در آینده نزدیک، رباتها عضوی از خانوادههای ژاپنی میشوند
ژاپن بیش از هر کشور دیگری از ایده ورود رباتهای انساننما به خانه استقبال کرده است و بنابر گزارشها، این رباتها به زودی میتوانند بخشی از اعضای خانوادههای ژاپنی شوند.
به گزارش عصرقائم، به نقل از بیگ تینک، در حال حاضر رباتهای مختلفی برای کمک به افراد سالمند ابداع میشوند که انواع گوناگونی از جمله دستیارهای هوشمند خانگی و رباتهای پرستار را در بر میگیرند. این رباتها میتوانند کاربران سالمند خود را به فعالیت وادارند، مراقب آنها باشند و یا آنها را از خواب بیدار کنند. برخی از این رباتها حتی برای مشاوره دادن به کاربران نیز مناسب هستند و میتوانند راههایی مانند تماشای تلویزیون و یا ورزش کردن را برای سرگرمی آنها پیشنهاد دهند.
این رباتها میتوانند یک راه حل مثبت و کارآمد برای مراقبت از سالمندان باشند و احساس تنهایی را در آنها از بین ببرند. شاید تبلیغات بسیاری در مورد رباتهای پرستار دیده باشیم. بسیاری از پژوهشگران و شرکتها سعی دارند که چنین رباتهایی را برای کمک به سالمندان طراحی کنند. شاید این ایده در ابتدا کمی ترسناک به نظر برسد، اما نتایج آن واقعا امیدوارکننده هستند.
متخصصان رباتیک در ژاپن دههها است که در زمینه پژوهش و ساخت رباتهایی که بتوانند همراه انسان باشند، پیشرو هستند. به همین دلیل، دولت ژاپن برنامهای را تنظیم کرد که به سبب آن تا سال ۲۰۲۵، هر خانواده “سبک زندگی رباتیک” که مستلزم زندگی ایمن و راحت با کمک ماشینهای همراه است را بپذیرد.
ژاپن سالهاست که در حوزه رباتیک پیشرو بوده و مهد رباتهای انساننما است. این کشور اولین ربات انسان نما را در دهه ۱۹۷۰ ساخت و از آن زمان تاکنون درحال توسعه این فناوری است. متخصصان رباتیک این کشور پیشگام این ایده بودند که هوش مصنوعی باید تجسم شود. در حالی که محققان غربی بیشتر بر توسعه الگوریتمها به صورت انتزاعی تمرکز میکردند، موسسات ژاپنی معتقد بودند که نوآوری هوش مصنوعی باید در کنار یک بدن مصنوعی فیزیکی یا بهتر است بگوییم در داخل آن توسعه یابد.
ژاپنیها علاوه بر ساخت رباتهایی که از سالمندان و بیماران پرستاری میکنند و با آنها دوست میشوند، رباتهایی اختراع کردهاند که میتوانند با آتش مبارزه کنند، بارهای سنگین را حمل کنند و کارهای فیزیوتراپی بیماران را انجام دهند. نکته قابل توجه این است که ژاپنیها بیشتر از غربیها با رباتها ارتباط برقرار میکنند و با در آغوش گرفتن رباتها به عنوان عضوی از خانواده، احساس راحتی بیشتری نسبت به غربیها دارند. اما چرا این طور است؟ یک توضیح آن میتواند در زمینههای مذهبی ژاپنیها نهفته باشد.
مذهب شینتو یا راه زندگی (Shinto religion) با باورهای آنیمیستی همراه است و روح و شخصیت را به اشیای بیجان نیز نسبت میدهد. زندهاِنگاری، جانباوری یا آنیمیسم (Animism) آیینی است که گرایندگان به آن اعتقاد دارند که تمامی عناصر طبیعت دارای روح و جان و زندهاند.
“جنیفر رابرتسون” (Jennifer Robertson) انسان شناس و محقق برجسته فرهنگ ژاپنی در این باره گفت: شینتو، باورهای آنیمیستی در مورد زندگی و مرگ، معتقد است که انرژی های حیاتی، خدایان، نیروها، یا کامی در هر دو موجود هستند. کامی (Kami) موضوع پرستش آیین شینتو است و در اصل لقبی است که از سر تجلیل برای ارواح باعظمت و مقدس به کار میرود و نوعی احساس تمجید برای فضایل و اقتدار و اعتبار آنها در پی میآورد. چه در درختان چه در حیوانات، چه در کوهها یا رباتها، این کامی (نیروها) را میتواند تحریک کرد.
یک درخت، یک ربات، یک سگ، یک تلفن، یک گربه، یک کامپیوتر و یک عروسک، همگی کامی در درون آنها تزریق شده و در گردش هستند. شینتوئیستها همچنین معتقدند که یک کامی واقعی برای هر شی یا موجود زندهای وجود دارد و ما میتوانیم آن را از طریق طراحی پیدا کنیم. در این قلمرو اعتقادی، رباتها مانند انسانها به عنوان بخشی از جهان طبیعی زندگی میکنند و وجود دارند. بنابراین، خطوط بین مصنوعی و طبیعی بودن در سنت ژاپنی ذاتا سیال است. این امر در فولکلور ژاپنی که مملو از داستان های اشیایی است که زنده می شوند نیز مشهود است.
ژاپنیها معتقدند که غربیها به رباتها بهعنوان قاتلان شغل یا ماشینهای غیرانسانی نگاه میکنند. اگر در فرهنگ غربی، تصویر رباتِ نابودکننده بسیار مشهود است، در ژاپن تصویر ربات همانند ناجی است. پس از ویرانی جنگ جهانی دوم، بازسازی کشور به شدت با فناوری مدرن و رباتیک مرتبط بود. در ژاپن پس از جنگ، رباتها بهعنوان ابرقهرمانان انسانمانند، مهربان و دوستانه به تصویر کشیده شدند.
ربات ناجی در فرهنگ ژاپن گنجانده شد و با نمونه اولیه قهرمان” Astro Boy” یا “پسر فضایی” این داستان آغاز شد. شخصیت Astro Boy در سال ۱۹۵۱ زمانی که ژاپن در حال بهبودی از تراژدی جنگ هستهای بود، ساخته شد. خالق او “اسامو تزوکا” (Osamu Tezuka) پزشک و تصویرگر بود. تزوکا گفت که میخواهد موجودی بسازد که برعکس پینوکیو باشد، پسری که تبدیل به یک ربات میشود، در مقابل پینوکیو که از یک آدمک چوبی به یک انسان تبدیل میشد.
داستان Astro Boy نیز مانند پینوکیو در رسانههای مختلف و اقتباسهای انیمیشنی بازگو شد. در داستان این کارتون آمده است: پروفسور تنما (Tenma) سرپرست وزارت علوم، علاقه زیادی به ساخت یک ربات شبیه انسان دارد، در حالی که برای پسرش “توبیو”، پدری دلسوز نیست. توبیو فرار میکند و در یک تصادف رانندگی کشته میشود و تنما در اندوه خود، Astro Boy را برای به تصویر کشیدن پسر از دست رفتهاش می سازد.
Astro Boy تبدیل به یک ابرقهرمان میشود و از قدرت خود برای انجام امور خیر در جامعه استفاده میکند. او قدرت فوق العادهای در تشخیص خوب یا بد بودن یک فرد دارد و با موجودات فضایی و رباتهای بد مبارزه میکند. او همچنین با افرادی مانند Black Looks که از رباتها متنفر هستند (گروهی از انسانها که در مأموریت نابود کردن همه رباتها هستند) مبارزه میکند. در یک داستان، Astro Boy از ویتنامیها در برابر نیروی هوایی ایالات متحده محافظت میکند، به سال ۱۹۶۹ سفر میکند و از بمباران روستاهای ویتنامی جلوگیری میکند.
بسیاری از متخصصان رباتیک ژاپنی تصویری از Astro Boy در قالب یک عکس قابدار از او را در فضای کاری خود دارند. به گفته محققان ژاپنی، نفرین ” Astro Boy” شکاف بین آنچه انیمیشن کارتونی میتواند انجام دهد و آنچه رباتهای موجود در بازار هنوز نمیتوانند انجام دهند، است.
بدون شک همانطور که آنها تعریف متفاوتی از ربات دارند، تعریفشان از هوش مصنوعی نیز متفاوت است، اما مطمئنا در ژاپن تمرکز طولانیتری بر انقلاب رباتها و رشد هوش مصنوعی در تمام ابعاد زندگی وجود داشته است، در حالی که آمریکا بیشتر روی هوش مصنوعی به دلیل کاربرد آن در امور نظامی و اهداف بازاریابی تمرکز کرده است.
یک پروفسور رباتیک ژاپنی، رویای خود برای هدیه دادن یک ربات به نوزادان در زمان تولد را شرح داده است. این ربات هدیه داده شده، همراه کودک رشد خواهد کرد و در طول زندگی خود با آن شخص راه میرود و به عنوان یک مراقب، یک دوست، یک محافظ و یک مورخ عمل میکند. ربات همه چیزهایی را که فرد تجربه میکند، ضبط و به خاطر میسپارد و به معنای واقعی کلمه از گهواره تا گور به مراقبت از فرد ادامه میدهد. آنها همراهان مادام العمر افراد خواهند بود.
مانند بسیاری از کشورهای دیگر، جمعیت ژاپن در حال پیر شدن است، زنان این کشور به طور فزایندهای هنجارهای سنتی را که در آن مجبور به انجام کار زیادی در خانه هستند، رد میکنند. در عین حال، برخلاف برخی از کشورها که راه حل آنها کارگران مهاجر است، ژاپن در برابر ورود مهاجران مقاومت نشان میدهد. هر کسی که ژاپنی نباشد، بیگانه محسوب میشود، البته به غیر از رباتها. در این جامعه بهم پیوسته که ارزش فوقالعادهای برای همگنی یا همگونی (homogeneity) بهویژه در داخل کشور قائل هستند، رباتها نه بهعنوان خارجیها و مهاجران، بلکه بهعنوان یک فرد ژاپنی واقعی تلقی میشوند.
جنیفر رابرتسون، کارشناس ژاپنی، در تحقیقات خود دریافته است که حفظ همگنی قومی ژاپنی با پیشبرد بخش رباتیک ارتباط تنگاتنگی دارد. در پیچ و تاب ساختن رباتهای همانند ما، رباتهای ژاپنی در چشم سازندگان و کاربران آنها حتی زمانی که از پلاستیک براق ساخته میشوند، کاملا ژاپنی هستند، نه مهاجران کشورهای دیگر. ناسیونالیسم ژاپنی، رباتها را نیز در بر میگیرد، اما انسانهای بیگانه را در بر نمیگیرد.
سیاستمداران و صنعت ژاپن با استفاده از فناوری (به جای افراد خارجی)، احساسات متنوعسازی اعضای جامعه را تامین میکنند. هنگام بررسی اسناد رسمی دولت در ژاپن در مورد سیاست هوش مصنوعی، این پیوند روشن میشود: برای ایجاد انگیزه در آنها برای داشتن فرزندان بیشتر، ضروری است که بار برخی از کارهای خانه از دوش زنان برداشته شود. به همین منظور دولت ژاپن طرحی را تنظیم کرد که تا سال ۲۰۲۵، هر خانوار یک سبک زندگی رباتیک را که مستلزم زندگی ایمن و راحت با کمک ماشینهای همراه است، بپذیرد. چشم انداز ۲۰۲۵ شامل تصویری از یک روز از زندگی یک خانواده تخیلی به نام “اینوبها” (Inobes) است. اینوبها، یک خانواده سنتی ژاپنی در آینده هستند: یک زوج متاهل با یک دختر و یک پسر، پدر و مادر همسر و یک ربات.
نویسنده این مقاله دربیگ تینک گفت: اولین باری که واقعا احساس کردم توسط رباتها احاطه شدهام، زمانی بود که برای اولین بار به ژاپن سفر کردم تا غوطهور شدن فناوری در این کشور را مطالعه کنم. ژاپن هم در طراحی و هم در پذیرش فرهنگی رباتها یک رهبر جهانی است. در توکیو و اوزاکا، در فرودگاهها، فروشگاهها و دانشگاهها، با رباتهایی مانند ربات “پپر” (Pepper) و “پارو” (Paro) آشنا شدم که هر کدام نه تنها برای ارائه اطلاعات و راهحلهای فیزیکی، بلکه حمایت عاطفی و رابطهای نیز طراحی شده بودند.
“پپر” یک ربات انسان نما بدون جنسیت، پرحرف و کودک مانند است که در حال حاضر در بازار موجود است. پپر با برچسب قیمتی کمتر از ۲۰۰۰ دلار، اولین ربات انسان نمای اجتماعی است که وارد بازار انبوه شده است. او کوتاه قد است، از پلاستیک سفید براق ساخته شده و روی چرخ میچرخد. او چشمان مشکی بزرگی دارد که با نور آبی چشمک میزند. او طوری طراحی شده است که شبیه یک کودک باشد و برای تبدیل شدن به عضوی از خانواده تولید شده است.
این ربات طیفی از احساسات از شادی تا غم، عصبانیت تا تعجب را تشخیص میدهد و رفتار خود را با خلق و خوی انسانهای اطرافش تطبیق میدهد. همراه با خرید او با یک ضمانت سه ساله ارائه میشود و خریدار باید قرارداد کاربری امضا کند که قول دهد از “پپر” به منظور رفتار ناشایست استفاده نکند.
در طول کووید-۱۹، به ربات پپر آموزش داده شد که در بیمارستانها به عنوان مسئول پذیرش و احوالپرسی از بیماران، اندازهگیری درجه حرارت و اجرای ضدعفونی کردن دستها آموزش ببیند. این ربات در نقش درمانی بیشتر برای کاهش تنهایی در بیماران مسن در میان کمبود پرستار به کار گرفته شده است.
پارو، یکی دیگر از رباتهای اجتماعی است که از سال ۲۰۰۳ وجود داشته است. پارو یک ربات درمانی است که برای برانگیختن واکنشهای احساسی گرم طراحی شده و اثر آرام بخشی بر بیماران در بیمارستانها و خانههای سالمندان دارد. پارو رباتی خزدار است، سبیلهایش به لمس پاسخ میدهند و به نوازش افراد با تکان دادن دم و پلک زدن پاسخ میدهد. “پارو” همچنین به صداها پاسخ میدهد و میتواند نامها و چهرهها، از جمله نام صاحبش و خودش را یاد بگیرد.
“پارو” در اوایل دهه ۱۹۹۰ در موسسه تحقیقات سیستم هوشمند ژاپن اختراع شد و امروزه با قیمت ۵۰۰۰ دلار به فروش میرسد. نبوغ این ربات اجتماعی این است که رفتار صاحبش را یاد میگیرد و طوری برنامه ریزی میکند که به گونهای رفتار کند که پاسخی مثبت را برانگیزد. پارو میداند که چگونه طیف وسیعی از احساسات از جمله شادی، خشم و تعجب را شبیه سازی کند. صداهایی شبیه فوک واقعی ایجاد میکند، اما بر خلاف یک فوک واقعی، طوری برنامه ریزی شده است که در روز فعال باشد و شبها بخوابد. پارو به معنای عملکردی مشابه با یک حیوان درمانی است که می تواند به اضطراب، افسردگی و تنهایی کمک کند، اما دیگر همانند حیوان واقعی نیازی به راه رفتن یا تغذیه ندارد و هرگز بیمار نمیشود و نمیمیرد.
در سال ۲۰۰۹، سازمان غذا و دارو (آمریکا) گواهینامه پارو را به عنوان یک دستگاه درمانی عصبی تایید کرد. این تاییدیه بر اساس مجموعهای از مطالعات در خانههای سالمندان داده شده است، جایی که مشخص شد پارو افسردگی بیماران را تسکین میدهد و به آنها کمک میکند تا تعامل و ارتباط بهتری داشته باشند و این کارها را به طور قابلتوجهی بهتر از یک سگِ درمانی واقعی انجام میداد.
سگ درمانی (therapy dog) سگی آموزش دیده است که برای ارائه محبت، آسایش و حمایت از مردم اغلب در محیطهایی مانند بیمارستانها، خانههای سالمندان، مدارس، کتابخانهها، آسایشگاهها یا مناطقی که در ان حادثه رخ داده، حضور دارد.
تحقیقات در مورد مزایای پارو به ما نشان میدهد که چگونه ماشینها میتوانند بهعنوان پل به جای جایگزینی برای تعاملات انسانی عمل کنند. رباتها همچنین به بیمارانی که از سکته مغزی، فلج یا سایر مشکلات حرکتی بهبود مییابند و همچنین به بیماران مبتلا به زوال عقل، آلزایمر و اوتیسم کمک میکنند. در متاآنالیز دهها مطالعه علمی در مورد رباتهای اجتماعی که از سالمندان مراقبت میکنند، یافتهها با وضوح آشکار میکنند که رباتهای اجتماعی احساسات مثبتی مانند امید، عشق، امنیت و آرامش را بهبود میبخشند و استرس، تنهایی و اضطراب را در بین افرادی که با آنها در تعامل هستند کاهش میدهند.
دولت ژاپن علاوه بر تأمین مالی بخش تحقیقات برای توسعه بیشتر پارو، از توسعه انواع مختلف رباتها در مراکز مراقبت از سالمندان مانند رباتهایی که میتوانند بیماران را در تای چی کمک کنند و میتوانند از فیزیوتراپی و توانبخشی پشتیبانی کنند، حمایت کرده است.
ربات ژاپنی “روبیر” (Robear) نیز نمونه دیگری است که میتواند بیماران را بلند کند و آنها را به اطراف ببرد.رباتهای انساننما که به سالمندان کمک میکنند، راهی برای پیشرفت در مراقبت از سالمندان هستند. رشد جمعیت سالمندان و رشد همزمان تعداد افراد مبتلا به زوال عقل، کمبود کارکنان و کمبود افرادی که بتوانند از سالمندان مراقبت کنند، مشکلی به شمار میرود که به طور تصاعدی در حال افزایش است. اگر به دنبال راهحلهای جایگزین نباشیم و خارج از چارچوب فکر نکنیم، بزرگان ما متضرر خواهند شد.
برچسب ها :جنیفر رابرتسون ، رباتیک ، سالمندان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0