مقاومت یا هویتسازی آگاهانه در پروازی شجاعانه؟
به گزارش قائم آنلاین، با عنایت به اهمیت تعلیم و تربیت به ویژه تعلیم و تربیت در گذار سایبری، برای بررسی متخصصان تعلیم و تربیت در این خصوص، متن کامل سخنرانیهای مطرح شده در میزگرد تعلیم و تربیت در گذار سایبری و رونمایی از کتاب گذار در بحران(تعلیم و تربیت در گذار به سمت نظام
به گزارش قائم آنلاین، با عنایت به اهمیت تعلیم و تربیت به ویژه تعلیم و تربیت در گذار سایبری، برای بررسی متخصصان تعلیم و تربیت در این خصوص، متن کامل سخنرانیهای مطرح شده در میزگرد تعلیم و تربیت در گذار سایبری و رونمایی از کتاب گذار در بحران(تعلیم و تربیت در گذار به سمت نظام برتر) به صورت مجزا منتشر میشود.
**سید مهدی سجادی استاد صاحبنظر دانشگاه تربیت مدرس
برای اینکه بحثم را شروع کنم یک مقدمهای را خواهم داشت و به واسطه آن مقدمه، به اصل بحث ورود خواهم کرد.
در پایان نیمه اول قرن بیستم یک رویکردی در فلسفه به نام رویکرد تحلیلی یا رویکرد فلسفه زبان، ظهور کرد؛ فلاسفهای در این رویکرد حضور داشتند و تاکید این رویکرد فلسفی این بود که بر کاربست زبان در حوزه اندیشه و تفکر تأکید کنیم؛ منتهی بلافاصله با این چالش اساسی مواجه شدند که من امروز میخواهم بگویم ما هم شبیه همین چالش را در حوزه فناوری داریم؛ چالشی که فلاسفه تحلیلی با آن مواجه شدند در واقع طرح این پرسش بود که اساسا آیا زبان، یک ابزار است یا چیز دیگریست؟ در رویکرد اول، فلاسفه تحلیلی بر این باور بود که زبان، ابزار فکر است. این به چه معناست؟ زبان ابزار فکر است یعنی اینکه فکر جای دیگری اتفاق میافتد، تأمل، تعمق، اندیشه ورزی و پژوهش، یک جای دیگر و توسط یک عده دیگر اتفاق میافتد.
نقشی که این فلاسفه برای زبان قائل بودند، نقش کاملا ابزاری بود که آقای مهندس نوید هم در حوزه فناوری به آن اشاره کردند. یعنی زبان یک جعبه ابزاری بیش نبود و هر زمان لازم بود در جعبه ابزار را باز میکردیم و به سراغش میرفتیم و زمانی که دیگر نیاز نبود درِ جعبه را می بستیم. اما تفکر، سیاستگذاری، اندیشهورزی در جای دیگر و در مقامی دیگر در حال اتفاق است. بنابراین زبان به عنوان ابزار صرف، کارش فقط انتشار واقعیت و پردهبرداری حقیقت و واقعیات است، یعنی واقعیت هست و قبلا تولید شده است و حالا ما فقط با ابزار زبان آن را پرده برداری و رونمایی میکنیم و میگوییم بفرمایید این چیزی است که ما درست کردیم.
زمانی که پرده برداری صورت گرفت، زبان دیگر فایدهای ندارد و دنبال کار خودش میرود. اما واقعیت امر این است که بعد از مدتی یعنی دو، سه دهه بعد متوجه یک شیفت و چرخشی در حوزه زبان شدند؛ به این معنا که واقعیت زبان چیزی غیر از ابزار است و زبان به جای اینکه ابزار و خادم فکر باشد، خود فکر است یعنی اینکه زمانی فکر آغاز میشود که زبان به کار آید؛ زمانی که موتور زبان روشن می شود، موتور فکر روشن میشود. این تعبیر بنده است؛ دکارت میگفت «من فکر میکنم پس هستم».
امروز تکنولوژی هم بخشی از اندام و پارهای از پیکر ماست و نه تنها واسطه ما با جهان بیرون است بلکه من را تعریف میکند و من به اعتبار آن تعریف میشوم
این تعریف زبان به این معناست که زبان یک هویت است، خالق معنا، تفاسیر مفاهیم و تعابیر است و هرچه زبان را بیشتر به کار ببریم، طبعاً معلومات و یافتههای بیشتر خواهیم داشت؛ هر چه آن را بیشتر ببندیم، معلومات کمتری خواهیم داشت؛ به عبارت دیگر زبان یک دریچهای است که اگر آن را باز کنیم، چیزی خواهیم دید و اگر آن را ببندیم چیزی نخواهیم دید.
بنابراین میخواهیم با این مقدمه به اصل بحث ورود کنیم. در حوزه تعلیم و تربیت به فلسفه تعلیم و تربیت، دو نگاه داریم که من دو گذاره را در این بحث تحت عنوان «فلسفه تربیت فناورانه» و «فلسفه فناورانه تربیت» را آوردم. بسیاری از فلاسفه جامعه کنونی ما معتقد گذاره اول هستند یعنی فلسفه تربیت فناورانه. دوستانی که در کار تدوین اسناد بالادستی از جمله سند تحول بنیادین بودند به صراحت به این تلقی از فناوری اشاره کردند که جناب مهندس نوید آن را به خوبی نقد کردند.
اما در سند تحول بنیادین به طور اساسی در تعریف تربیت فناورانه آمده که تربیت فناورانه یعنی کمک کنیم به یادگیرنده برای اینکه به این ابزارهایی مثل مولتیمدیا و اینترنت مسلط شود تا آن اهدافی که برای تعلیم و تربیت داریم به خوبی محقق شود، یعنی در واقع به فناوری حتی در بطن و متن اسناد بالادستی نظام تربیتی، متاسفانه ابزاری نگاه شده است. یعنی سیاست گذاری، اندیشهورزی و نظریه پردازی تربیتی در جای دیگر اتفاق میافتد مثل زبان؛ برای اینکه آن سناریوی تربیتی که دوستان نوشتند و این پداگوژی در کلاس درس محقق شود، طبعا به دنبال یک ابزاری به نام فضای مجازی هستیم.
در این پداگوژی میگوید معلم چه کاره است؟ در اتاقش ایستاده و منتظر است کسی درب بزند و بگوید آقا بفرما این نظام تربیت، این محتوا، این هم روشها، مبانی، اصول و حالا بفرما این را انتقال به دانشآموز بده و بگو بفرما تفهیم شود و… معلم تنها از این فضا برای انتقال کامل و سالم آن اهداف تربیتی به دانشآموز بهره میگیرد. پس در واقع فضای مجازی اینجا از خودش اثر و ثمر ندارد فقط تماشاچی و ناظر است.
فناوری یا فضای مجازی، خالق است، خالق ایدهها، مفاهیم، تفاسیر و معانی است
درست یک رویکرد مقابل که آقای مهندس هم به آن اشاره کردند و جالب بود، نگاه دیگری به فناوری است. درست همان چرخشی که به بحث زبان داشتیم؛ یعنی «به جای اینکه بگوییم زبان ابزار فکر است بگوییم زبان خود فکر است»، این چرخش دوم وجود دارد اگرچه متاسفانه به آن در سیاست گذاریهای تربیتی توجه نمیشود و این است که فناوری به جای اینکه در خدمت تربیت باشد یعنی خادم تربیت باشد، مخدوم تربیت است.
یعنی اینکه فناوری برای خود یک هویت دارد و این درست مثل بخشی از اندام بدن انسان است. چطور من خودم را به اعتبار دستم، سرم، زبانم، چشمم تعریف میکنم که این یعنی من هستم، امروز تکنولوژی هم بخشی از اندام و پارهای از پیکر ماست و نه تنها واسطه ما با جهان بیرون است بلکه من را تعریف میکند و من به اعتبار آن تعریف میشوم.
بنابراین تکنولوژی یا فناوری یا فضای مجازی، خالق است، خالق ایدهها، مفاهیم، تفاسیر و معانی است. یعنی ما هرچه بیشتر این فناوری را استفاده کنیم به معناها، تفاسیر، یافتهها و اندوختههای بیشتری دست پیدا میکنیم و هرچه کمتر از آن استفاده کنیم به یافتههای کمتری میرسیم.
میخواهم عرض کنم که وقتی میگوییم فلسفه تربیت فناورانه یعنی همان رویکرد اول؛ فلسفه یعنی چه؟ یعنی چیستی و چرایی و چگونگی تربیت است. فلسفه تربیت فناورانه یعنی چرا و چگونه از فناوری استفاده کنیم؟ چیستی استفاده از فناوری چگونه است؟ در جهت تحقق اهداف تربیتی که جای دیگر تدوین شده است.
فناوری دارد تربیتی ویژه خودش درست میکند و هویت، اهداف تربیتی، مناسبات، فرهنگ و تعاملات ویژه خودش را میسازد
اما اگر بیاییم فلسفه فناورانه تربیت را بگوییم، یعنی اینجا هم باز چیستی، چرایی و چگونگی را داریم منتهی چیستی، چرایی و چگونگی تربیتی که محصول فناوری است. یعنی ما باید بپذیریم به عنوان یک واقعیت اگرچه متاسفانه مقاومت همچنان وجود دارد؛ مقاومت به این معناست که ما نمیخواهیم بپذیریم که فناوری امروز خالق تربیت است در واقع به جای اینکه بازنمایی تربیت کند، یعنی تربیتی که دیگران درست کردند را برای دانشآموز به نمایش بگذارد، فناوری امروز را پرزنت میکند که تربیت و هویت مخصوص به خودش دارد.
ما ۵۰ سال قبل، هویت دیجیتال نداشتیم و اگر کسی هم مطرح میکرد شاید میخندیدند. اما الان مفهومی به عنوان هویت دیجیتال داریم. یعنی دیجیتال که آمد، یک هویتی برای خود آورد؛ اگر برود، این هویت هم میرود یا اگر نبود، این هویت هم نبود. باید جسورانه بپذیریم که این فناوری دارد تربیتی ویژه خودش درست میکند و هویت، اهداف تربیتی، مناسبات، فرهنگ و تعاملات ویژه خودش را میسازد.
ما کجای کاریم؟ ما هنوز در سیاست گذاران تربیتی هم با چالشی روبرو هستیم که بر سر آن چالش با هم دعوا یعنی مجادله علمی میکنند. این چالش بر سر چیست؟ اینکه آیا تربیت رسانهای یا رسانه تربیتی؟ بعضی میگویند تربیت رسانهای بگوییم یعنی بچهها را مسلط کنیم تا از آن فضا به خوبی استفاده کنند و بعضیها هم میگویند ما یک مفهوم رسانه تربیتی داریم. یعنی بعضی از این فناوریها و رسانهها، تربیتی نیستند؛ به این معنا که در راستای اهداف مصوب و متعین اهداف تعلیم تربیت که نوشته شده نیستند و ما را به اهداف مصوب نمیرسانند پس به سراغ رسانههایی برویم که ما را به آن اهداف مصوب و چشمانداز میرسانند.
اگرچه مجادله بین تربیت رسانهای و رسانه تربیتی است ولی باز نگاه ابزاری است یعنی ما از آن ابزار چگونه در جهت خوب استفاده کنیم و اگر ابزار بد بود، استفاده نکنیم. من میخواهم بگویم متاسفانه چالشهای نظری که در حوزه نظام تربیت و سیاستگذاری داریم باز از جنس ابزاری است و نهایتا وقتی به نتیجه نمیرسیم، راه دیگری پیدا میکنیم که ساده تر است. میگوییم حالا که ابزاری آمده که تربیتی نیست آن را چکارش کنیم؟ همان کار که در حوزه تربیت، فرهنگ و غیره میکنیم.
ما در اسناد سند بالادستی اهدافی را برای بچهها تدارک میبینیم که قرار است بعدا محقق شود؛ اما همین فناوری در کلاس درس، هویت، افکار و رفتار بچه ما را شکل میدهد
اما اگر بپذیریم فناوری برای خودش یک داستانی دارد؛ بحثم از حوزه ضعف و انفعال نیست، بلکه موضع اذعان به یک واقعیتی است که این است که فناوری، امروز وجود دارد، موجودیت و هستی دارد؛ مثل منی که وجود دارم، شمایی که هستی و نمی توانیم انکارش کنیم و حرف برای گفتن دارد. ما باید چکار کنیم؟ باید در مقابلش بایستیم یا انکارش کنیم؟ یا ندید بگیریم که الان هم که این کار را میکنیم.
حتی اسناد بالادستی چشم انداز که نوشته شده و باز هم دارد نوشته میشود، نگاه ابزاری به فناوری دارند؛ در حالی که ما باید بپذیریم و این ریسک را بکنیم تا فلسفهای برای تربیت بنویسیم که منبعث با اقتضائات فناوری باشد. هر کاری میکنیم فناوری میآید کار خودش را میکند چه خوب است که ما در واقع پیشدستانه این کار را کنیم؛ پیش دستانه یک تربیت مبتنی بر چیستی، چرایی و اقتضائات فناوری باشد.
این اقدام، جسارت و جرأت میخواهد که این اتفاق باید در سطح کلان جامعه ما و در سطح سیاستگذاری اتفاق بیفتد اما این آرزوی من و توصیه من با یک مانع جدی روبروست و این مانع نگاه یا تأکیدی بر گفتمانی به نام سند نویسی است.
اکثر مقالاتی که من در این سه چهار سال چاپ کردم نقد گفتمان سند نویسی در نظام تربیتی است، چرا؟ چون ذات نگاه گفتمان سند نویسی، کم توجهی است. یعنی چیزی که از دست میرود و اکنون است. ذاتا نگاه چشم انداز، توجه به آینده است و بی توجهی به اکنون است. در حالی که تکنولوژی و فناوری فضای مجازی دارد فضای اکنون ما را میسازد.
ما در اسناد سند بالادستی اهدافی را برای بچهها تدارک میبینیم که قرار است بعدا محقق شود مثل حیات طیبه؛ اما همین فناوری در کلاس درس، هویت، افکار و رفتار بچه ما را شکل میدهد همین پداگوژی که ما الان در اثر کرونا داریم که باعث شده است از دور، سیستم آموزشی را تدارک ببینیم. یک زمانی تمام هنر سیاستگذاران درسی این بود که یک فضای پداگوژی طراحی کنند که مثلا معلم وارد کلاس شد، چکار کند، از کجا شروع کند، چه سؤالی را مطرح کند و چگونه بپرسد، اما این فضای مجازی به خصوص با ظهور بیماری کرونا، یک پداگوژی دیگری را به ما داد که در این پداگوژی، رابطه معلم و شاگرد عوض شده و محتوا تدوینش عوض شد، اهداف دارد تغییر میکند. فضا و کانتکس تعلیم و تربیتی که به خوبی آقای نوید به آن اشاره کردند در حال تغییر است.
این فضای مجازی به خصوص با ظهور بیماری کرونا، یک پداگوژی دیگری را به ما داد که در آن، رابطه معلم و شاگرد، محتوا، اهداف، فضا و زمینه تعلیم و تربیت در حال تغییر است
در حال حاضر با یک پداگوژی کاملا مغایر با سیاستهای کلان نظام تربیتی مواجهیم که میبینیم در کلاس درس اجرا میشود اما همچنان به دنبال این هستیم که چگونه از این ابزار در جهت اهداف پیش رویمان بهتر استفاده کنیم. ما باید اهداف را به روز کنیم و اهدافمان را منطبق بر اقتضائات فناوری کنیم.
ما نیز بپذیریم که تکنولوژی هست، هویت، هستی و واقعیت دارد و به ما دارد شوک وارد میکند. ما چه کنیم؟ آیا جلویش بایستیم و متلاشی شویم یا نه انعطاف نشان دهیم و بر بال تکنولوژی بنشینیم و با او پرواز کنیم و این مستلزم یک نگاه شجاعانه، نگاه انتقادی و بعضا نیازمند یک نگاه غیر متافیزیکی نسبت به تعلیم و تربیت است.
برچسب ها :تکنولوژی،فضای مجازی، کرونا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0