جنگ اوکراین از منظر «نظریه بازی»؛ استراتژی غرب چیست؟
«جنگ روسیه و اوکراین حالا وارد ششمین ماه خود شده و پایان روشنی برای آن دیده نمیشود. همزمان با بدل شدن حمله روسیه به یک جنگ بلند مدت، زمان آن رسیده که راهکاری استراتژیک برای مدیریت و کاهش خطرات آینده بیاندیشیم.»
به گزارش عصرقائم، دو تن از استاتید دانشگاههای آمریکا در رشتههای امور مالی و اقتصاد، با تکیه بر روشهای مطالعاتی رشتههای خود در روزنامه «لس آنجلس تایمز» به بررسی نتایج احتمالی جنگ اوکراین و روسیه و بهترین استراتژیها برای غرب پرداختهاند: “ما به عنوان اقتصاددانان متخصص در «اقتصاد رفتاری» و «نظریهی بازی»، مفاهیمی از نظریه بازی را به دانشجویان اقتصاد خود میآموزیم. همین ایدهها میتواند به ما کمک کند تا اقدامات فعلی روسیه را درک کرده، رفتار آینده آن را پیشبینی کرده و به بهترین استراتژیها برای دستیابی به اهداف بلندمدت برسیم.
نظریه بازی، شاخهای از ریاضیات کاربردی است که تلاش میکند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت راهبردی را مدلسازی کند.
یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه بازی، «استقرای پسرو» یا استقرای روبهعقب است. این بدین معناست که متخصصان این حوزه به آینده نگاه کرده و نتایج احتمالی را در «درختِ بازی» حدس میزنند، آنها سپس با بررسی این نتایج احتمالی، از این شاخ و برگهای احتمالی آینده، بهسوی سرشاخهها و تنه درخت در زمان حال حرکت کرده و تلاش میکنند تا بهترین اقداماتی که امروز طرفین مناقشه میتوانند برای پیروزی انجام دهند را بیابند.
این شیوه مطالعاتی با «مهندسی معکوس» شباهتهایی دارد. در مورد جنگ اوکراین، میتوان گفت که متخصصان این حوزه، نتایج احتمالی جنگ را در نظر گرفته و گامبهگام به عقب برمیگردند تا عواملی که به این نتایج منتج میشود را بررسی کنند. نهایتا اقدامات و تصمیمات بهینه که به نتایج دلخواه منتج میشوند، مشخص خواهد شد.
«درختِ بازی» در مرحله بعدی جنگ اوکراین و روسیه چه ساختاری دارد؟ از لحاظ لجستیک نظامی، روسیه حمله خود را در بدترین زمان ممکن آغاز کرد، در فصل بارانی و گلآلود اوکراین. اما پس از عقبنشینی از کییف، مسکو توانسته پیشروی آهسته اما باثباتی در شرق اوکراین داشته باشد و شرایط روسیه در زمستان پیشرو ایدهآل خواهد بود. زمستان همچنین زمان آسیبپذیری استراتژیک اروپاست، چون برای گرم شدن به گاز صادراتی از روسیه نیاز دارد.
از این منظر، زمان به نفع ولادیمیر پوتین است. این رئیسجمهوری روسیه که بهترین فرصت پیروزی خود را در زمستان پیشرو میبیند، میکوشد تا در حال حاضر صادرات گاز را تعلیق کند تا اروپا نتواند برای سپری کردن زمستان از حالا گاز را ذخیره کند. پوتین میخواهد اروپا در زمستان امسال در متزلزلترین حالت خود قرار بگیرد، فارغ از اینکه هزینههای کوتاهمدت این سیاست برای روسیه چه باشد.
این برای اتحاد کشورهایی که از استقلال اوکراین حمایت میکنند به چه معناست؟ واضح است که تنها راه وادار کردن پوتین به توقف این جنگ، این است که او را متقاعد کنند که روسیه نمیتواند در شش ماه آینده که به زمستان منتهی میشود، دوام بیاورد. تنها راه القای این باور به پوتین نیز این است که هرچه سریعتر اوکراین به تسلیحات سنگین نظامی مجهز شود، حتی بیشتر از میزانی که به آن نیاز دارد.
این ما را به درس مهم دیگری از نظریه بازی و اقتصاد رفتاری میرساند: اینکه باورها در تعیین نحوه عملکرد هر یک از طرفین نقش دارند، حتی اگر این باورها کاملا صحیح نباشند. در مورد جنگ اوکراین و روسیه، تنها دلیل ادامه جنگ این است که ولادیمیر پوتین باور دارد میتواند پیروز این جنگ باشد.
تحلیلگران در وصف جنگ اوکراین و روسیه از صفت «فرسایشی» استفاده میکنند؛ جایی که دو دشمن برای دستیابی به یک هدف ارزشمند، تمام تلاش خود را میکنند، تقلاهایشان ادامه مییابد، هزینههایی متحمل میشوند و باید تصمیم بگیرند که تا چه هنگام میخواهند به این تلاشها ادامه دهند. در جنگهای فرسایشی، باورها نقش بسیار مهمی دارند. وقتی هر دو طرف مناقشه منابع و عزم برابری برای پیروزی داشته باشند، جنگهای فرسایشی به طول میانجامد و تلفات سنگینی به هر دو طرف وارد میآورد.
اما اگر یکی از طرفین بتواند دیگری را متقاعد کند که هرگز قصد کوتاه آمدن ندارد، طرف دوم به عقبنشینی تمایل پیدا میکند تا منابع و داراییهای خود را در مناقشهای بیثمر به هدر ندهد. در نتیجه، در جنگهای فرسایشی، «بازی» اصلی یک بازی روانشناختی و «جنگ ارادهها» است، اینکه یکی از طرفین بتواند توانایی و مقاومت خود را برجسته کرده و به ضعف طرف مقابل باور داشته باشد.
پوتین تا به اینجای کار به هیچوجه نتوانسته قدرت خود را آنچنان که باید، زیاد و مهارنشدنی نشان دهد، اما تنفرش از غرب و باوری که به ضعف و تزلزل اراده غرب دارد، بر کسی پوشیده نیست. شاید پوتین در این خصوص اشتباه کند، اما آنچه مسلم است این است که ارزیابیاش از غرب، او را برای ادامه این جنگ امیدوار کرده است. متاسفانه این بدان معناست که اروپا رنگ صلح را نخواهد دید، مگر آنکه غرب آن حد از قدرت و مصمم بودن را به پوتین نشان دهد که انتظارش را ندارد.
کلید اتخاذ استراتژی مناسب در مواجهه با وخامت شرایط، توجه به اهمیت و نقش باورهاست. برخی نگران این هستند که ارسال تسلیحات سنگین به اوکراین پوتین را خشمگین کرده و تنشها را به جایی برساند که به جنگ هستهای ختم شود. این نگرانی منظقی است، اما در اینجا نیز باید درختِ بازی را در نظر داشته باشیم. آیا وقتی با روسیه به اصطلاح «کج دار مریز» رفتار کنیم، تنشها آرام میگیرد؟ لزوماً نه! پوتین راهی برای پیروزی متصور است، اما از ملزومات آن این است که غرب در این مناقشه دخالت نکند؛ اتفاقا در چنین موقعیتی است که کرملین به شدیدترین تهدیدها متوسل میشود تا جدیت خود را نشان دهد، چرا که این به سود مسکو است. اما اگر غرب بتواند پوتین را متقاعد کند که تحت هیچ شرایطی کوتاه نخواهد آمد، دیگر این تهدیدها سودی برای رئیسجمهوری روسیه نخواهد داشت.
حال بیایید به این فکر کنیم که اگر آنطور که باید به اوکراین در دفاع مقابل روسیه کمک نکنیم، چه میشود. این سیاست، دو خروجی احتمالی دارد. نخست این که ناتو مستقیما به میدان نبرد کشیده میشود. اگر نیروی انسانی اوکراین بیش از حد کاهش یابد، شاید دیگر سربازان ماهر کافی در اوکراین وجود نداشته باشند و ناتو مجبور شود کارکنان خود را برای کار با تسلیحاتی که تاکنون به اوکراین داده، وارد این کشور کند – البته اگر غرب بهکلی تسلیم نشود. در این صورت احتمال وخامت اوضاع بسیار بیشتر از حالتی است که در آن اوکراین به سرعت تسلیح شود.
دومین احتمال این است که روسیه اوکراین را تصرف کند. با توجه به زمین، تولیدات صنعتی و منابع طبیعی اوکراین (از جمله غذا و انرژی) این پوتین را در موقعیت قدرتمندتری قرار میدهد. در آن صورت، باورهای پوتین در «درخت بازی» چه شکلی خواهد داشت؟ اگر به روسیه اجازه دهیم اوکراین را تصرف کند، آیا پوتین دل و جرات آن را پیدا میکند که به پیشروی ورای اوکراین – مثلا لیتوانی – ادامه دهد؟ آیا فکر خواهد کرد که تهدیدات هستهایش یک منبع لایتناهی و توقفناپذیر قدرت خواهد بود که هیچ چیز جلودارش نیست؟
حتی اگر این تصور پوتین که میتواند به فتح سرزمینهای «روس باستان» ادامه دهد، اشتباه باشد، باز هم سقوط اوکراین دلایل کافی برای تثبیت بیشتر این باور اشتباه را به پوتین داده و اروپا را با خطر تقابلهای ادامهدار مواجه میکند. اقدامات دولتهای بالتیک – از کمکهای تسلیحاتی به اوکراین گرفته تا موضع لیتوانی نسبت به برونبوم «کالینینگراد» – نشان میدهد که آنها نیز از این سناریو میترسند. این کشورها میدانند که اگر اوکراین سقوط کند، رنگ امنیت را نخواهند دید.
برای پیشگیری از سناریوهای وحشتناک در زمستان پیشرو و سالهای بعد از آن، اتحاد غرب باید همین حالا دستبهکار شده و قدرت دفاعی اوکراین را تقویت کند. تنها زمانی میتوان امنیت اروپا را تضمینشده دانست، که پوتین برای پیروزی در اوکراین امیدی نداشته باشد.”
«آناستازیا فدیک» و «دیوید مکآدامز» اساتید اقتصاد و امورمالی دانشگاههای آمریکا هستند. فدیک همچنین از بنیانگذاران گروه جهانی «اقتصاددانان برای اوکراین» است که راههای پایان بخشیدن به جنگ اوکراین و روسیه را مطالعه میکند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0