه کار کرده‌اند؛ در حالی‌که جمعه‌ها در خانه لم می‌دهند و بیکار و بیعار، سرگرم هیچ کاری نکردنند.

محبوب من! قافیه‌ها هم دیگر نمی‌پذیرند که به قعر شعرها سقوط کنند. چرا باید در انتهای هربیت باشند؟ دست‌کم مدتی را آنها در آغاز ابیات باشند.

محبوب من! انتظار هم خسته و ناراضی است. انتظار هم عاقبت برخاست به ساعت نگاه کرد و گفت: آمد، بگو رفتم، دیگر باز نمی‌گردم. بگو انتظار گفت که من تا کی منتظر باشم؟

محبوب من! همه در پی استیفای حقوق تضییع‌شده خویشتنند.

محبوب من! کی نوبت ما می‌رسد؟ ما چه زمان برمی‌خیزیم؟ حتی اگر بتوان خورشید، ماه و ستاره‌ها را نصف کرد، باز هم اختلاف‌ها زبانه می‌کشند. این ویروس هم فک دلتنگی را پایین آورده است. چنانکه جسد یک تبسم، روی یک لب قدیمی در حال پوسیدن است و آهوان داوطلبانه به داغگاه می‌روند. ‌اما خوشبختانه، عطر گل‌های محمدی، لهجه شما را دارند.

برچسب ها :

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

19 − 5 =