«او میهن دوست دوآتشه بود»
فریبا شکوهی، ابوالفضل خطیبی را میهندوستی دوآتشه خطاب کرد گفت: تمامیّت ارضی دیار کهنسال گربهسانمان ایران دغدغه اصلی او بود. شاهنامه برای او پلی بود برای ایجاد یکپارچگی میان ایرانیان با هر قوم و نژاد و زبانی.
به گزارش عصرقائم، به نقل از روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، غلامعلی حداد عادل در مراسم یادبود زندهیاد ابوالفضل خطیبی- شاهنامهپژوه و پژوهشگر تاریخ ایران و ادب فارسی – که در تالار دکتر شهیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد، با گرامیداشت یاد و خاطره ابوالفضل خطیبی گفت: زندهیاد خطیبی سالهای زیادی معاون گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب بودند. با اینکه او در گروه فرهنگنویسی مشغول بود اما بخش عمده شهرت او در محافل دانشگاهی و ادبی به واسطه شاهنامهپژوهی بود و بیشترین مقالات و سخنرانیهای او نیز در حوزه شناخت جنبههای مختلف حماسههای ملی ایران و شاهنامه حکیم فردوسی بود.
او با اشاره به «شاهنامه فردوسی» که مظهر اعلای ایراندوستی است، گفت: شاهنامهپژوهی خطیبی، نشان عشق عمیق او به هویّت و ملّیّت ایرانی و به دلبستگی زبان فارسی است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: ما تصور میکردیم زندهیاد ابوالفضل خطیبی پس از بازنشستگی فراغت بیشتری دارد تا آثار بیشتری در حوزۀ شاهنامه تألیف کند، اما متأسفانه بیماری مهلکی به سراغ او آمد و درعین ناباوری در بیستویکم دیماه خبر درگذشت او را شنیدیم که اسباب تأسف شد.
حداد عادل در پایان سخنانش با طلب آمرزش برای ابوالفضل خطیبی و خواندن بیت «آخر چو فسانه میشوی ای بخرد/ افسانه نیک شو نه افسانه بد»، گفت: ان شاءالله در آینده از ما بهعنوان افسانۀ نیک یاد کنند.
درادامه، محمد دبیرمقدم، معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با ابراز تأسف از درگذشت ابوالفضل خطیبی و آرزوی روزهای پر امید و سرشار از موفقیت برای خانواده فرهنگدوست این پژوهشگر برجسته متون حماسی و شاهنامه، گفت: زندهیاد ابوالفضل خطیبی بیگمان در زمره شاهنامهپژوهان نامی و تأثیرگذار و اندیشهورز جاویدان خواهد ماند.
او در مجموعهبرنامههایی که برای برگزاری همایش بینالمللی هزاره شاهنامه در اردیبهشت سال ۱۳۹۰ در فرهنگستان زبان و ادب فارسی تدارک دیده شده بود، سهم و نقش مؤثری داشت.
او افزود: خطیبی در پژوهشهای خود گاه از منظری کلان به شاهنامه فردوسی میپرداخت و گاه از منظری خرد؛ در نگاه کلان او هویّت در شاهنامه فردوسی موضوع شایانتوجّهی داشت و او این مفهوم، یعنی هویّت ایرانی را در عصر تاریخی شاهنامه در سه مقطع قابل تشخیص توصیف نمود.
دبیرمقدم ادامه داد: خطیبی بر این نظر بود پس از فردوسی هویّت ایرانی نه در بستر حکومتی یکپارچه به لحاظ سیاسی و دینی بلکه در بستری فرهنگی، ادبی و هنری استمرار یافته است.
وی در مقام مقایسه این گمانه را پیش نهاد که اگر دیوان حافظ «ناخودآگاه جمعی ایرانیان» را باز میتاباند، شاهنامه «خودآگاه جمعی ایرانیان» است. دیدگاه خطیبی دربارۀ شناخت منبع یا منابع شاهنامه، گویای اشراف یک پژوهشگر روزآمد است.
در ادامۀ این مراسم فتحالله مجتبائی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گفت: در جوانی پدرم برای من دعای رسیدن به ایّام پیری کرد، اما من هرگز این دعا را برای کسی نمیکنم، چون پیری چیز بسیار بدی است و به واسطه پیری آدم بارها داغدار عزیزانش میشود. من در سالیانی که پشت سر گذاشتهام در مجالس یادبود دوستان و عزیزان بسیاری شرکت کردهام و با از دست دادن هر یک از این عزیزان دردی به دردهای من اضافه شده است و خبر درگذشت ابوالفضل خطیبی یکی از این داغها بود.
او افزود: ابوالفضل خطیبی با من در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی همکاری داشتند و از همان زمان بود که به او علاقهمند شدم. در او شوق زیادی نسبت به ادبیّات فارسی و فرهنگ ایرانی دیدم. او انسانی جستوجوگر، فعال و کوشا بود. خطیبی مسائل ادبی را بسیار جدّی دنبال میکرد و همواره در نشستهایی که با هم داشتیم حاصل پژوهش هایش را با صمیمیّت خاصّی که داشت، با ما در میان میگذاشت.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: خطیبی آدم استاددیدهای بود و با استادانی چون «علیاصغر دادبه» و «علیاشرف صادقی» کار کرده بود. او با هر استادی که کار میکرد تا جایی که میتوانست از دانش او بهره میگرفت. خطیبی بخش عمده عمرش را صرف پژوهشهایش درباره شاهنامه کرده بود.
او در پایان سخنانش با ابراز تأسف از درگذشت ابوالفضل خطیبی، گفت: درگذشت او ضایعه جبرانناپذیری برای شاهنامهپژوهی و فرهنگ اسلامی به شمار میرود، امیدوارم که روانش شاد و جایگاهش در جوار اولیای دین و نیکان درگاه پروردگار باشد.
در ادامه پیام تصویری «علیاشرف صادقی» مدیر گروه فرهنگنویسی و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در تهران حضور نداشت، برای حاضران پخش شد.
صادقی، خطیبی را یکی از معدود شاهنامهپژوهان کشور خواند و گفت: با زندهیاد ابوالفضل خطیبی در سال ۱۳۶۸ آشنا شدم که به عنوان پژوهشگر تاریخ در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی مشغول به کار شده بود. آنقدر من در او صمیمیّت دیدم که بعدها وقتی گروه فرهنگنویسی در فرهنگستان زبان ادب فارسی تشکیل شد، از او تقاضا کردم که در این گروه به من کمک کند.
او افزود: خطیبی ویژگیهای اخلاقی بسیار خوبی داشت. پشتکار علمی او ستودنی بود. او هر زمان که تصمیم میگرفت کتاب یا مقالهای بنویسد همّ کارهایش را رها میکرد و تمام وقتش را صرف آن پژوهش میکرد و تا زمانی که آن کار را به سامان نمیرساند، آن کار را رها نمیکرد.
مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: خطیبی زمانی که میخواست مقالهای بنویسد، فقط به یک منبع بسنده نمیکرد، بلکه تلاش میکرد تمام منابع موجود را ببیند و هر مقالهای که مینوشت حداقل به دو نفر از متخصّصان نشان میداد و نظرات آنها را جویا میشد. او همواره از نقد مقالاتش استقبال میکرد.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به همکاری خطیبی در تصحیح دو جلد شاهنامه با جلال خالقی مطلق گفت: ابوالفضل خطیبی و سجاد آیدنلو دو تن از شاهنامهپژوهان خوب ما هستند که اتفاقاً با هم بسیار دوست بودند و همواره درباره مقالاتی که مینوشتند با هم بحث و گفتوگو میکردند.
او با اشاره به مقطع طولانی که خطیبی معاون او در گروه فرهنگنویسی بودند، گفت: خطیبی در کار علمی آدمی بسیار جدّی بودند و من از او خواسته بودم که در گروه فرهنگنویسی مقرّرات سخت و دقیقی اعمال شود تا پژوهشگران تمامِ وقت خود را صرف کار فرهنگنویسی کنند.
صادقی ادامه داد: خطیبی تمرکزش را تنها معطوف به پژوهش در شاهنامه نکرده بود و مقالات خوب بسیاری از او درباره شاعرانی چون حافظ و مسائل ادبی منتشر شده است. امیدوارم با کوشش تنی چند از همکارانم بهزودی مجموعهمقالات او در دو مجلد منتشر شود.
مدیر گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: خطیبی ویژگی دیگری داشت که دلش نمیخواست حاصل تمام پژوهشهایش را تنها به نام خود منتشر کند او اگر در پژوهشهایش از حاصل تحقیقات سایر پژوهشگران نیز بهرهمند میشد، پیشنهاد میداد نام آنها نیز کنار نام خودش در کتابها و مقالاتش منتتشر شود.
صادقی با توصیف دکتر خطیبی بهعنوان ادیبی ایراندوست و با ابراز تأسف از درگذشت نابهنگام او، ادامه داد: خطیبی قلم روان و زیبایی داشت. او بسیاری از مطالبش را پیش از این که به صورت مقاله منسجم کند در صفحه فیسبوکش منتشر میکرد و مطالبش را با دوستداران فرهنگ و تمدّن ایران در میان میگذاشت. او در کنار تدریس در دانشگاه در مؤسسات و آموزشگاههای مختلف در جایجای ایران به تدریس شاهنامه پرداخت و درباره شاهنامه در شهرهای مختلف ایران سخنرانی کرد و شاگردان بسیاری نیز تربیّت کرد.
در پایان این مراسم، فریبا شکوهی، همسر زندهیاد ابوالفضل خطیبی در سخنانی ضمن تقدیر از همراهیها و همدلیهای مجموعه مدیران و همکاران فرهنگستان در دوران بیماری و درگذشت خطیبی گفت: هجده روز پیش به ناگاه همسر، همکار و دوست نازنینم به دیار ابدی پر کشید و مرا با بهت و اندوه بیپایان تنها گذاشت و چنانکه آرزوی او بود در آغوش مام وطن جان سپرد و در دامان ایرانزمین به خاک سپرده شد.
او خطیبی را میهندوستی دوآتشه خطاب کرد و افزود: تمامیّت ارضی دیار کهنسال گربهسانمان ایران دغدغه اصلی او بود. چنانکه در بیشتر سخنرانیهای خود در تهران و به ویژه در شهرستانها در محافل دانشگاهی و انجمنهای ادبی و حلقههای دوستداران شاهنامه، تنها به خوانش شاهنامه یا نقل داستان و تفسیر آن بسنده نمیکرد، شاهنامه برای او پلی بود برای ایجاد یکپارچگی میان ایرانیان با هر قوم و نژاد و زبانی. او همواره به نسل جوان توصیه میکرد با کاوش در ادبیّات پربار و شکوهمند این دیار کهنسال بهویژه شاهنامه، به مبانی اخلاقی مندرج در آن بیشتر توجه کنند.
عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان فارسی عنوان کرد: خطیبی با شیفتگی به زبان فارسی و عشق به فرهنگ، هنر و ادبیّات غنی این کهن بوم، در سال ۱۳۷۵ به فرهنگستان پیوست و پس از یک سال فعالیت در گروه شبهقارّه، افتخار همکاری با دکتر صادقی نصیبش شد و تا زمان بازنشستگی در گروه فرهنگنویسی خدمت کرد.
شکوهی ادامه داد: خطیبی همواره میگفت در دوران جوانی آرزوی من این بود که شغلم پژوهشگری باشد و چه کاری شریفتر از این. اینکه در گوشهای دنج بنشینی و در کتابها تفحّص کنی و سپس یافتههایت را بر روی کاغذ بیاوری و آن کار به نام تو برای همیشه ثبت شود.
او افزود: خطیبی دلبسته محیط علمی و صمیمی فرهنگستان بود و در سالهای حضور خود در کنار شاهنامهپژوهی، آنچه در توان داشت برای تعالی فرهنگستان زبان و ادب فارسی عرضه کرد. شمار زیاد مقالات او در نامه فرهنگستان و دانشنامه زبان و ادب فارسی و خدمت در گروه فرهنگنویسی خود گواه این دلبستگی است. توصیه او به من همواره این بود گوشهای بنشینم و فقط بنویسم چون تنها چیزی که از ما به جا میماند نوشتههای ما است نه پست و مقام. او حتّی در دوران بیماری با اینکه بازنشسته شده بود، فعّالیّتهای سه گروه فرهنگنویسی، دانشنامه زبان و ادب فارسی و شبهقارّه را دنبال میکرد.
به گفته شکوهی، خطیبی تعصب خاصی نسبت به فرهنگستان داشت، بهگونهای که هیچگاه برنمیتافت حتّی بهشوخی چیزی ناروا درباره فرهنگستان بگوید. او در چنین مواقعی برمیآشفت و خود را موظّف میدانست تا همواره درباره اهمیّت و فعّالیّتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی روشنگری کند.
شکوهی ادامه داد: همانگونه که خود خطیبی در گفتوگویی گفته، او با شاهنامه نفس میکشید و روزها و شبهایش با شاهنامه عجین شده بود. انس و الفت او با شاهنامه به گونهای بود که امروز هر جا نامی از شاهنامه برده شود، از ابوالفضل خطیبی نیز یاد میکنند.
این آیین، با حضور «علی رواقی»، «محمد سرور مولایی»، «موسی اسوار»، «مسعود جعفری جزی» اعضای پیوسته، محمدرضا ترکی و محمدرضا نصیری اعضای وابسته، مدیران، اعضای هیئت علمی، پژوهشگران و کارکنان فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.
برچسب ها :ابوالفضل خطیبی ، دغدغه ، کهنسال
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0