قهرمان افسانه‌ای اعراب که زنده ماند

پیروزی نسبی نیروی هوایی و آتشی که مدام [از سوی حزب الله] در مناطق شمالی فرو می‌ریزد، باعث گشت که ارتش اسراییل نیروی زمینی خود را بسیج کند و از کمربند امنیتی عبور کرده و وارد اراضی لبنان شود. در آنجا [جنوب لبنان] اسراییل، حزب الله را جنگنده تر و منظم تر و آموزش دیده تر از نیروهای خود و مهیای جنگ یافت، این بار حزب‌الله بهتر و ورزیده‌تر از مراتب قبل ظاهر شده بود.

حزب الله طی دو روز جنگ حداقل ۴ سرباز، از بهترین یگان‌های اسراییل را کشت و به میزان بالایی زیان‌های دیگری نیز به ارتش وارد نمود. اگر چه که بسیاری از این کشته‌ها و خسارات هنوز پنهان مانده و حاضر نیستیم بدان‌ها اعتراف کنیم. از طرفی دیگر،‌ دیروز شلیک کاتیوشا از سوی حزب‌الله به حداقل خود از ابتدای جنگ رسید، چون فقط ۳۵ موشک پرتاب شد که آن ها هم روی مناطق غیر مسکونی در منطقه «الجلیل علیا» فرود آمدند. امروز در اسراییل، نسبت به روزهای دیگر، آرامش بیشتری داشتیم.

مردم شمال، بعد از ۸ روز گلوله‌باران بی‌ توقف، امروز نفس راحتی کشیدند. پس پریروز سربازانِ واحد “ماگلان” وارد منطقه‌ای در مجاورت روستای «مارون الرأس» در شمال “أفیفم” شدند. با تابش نخستین اشعه‌های خورشید، سربازان اسراییلی در فاصله بسیار کمی از خود با دری آهنی روبه‌رو شدند که در پس آن چندین پناهگاه زیرزمینی به چشم می‌خورد. از همینجا بود که موشک‌های کاتیوشا به سمت “صفد” و “الجلیل علیا” شلیک می‌شد و افراد حزب‌الله به محض تهاجم هواپیماهای جنگنده در پناهگاه‌ها و در زیرزمین مخفی می‌شدند.

به غیر از این مورد، مجتمع کوچکی هم که از آن موشک شلیک می‌شد کشف گردید. این مجتمع را سالهاست که برای چنین کاری ساخته بودند و در حال حاضر بیشتر درگیری‌ها در اطراف چنین مناطقی که ارتش به آنها “پناهگاه‌های طبیعی” می‌گوید روی می‌دهد. دیروز، جاده شمال، قسمتی از منطقه جنگی بود و در لابه لای ماشین‌های شخصی کم تعدادی که تردد می‌کردند، تانک‌ها و زره‌پوش‌ها در رفت و آمد بودند. دیروز وقتی در «مارون الرأس» جنگی روی داد و همچنین روستای کشاورزی “أفیفم” زیر رگباری از گلوله‌های خمپاره و موشک‌های کاتیوشا قرار گرفت. فرمانده سپاهی که در گذشته مسئولیت سربازان زخمی را به عهده داشت، بدون لباس فرمی که نشانی از درجه‌اش داشته باشد، وارد یک روستای کشاورزی شد و از دیدن اوضاع نامطلوب و بهم ریخته در آن جا اخمهایش در هم رفت.

در راه شمال، و مناطق شمال نیز، از هر گروهی و یگانی نمونه‌ای دید، سربازان احتیاط که به وسیله فرمان شماره ۸ احضار مجدد شدند، حالا در منطقه کرانه پخش هستند، و بخشی یگان‌ پیاده ای گروهی به سمت شمال، بالا می‌رفتند. در دو روز اول، ما شاهد افسرانی بودیم، که حقایق را به زبان می‌آوردند. فرمانده گردانی که قبلاً در لبنان خدمت می‌کرده است می‌گوید: این جنگ بسیار پیچیده است. آن ها ما را خوب شناخته‌اند، قدرت مقاومتشان را قوی‌تر کرده‌اند، و حالا دشمنانی تلخ گوشت تر و شرورتر از گذشته‌اند، اما ما بر عکس، احساس میهن‌پرستی‌مان، افول کرده است. وارد شدن نیروهای زمینی به جنوب لبنان از روی اضطرار و ناچاری است و به خواست خودمان نیست و نبوده است. نیروی هوایی، خسارت‌های زیادی به حزب‌الله وارد کرده است، ولی او نمی‌خواهد تسلیم شود و جنگ را به پایان برساند، و به طور کلاسیک پاسخ ما را با شلیک کاتیوشا از مناطق نامعلوم، می‌دهد. پایگاه‌های مخفی کاتیوشا، در همه جا پراکنده است و از بهترین زوایا برای پرتاب آنها استفاده می‌کنند. حسن نصرالله، یک سال پیش، این مسأله را به وضوح بیان کرد که: حزب الله از پس ارتش اسراییل بر خواهد آمد و بهتر از ارتش لبنان عمل خواهد کرد. او اضافه کرد: ارتش نمی‌تواند در جنگ پنهان شود ولی ما می‌توانیم، و اگر اسراییل بخواهد ردی از ما پیدا کند نخواهد توانست. وی دیروز، در مصاحبه‌ای که با “الجزیره” کرد، به همه ثابت نمود که هنوز زنده است. هفته آینده، مناطق شمال، مملو از سربازان یگان‌ها ی مختلف خواهد شد ‌و آنان منطقه را در چنگ خود خواهند گرفت. ‌اما این پیشروی اسراییل در داخل اراضی لبنان، بدون در نظر گرفتن آراء مردم صورت می‌گیرد. اسراییل در سال ۲۰۰۰ به این خاطر از خاک لبنان عقب‌نشینی کرد که ملت اسراییل حاضر نبود در سال حدود ۲۵ کشته بدهد. هنوز مردم از کشته شدن سربازان خود، خاطره خوشی ندارند، و حالا که جبهه جنگ توسط موشک های کاتیوشا به درون شهرهای اسراییل کشیده شده وضعیت بدتر هم شده است.

در حقیقت مردم از اینکه جنگ به شهرها کشیده شده ناراحتند. در سال ۲۰۰۲ نیز، هنگامی که به “السور الواقی” حمله شد از دست اتفاقات رخ داد، . [السورالواقی نام یکی از درگیری‌های مجاهدان فلسطینی با نظامیان صهیونیست در داخل اراضی اشغالی است، شد ] و حالا هم همین اتفاقات در حال وقوع است و در “ناصره” و “میرون” غیر نظامیان به قتل می‌رسند.

دیروز به هنگام تشییع جنازه استوار یکم “یونتان هراسی” در کیبوتس «مرحافیا»، “أورناشمعون” از فعالان جنبش و مادری که پسرش “ایال” به عنوان افسر زرهی در لبنان کشته شده، در تشییع جنازه شرکت کرد و در آنجا گفت: «امید است تاکنون فهمیده باشیم و این بار با درایت و حکمت عمل کنیم و بی‌جهت وارد اراضی دیگران نشویم، با اینکه می‌دانم که ما با این سیاست‌هایمان تازه در ابتدای راه هستیم.»

نصرالله، پریروز، خودش را به عنوان قهرمان افسانه‌ای اعراب تثبیت کرد. کسی که می‌تواند از ۲۳ تن بمب و مواد منفجره‌ای که هواپیماهای جنگی بر ضاحیه فرو ریختند نجات یابد، در جهان عرب به عنوان قهرمانی که شکست‌ناپذیر است شناخته می‌شود. وسایل تبلیغاتی و رسانه‌های اعراب گزارش دادند که اسراییل ده‌ها هواپیمای جنگی اف ۱۶ را به سراغ سیدحسن روانه کرده، ولی بر او چیره نشده‌اند.

او حالا به عنوان رهبری ملی در تمام کشورهای عربی مطرح است و حتی در نزد اعراب اسراییل از احترامی خاص برخوردار است. بارها و بارها توانسته است از دست ارتش اسراییل بگریزد و این در حالی است که مردان او مرتب اسراییل را می‌کوبند. حزب‌الله،‌ به زنده نگه داشتن سیدحسن، بسنده نمی‌کند، بلکه به مدد تبلیغاتی که می‌کنند او را مرد ستبر و بزرگی قلمداد می‌کنند که یکه و تنها در برابر اسراییل سینه سپر کرده است. و همچنین، شعار “چه بسا گروه کوچکی که بر گروه بزرگی غلبه کردند” را مدام به رخ می‌کشند، آن هم با برنامه‌ریزی خاص و موفق.

حزب‌الله به وسیله “المنار” با اینکه چندین بار ساختمانش ویران شد و هنوز پخش خود را قطع نکرده است، تفوق و چیرگی حزب‌الله را بر سربازان اسراییلی نشان می‌دهد و صحنه‌ها و عکس‌هایی از بقایا و ماترک سربازان فراری اسراییل را نشان می‌دهد، مثل وسایل عبادت سربازان که در میدان جنگ رها کرده و رفته‌اند. البته با اینکه المنار مستندات درستی را پخش می‌کند ولی حزب‌الله این روزها اخبار غیر واقعی هم پخش می‌کند. مثلا دیروز مدعی شد که یک بالگرد اسراییلی را زده است و پریروز هنگامی که دو سرباز اسراییلی را کشت، ادعا کرد که ۶ سرباز را کشته است.