تعجب کشیشها از تسلط یک ایرانی بر عقاید مسیحیت
نگاه اسلام درباره حضرت عیسی (ع) و مسیحیت در خور تأمل است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تجلیل از اعتقادات تحریف نشده مسیحیت همواره مورد توجه مسیحیان واقع شده است. مرتضی محمودی سفیر اسبق ایران در سیرالئون در بخشی از خاطرات خود در این رابطه خاطرات جالبی را بیان میکند.
به گزارش عصرقائم، پایگاه «مکرز اسناد انقلاب اسلامی» در ادامه نوشت: محمودی در کتاب خود با عنوان «عبور از شب» درباره فعالیتهای خود درباره مسیحیت در دوران مسئولیت خود در آن کشور آفریقایی میگوید: موقع کریسمس و میلاد حضرت عیسی علیهالسلام بود، من در این مورد مطالعهای کردم و قرآن و منابع دیگر درباره حضرت مریم علیهاسلام، حضرت عیسی و احترامی که اسلام به حضرت عیسی و حضرت مریم دارد و مسائل متعدد و مختلف را بررسی کردم. به مسئول دفترم و آنهایی که روابط عمومی داشتند، گفتم میتوانید برای من یک مصاحبه بین خبرنگاران بگذارید؟
در حدود بیست سی نفر از خبرنگارهای خارجی، اعم از اروپایی و امریکایی از جمله تایمز آمده بودند. در ابتدا مطلبی را درباره حضرت عیسی علیهالسلام، حضرت مریم به صورت کلی بیان کردم، مصاحبه نزدیک به دو ساعت طول کشید و سؤال و جواب میکردند. مقدار زیادی از این سؤال و جوابها در روزنامهها چاپ شد و در رسانههای غربی هم انعکاس پیدا کرد و نامههای تشکرآمیز فراوانی از طرف مسیحیها برای من آمد و همه را برای دکتر ولایتی و وزارت امور خارجه فرستادم.
خبرنگارهای خارجی، مخصوصاً آنهایی که مسیحی بودند، بیشتر آمده بودند، چون عنوان مصاحبه درباره کریسمس و میلاد حضرت عیسی بود، همه هم تعجب کرده بودند که سفیر جمهوری اسلامی چطور آمده درباره حضرت عیسی، حضرت مریم و کریسمس صحبت میکند؟ خیلی جالب بود و انعکاس بسیار مثبتی ایجاد کرد، به طوری که هر کشیشی من را میدید از من تشکر میکرد. از آن به بعد دیگر در تمام برنامههای کلیسای مرکزی در فریتاون رسماً من را دعوت میکردند، بدون استثناء من شرکت میکردم و واقعاً احترام بسیار زیادی در بین اینها پیدا کردم، نماینده واتیکان که در سیرالئون سفیر داشت روزنامهها را دیده بود میگفت شما اینها را از کجا میدانید؟ گفتم یعنی چه؟ اینها اعتقادات ما در قرآن است، میگفت نه یک چیزهایی درباره حضرت عیسی، حضرت مریم شما گفتید که اینها مربوط به ماست، گفتم خوب مطالعه کردم میدانم اینها را بررسی کردم، اینها مسائلی است که ما قبول داریم، دین ما قبول دارد، پیغمبر ما قبول دارد، علمای ما قبول دارند، مردم ما قبول دارند، بنابراین این مصاحبه بازتاب بسیار خوبی در بین مقامات و همچنین مردم مسیحی ایجاد کرد و رابطه بسیار خوبی بین ما و اینها و سفارت به وجود آمد و واقعاً جزو گروهی شدند که به شدت از سفارت جمهوریاسلامی و از جمهوریاسلامی پشتیبانی میکردند.
وقتی که حضرتامام رحمتالله علیه رحلت کردند، به سفارت آمدند. فردی مسیحی بلند شد و سخنرانی کرد و میگفت که امام خمینی تنها به مسلمانان تعلق ندارد، بلکه به همه ما که مسیحی هستیم تعلق دارد، چون ما هم جزء مستضعفین و ستمدیدهها هستیم و امام خمینی در حقیقت بشارتدهنده برای نجات ستمدیدهها و ظلمدیدهها است و ایشان یک رهبر روحانی است و اسمش روحالله است و این روحالله از حضرت عیسی گرفته شده است، خیلی دقیق و زیبا سخنرانی کرد، سپس به مصاحبه من اشاره کرد، و گفت همان مصاحبه سفیر شما نشان داد که اعتقاداتمان بسیار به همدیگر نزدیک است، اینها را بایستی یاد بگیریم بین ما اختلافات ایجاد نکنند. بنابراین واقعاً سفارتخانهها، مخصوصاً سفارت آمریکا و بعضی کشورهای عربی مقدار زیادی از این نظر نگران شده بودند که سفیر ایران یک کاری کرده است که مسیحیها را کامل به طرف خودش جذب کرده است.
یک بار در سفارت نشسته بودم، به من خبر دادند که نقاشی یک عکس خیلی بزرگ ایستادهای از امام خمینی را در میدان کاتینتری گذاشتهاند. کاتینتری درخت خیلی بزرگ پیری بود که میگفتند دو سه هزار سال قدمت دارد، ساقهاش هم به اندازه یک ساختمان بزرگ بود، درخت شاخههای خیلی وسیع داشت، بزرگترین میدان فریتاون هم بود. نقاش از روی عکسی از امام، نقاشی بزرگ دیگری کشیده بود و در میدان کاتینتری گذاشته بود… وقتی من به میدان رفتم نگاه کردم دیدم جمعیت دور میدان ایستادهاند و به این عکس نگاه میکنند، پلیس هم مراقب بود، کسی به عکس دست نمیزند و مردم با عشق و علاقه هم مراقب بودند که کسی به عکس تعرضی نکند…این اقدام مثل توپ در شهر صدا کرده بود، بعد از من سؤال کردند که چه کسی این عکس را آورده است؟ گفتیم ما نبودیم.
عکس هم خیلی زیبا نقاشی شده بود، واقعاً یک نقاش ماهر این را کشیده بود، خیلی زیبا با آبرنگ کشیده بود. در حدود یک هفته این نقاشی در میدان مستقر بود، نه دولت اعتراضی کرد نه پلیس متعرض شد. فقط شنیدم که کشور عربستان و بعضی کشورهای دیگر اعتراض کردند که سفارت جمهوری اسلامی ایران عکس رهبرشان را در میدان شهر گذاشتهاند.
بعد از یک هفته ده روز به من خبر دادند که یک وانتی آمده و دم در سفارت است، همان عکس روی وانت است و میخواهد داخل سفارت بیاید، گفتیم چه کسی است؟ گفتند آقایی هست گفته که من نقاش این عکسم. گفتم در را باز کنید به داخل سفارت بیاید، در را باز کردند به داخل آمد، عکس را پایین آوردند و به ما تقدیم کرد، ما گفتیم آقا این چه کاری بود کردید؟ گفت من کاری به شما ندارم، میدانم بعضیها با شما رقابت دارند و میروند بدگویی میکنند، ولی به کسی ربطی ندارد، اگر میخواستند کاری کنند، من آمدهام اعلام کنم که من آوردم. مردم فریتاون و سیرالئون من را میشناسند، من بزرگترین نقاش هستم، گفتیم چرا این کار را کردی؟ گفت کار دل است، کسی میتواند با دل من، درون من مبارزه کند؟ – مسیحی هم بود- امام را با تمام وجودم دوست دارم، کسی هم به من نگفته، از کسی هم مزدی نخواستم، چند ماه وقت صرف کردم. با افتخار این نقاشی را از روی عکس کوچکی که از امام داشتم، کشیدم. ما هم تحسین کردیم. از وی پذیرایی کردیم و یک هدیه هم به او دادیم، قبول نکرد. گفت من به خاطر امام خمینی این نقاشی را کشیدم، گفتم این هدیه اصلاً راجع به آن نیست، همین که با شما آشنا شدیم برای ما مهم است.
برچسب ها :مسیحیت، انقلاب،اسلام
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0