پای منافع غرب که در میان باشد همه چیز سیاسی است، حتی ورزش!
کمیسیون اخلاق ورزش ایران نامهای را به کمیسیون اخلاق IOC و IPC ارسال کرده و نسبت به رفتار دوگانه این نهاد و سایر نهادهای ورزشی بینالمللی و جهانی در مورد جنگها و دفاع و تحریمهای ورزشی انتقاد کرده است.
به گزارش عصرقائم، کمیسیون اخلاق ورزش ایران نامهای را به کمیسیون اخلاق کمیته بینالمللی المپیک، پارالمپیک و فیفا ارسال کرد و طی آن نسبت به تفاوت رفتار این نهادها در تحریمهای ورزشی انتقاد و پرسیده است: «چرا عدم رویارویی ورزشکاران بسیاری از کشورهای مسلمان و آزادیخواه با ورزشکاران اسرائیل در رویدادهای بینالمللی ورزشی آن هم با هدف حمایت از مردم مظلوم فلسطین نه تنها مورد حمایت قرار نمیگیرد، بلکه با تنبیه، محرومیت و تعلیق مواجه میشود در حالی که پس از حمله روسیه به اوکراین بسیاری از فدراسیونهای جهانی و کمیته بینالمللی المپیک روسیه را تحریم کردند».
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
«جناب آقای بان کی مون
رئیسمحترم کمیسیون اخلاق ioc
با سلام و آرزوی سلامتی
به دنبال اقدام نظامی روسیه علیه کشور اوکراین برخی از کشورها در حمایت از مردم اوکراین اعلام نمودند از مسابقه با تیمهای ملی روسیه و ورزشکاران آن کشور در رشتههای مختلف ورزشی من جمله فوتبال خودداری خواهند نمود و در ادامه نیز برخی فدراسیونهای جهانی و همچنین کمیته بینالمللی المپیک نیز از این اقدام حمایت و بر عدم تقابل ورزشی در ذیل پرچم و سرود ملی کشور متخاصم تاکید کرده است.
قطعا حمایت از قربانیان جنگ و خشونت امری اخلاقی و عملی پسندیده است، لیکن آنچه جای سؤال دارد این است که چرا عدم رویارویی ورزشکاران بسیاری از کشورهای مسلمان و آزادیخواه با ورزشکاران اسرائیلی در رویدادهای بینالمللی ورزشی آن هم با هدف حمایت از مردم مظلوم فلسطین که سرزمین و خانه آنها سالهاست اشغال شده و مردم آن روزانه در یک جنگ نابرابر کشته و آواره میشوند نه تنها مورد حمایت قرار نمیگیرد، بلکه با تنبیه، محرومیت و تعلیق مواجه میشود؟
بدیهی است از آن مقام عالی رتبه بینالمللی ورزش که خیلی خوب درباره مسائل حقوق بشر و حقوق بینالملل اطلاع دارد، انتظار است از این تبعیض جلوگیری نماید و از بعد غیرسیاسی که بر نفی هرگونه تبعیض تاکید دارد، برای رفع این دوگانگی میان مردم مظلوم فلسطین و قربانیان جنگ در سایر کشورها جلوگیری نماید.
امید است که از این پس شاهد دنیایی بدون جنگ و آوارگی و برخورداری همه ملتها از صلح و حقوق برابر در جهان باشیم.
واکنش منفی به محرومیت روسیه
ارسال نامه فوق به رئیسکمیسیون اخلاق ioc در شرایطی است که روز دوشنبه هم برخی چهرههای شناخته شده ورزش نسبت به اعمال محرومیت تیمهای ورزشی روسیه معترض شده بودند. از جمله این چهرههای ورزشی میتوان به استن کالیمور، بازیکن سابق تیم ملی انگلیس اشاره کرد که گفت: زمانی که آمریکا به طور غیرقانونی به عراق حمله کرد، ما کارگران آمریکایی را از بریتانیا بیرون نکردیم، پس چرا روسها به دلیل محل تولدشان در روسیه از فرصت کار قانونی محروم شدند؟
همچنین محمد ابوتریکه، بازیکن پیشین تیم ملی مصر و کارشناس شبکه beIN Sport از فیفا خواسته است تا از حضور تیمهای وابسته به اسرائیل در مسابقات بینالمللی جلوگیری کند. ابوتریکه در حساب شخصی خود در توئیتر خطاب به سران فیفا نوشت: «تصمیم فیفا مبنی بر ممانعت از حضور باشگاهها و تیمهای ملی روسیه در تمامی تورنمنتها باید با محرومیت باشگاهها و تیمهای ملی وابسته به رژیم صهیونیستی همراه شود چون آنها هم سالهاست فلسطین را اشغال کرده و کودکان و زنان را میکشند ولی شما استاندارد دوگانهای اتخاذ کردهاید.»
طبق منشور المپیک و فیفا و سایر نهادهای ورزشی، جدایی سیاست از ورزش یک اصل غیرقابل انکار و لازمالاجرا است، با وجود این بند که رکن اصلی موجودیت روح ورزش در جهان به حساب میآید، سؤال اینجاست؛ چرا پای ورزش به این ماجرای سیاسی ـ امنیتی باز شده است؟ در آن سوی ماجرا ورزشکاران و مردم عادی کشور روسیه که در شعلهور شدن آتش این جنگ، هیچ نقشی نداشتهاند چرا باید پاسوز تصمیمِ سیاسیِ ورزشیها شوند؟ آیا حذف تیمهای ملی روسیه از مسابقات بینالمللی در تضاد با اصلِ «جدایی ورزش از سیاست» نیست؟
پاسخ دادن به این سؤالها زمانی دشوارتر میشود که بدانیم همین نهادهای تحریمکننده ورزشی، رفتاری دوگانه در قبال یک مسئله واحد دارند، عملیات ویژه، حمله، تجاوز، جنگ یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذارید، امروز برای روسیه تحریم را در پی دارد ولی برای دیگر متجاوزان دنیا چنین تصمیمی گرفته نمیشود. انزوا و امتیاز دو واژه روبهروی همدیگر هستند که فیفا و IOC یکی را در زمان حال برای روسیه و دیگری را برای طرفین دیگر جنگها اعمال میکنند.
در مسئله فلسطین که سالهاست بهدلیل تجاوز رژیم صهیونیستی، جنایت جنگی علیه غیرنظامیان و کودکان فلسطینی در حال انجام است، برای متجاوز تحریمی در نظر گرفته نشده و در عوض امتیازاتی نیز داده شده است یا داده خواهد شد، از جمله پیشنهاد کسب میزبانی جام جهانی ۲۰۳۰ فوتبال، آن هم در حالی که ظلمی که به مردم فلسطین میشود، بهخلاف جنگ روسیه و اوکراین، سالهاست که صورت گرفته است و شدت و تلفاتش نیز اصلاً قابل قیاس نیست، از سوی دیگر در این مورد بارها ورزشکاران نامی جهان و نهادهای مردمی و ورزشی صدای مردم مظلوم فلسطین شدهاند ولی دریغ از یک حمایت خشک و خالی از سوی نهادهای پولدار و قدرتمند ورزشی بینالمللی. چرا با وجود اعلام متعدد انزجار ملتهای آزادیخواه دنیا از جنایات رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی تصمیمی برای تحریم ورزشی از سوی نهادهای جهانی گرفته نشده است و بهعوض ورزشکارانی که از رویارویی با ورزشکاران این رژیم خودداری میکنند، محروم میشوند؟
در یمن که طبق آمار ۳۷۷ هزار کشته نظامی و غیرنظامی داشته است و تا همین امروز نیز ادامه دارد، چرا کمیته بینالمللی المپیک و فدراسیونهای جهانی برای تحت فشار قرار دادن و تحریم طرف مقابل این جنگ ورود نکردهاند؟ این شرایط را برای افغانستان، سوریه و دهها کشور دیگر نیز که در همین تاریخ معاصر مورد تجاوز، حمله و ظلم کشور یا کشورهای دیگر قرار گرفتهاند بررسی کنید.
ورزش از سیاست جدا نیست
از نظر این قدرتهای ضد بشری که البته نقابهای حقوق بشری و دموکرات منشانه آنها فقط افرادی را که عمدا خود را به خواب زدهاند فریب میدهد اگر آنها ورزش را به سیاست و اغراض سیاسی آلوده کنند اشکال ندارد اما اگرکسی خواست در عرصه ورزش فراتر از برد وباختها به وظیفه انسانی و جوانمردانه خود عمل کند به « سیاسی کاری» محکوم میشود و به همین طریق مثلا اگر خودشان کشوری را اشغال کنند و رژیمی کاذب و قلابی را بر مصدر قدرت بنشانند انواع و اقسام تضییقات و تبعیضها و جنایتها را نسبت به آنها روا دارند اسمش « اشغالگری» نیست بلکه ترویج آزادی و دموکراسی و حقوق بشر است!
به قول رهبر معظم انقلاب که فرمودند: « ما با جنگ، کشته شدن مردم و تخریب زیرساختهای متعلق به ملتها در هر جای دنیا مخالفیم. این حرف ثابت جمهوری اسلامی است و سیاست ما مانند غربیها دوگانه نیست که بمبانداختن بر سر کاروان عروسی در افغانستان و کشتن مردم عراق، مبارزه با تروریسم نام بگیرد.»
وقتی این اتفاقات غیر قابل انکار و تبعیضهای عیان و آشکار و بیعدالتیهای مشهود و… رخ میدهد خیلی سادهاندیشی و بلکه حماقت است که کسی شعار سیاسی و استعماری « ورزش از سیاست جداست» را باور کند. چرا که اگر ما هم بخواهیم سیاستورزان و سلطه جویان اجازه نمیدهند ورزش از سیاست جدا باشد و اساسا وقتی که پای منافع نامشروع غرب در میان است همه چیز سیاسی است، حتی ورزش. آنها همه چیز را در خدمت منافع و تمنیات و زیاده خواهیهای خود میخواهند، از نظر آنان ورزش هم ابزاری است که باید در خدمت سیاستهای پلید و سلطهطلبی آنها قرار بگیرد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0