روزان گزارش می دهد؛۸۰ در صد دختران فراری زیر بیست سال سن دارند
طبق آمار دخترها دوبرابر پسرها از خانه فرار میکنند
به گزارش قائم آنلاین،کنار پیاده رو سلانه سلانه راه میرود. از پشت سر پیداست که باید دختر نوجوان دبیرستانی باشد. کوله بزرگی را بر دوش دارد. شلواری که به زور میشود گفت از جوراب ضخیم تر است پاهای استخوانی و نحیف اش را نمایان کرده است. پیاده روی پارک ساعی تهران در عصرگاه پاییزی و نسیم پر گرد و غباری که بیم بارانی تند را در دل دارد، شال بزرگش را میپراکند. جرات میکنم نزدیک تر بروم و با او همقدم شوم. بهانه میخواهم برای سرحرف را باز کردن. برای از دلش شنیدن. حس میکنم باید بی جا و ماوا باشد. راه رفتنش در حالیکه سرش را تا نزدیکی سینه پایین آورده نشان از حسرتی سنگین و غمبار دارد. شاخه شمشادی در دستش دارد که با آن نردههای پارک را ورق میزند. صبر میکنم به پلههای پارک برسیم. متوجه نه من نه هیچکس دیگر نمیشود. پسرهای روبهرویی با چشمهایی گرسنه او را میپایند. در نیمکتی ساکن میشود که بهانه نشستن و همکلامی مرا فراهم میسازد.
۱۵ ساله است و از خانوادهای متوسط در حوالی خیابان راه آهن. از جنوبی ترین قسمت شهر به آنجا نقل مکان کرده اند. در خانههای سازمانی کارکنان راه آهن و به خاطر شغل پدرش. پنج برادر دارد. به راحتی به سئوالهایم پاسخ میدهد اما نگاهم نمیکند. غروری در چشمهایش دیده نمیشود. دردناک میگوید: بجای کودکی کردن رخت و لباس بچه شسته و کمک حال مادرش بوده زیرا فرزند اول است. ابتدای تابستان با برادر همکلاسی اش دوستی عاطفی بهم زده. وقتی خانواده از این رابطه پنهانی مطلع شدهاند او از ترس کتکهای پدر از خانه بیرون زده و با آنکه هزار بار از طرف خانواده دعوت به خانه شده اما نرفته است.از کتکهای پدرش میترسد.
به خانه برگردم من را میکشند
می گوید: حتما مرا میکشند… تازه توانستهام چادرم را که به اجبار خانواده سر میکردم بردارم و با مانتو و مقنعه بگردم. اینجا با دوستم قرار میگذارم برادرش هم میآید. شبها در خانه همان دوست یا یکی دیگر از دوستانش میخوابم. اما روزها را بیرون از خانه آنها میگذرانم. به اسم درس خواندن و کار کردن… روزها آنقدر راه میروم تا پاهایم خسته شود بیشتر در امامزاده صالح. اما از مخاطرات خیابان گردی هایش نمیگوید. مقاومت میکند. بهرحال مشخص است که توانسته به مدد همان همکلاسی به دام باند فساد و اعتیاد نیفتد. ولی دیگر نمیدانست چه باید بکند. وقتی پرسیدم تا کی میخواهی به این شیوه روزها و شبها را بگذرانی؟ با تانی و خونسردی میگوید: اگر کیوان شغلی پیدا کند….ازدواج میکنیم آنوقت به خانه بر میگردم!
این رنجنامه کم و بیش تکراری را دیگر نمیشود تازه دانست یا عجیب یا حاوی نکتهای آموزشی. زیرا کم کم دارد عادی میشود. دیدن دخترانی که سر و روی رنگی و آراسته ندارند. روی مد نیستند؛ برعکس چرک و کثیف با کوله باری در حوالی ایستگاههای مترو و پارکها به تنهایی میپلکند.
خانه ریحانه برای دختران فراری
دکتر علی ربیعی، وزیر کار و رفاه و تامین اجتماعی ماه گذشته خبر از تاسیس مرکزی برای دختران فراری با همکاری خیرین داده بود. از زمانی که تعدادی از انسانهای خیر به تاسیس خانههای ریحانه اقدام کردند بیش از یک دهه میگذرد. نخستین گزارش تلویزیونی از خانه ریحانه شوکی بود که بر بدنه بیخبر شهروندان فرود آمده بود. پس از آن حمایتهای دولتی ضعیف و بی سر و صدا به دنبال یافتن سرنخهای روانشناسی و آسیبهای اجتماعی این معضل برآمدند. و بعدتر که تعدادشان به میزانی قابل محاسبه و سنجش درآمد، درواقع دیگر نشد روی این سیاهی را پوشاند حمایتهای بهزیستی بیشتر و فراگیرتر شد.
اما این معضل تنها مربوط به شهرهای بزرگ ایران نیست که در تمام جهان آماری قابل اعتنا دارد. روزبه کردونی، مدیر کل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی به تازگی گفته است: “مطالعات جهانی نشان میدهد معمولا در پدیده فرار جوانان از منزل، سهم دختران دو برابر بیشتر از پسران است. در این میان باید توجه داشت در صورتی که سیستمهای حمایتی، جوانان و دختران فراری را زیر چتر حمایتهای اجتماعی قرار ندهند امکان گرفتارشدن این گروه از افراد در باندهای سرقت، روسپيگري و توزیع مواد مخدر، مشروبات الكلي و كالاهاي غيرمجاز وجود دارد. در این میان اگر دختران بعد از فرار بتوانند در مرکز حمایتی مقیم شوند امکان درگیرشدن آنها در آسیبهای اجتماعی متعدد کاهش مییابد اما در غیر این صورت این امکان وجود دارد که این دختران مورد سوءاستفاده و بهرهبرداریهای مختلف قرار گیرند.»
خشونتهای خانگی و اعتیاد والدین مهمترین عامل فرار
به گفته کردونی بررسیهای اجتماعی تایید میکنند دخترها به دلایل گوناگونی همچون خشونتهای خانگی، اعتیاد والدین، برآوردهنشدن خواستهها، آزار و اذیت، عشقهای مجازی و. .. از خانه فرار میکنند. وی همچنین در مورد دلایل این رفتار ناهنجار میگوید: وقتی فضای خانه و خانواده مکان امنی برای دختران و زنان محسوب نشود و تامینکننده نیازهای آنان نباشد، فرار آنان احتمالی قریب به وقوع است.
در سالهای اخیر خانههای سلامت توسط سازمان بهزیستی برای حمایت از دختران فراری تاسیس شدهاند. سن بلوغ و تغییرات احساسی منتهی به آن، اعتیاد و فقر و آسیبهای خانوادههای متلاشی شده و بزهکار و ناتوانیهای تربیتی عوامل مهم در بروز این رویداد است و این اتفاقات در هر جامعهای میتواند رخ دهد. در ایران هیچ آمار دقیقی که پرده از خطر رو به ازدیاد این آسیب بردارد در دست نیست.
۹۰ درصد زنان خیابانی دو بیماری دارند
در یک پایش که سال قبل در زمان ریاست همایون هاشمی در سازمان بهزیستی انجام گرفته بود، مشخص شد که در ۶ ماهه اول سال ٩٣ در مراکز بازپروری زنان و دختران آسیبدیده اجتماعی نزدیک هزارنفر ساماندهی شدهاند در حالیکه پنجبرابر این عدد در مراکز گذری و سرپایی خدمات گرفته بودند. در خانه سلامت شهرداریها هم نزدیک به ٤٠٠نفر سازماندهی شدند. البته به نظر میرسد این تعداد در برابر جمعیت پنهان و فراری از ماموران مخفی بهزیستی سیار پایینتر است. با این حال این گزارش تا حدودی توانسته بود به جمعیت هدف و آسیب دیده نزدیک شود. بنا به این گزارش بیش از ۹۰ درصد زنان خیابانی کارتنخواب، معتاد و آسیبدیده بودند که همگی از یک یا دو بیماری رنج میبرند. طبق همین گزارش سن زنان و دختران فراری از خانه نشان میدهد نزدیک به ۸۰ درصد آنان زیر بیست سال سن دارند.
دختران فراری بزهکار نیستند
این معضل اجتماعی هرچند خوشبختانه با آموزش همگانی و آگاه سازیهای سالیان اخیر توسط نهادهای اجتماعی از جمله در مدارس و صدا و سیما روند رو به کاهش رفته است ولی در جامعه اخلاق محور حتی یک مورد آن هم تلخ و غیرقابل هضم است. با این وجود هنوز هم یکی از نگرانیهای عمده ناجا همین معضل دختران فراری و امکان رشد آسیبها و بزههای ممکن بر سر راه آنها است. این زنگ خطر را خیلی پیش از اینها سرهنگ رضا غنیلو، رئیس سابق مرکز اطلاعرسانی ناجا، به صدا در آورده بود. غنی لو گفته بود:
واکاوی و تفحص در تمامی پروندهها محققین را به دو واژه مشترک میرساند. تحقیر و رهاشدگی عاطفی، جنگ اعصاب و یا محیط پر اضطراب. اما این معضلات کی دست از سر جامعه بر خواهند داشت؟ به نظر نمیرسد تمامی این تحقیقات راه چاره را بیان کرده باشد.
دختران فراری داستان مشترکی با خانواده خود ندارند
محمد جلالی زاده، دانشجوی دکترای روانسنجی در خصوص راههای رهایی از معضل دختران فراری و ریشه یابی آن به روزان میگوید: از بسیاری چشم اندازها میتوان حوزه آسیبهای اجتماعی، روانی از جمله مسئله دختران فراری را مورد واکاوی قرار داد. از منظرهای رسمی و غیر رسمی. اما میخواهم از زاویهای کاملا متفاوت موضوع را ببینم. تشکیل یک هویت در معنای وسیع هر آنچه در انسان است و میتواند هویت مستحکم خانوادگی را تشکیل بدهد به نحوی که نقطه تکیه گاهی باشد برای فرد، بایستی در آن مسائل مشترکی وجود داشته باشد.
جلالی زاده این مسائل مشترک انسانی که آنها را لزوما تحت مجموعه واحدی قرار میدهد را به عنوان داستانهای مشترک نامگذاری میکند. بنا به اعتقاد این روانشناس، یک خانواده برای جمع و جور کردن خود نیاز به هویت مختص خود دارد و برای برساختن این هویت نیاز به داستانها و قهرمانهای مشترک دارد. داستانهای مشترک، نشان دهنده نگاه کلی خانواده در حوزههای مختلف است. مثلا واکنش خانواده در برابر شادی ها، غمها و به طور کلی بحران ها. در داستانهای مشترک ما قهرمانهای مشترکی ذهن ساخته داریم تا با این قهرمانها به جنگ با معضلات زندگی برویم.
دخترها فرار میکنند تا داستان زندگی خودشان ر ابسازند
به اعتقاد جلالی زاده شکاف نسل جدید با نسل قدیم یکی از مولدهای بحران خانوادگی است. وی معتقد است: بحران در خانواده زمانی پدید میآید که کل خانواده داستان مشترکی با هم ندارند یا داستان و قهرمانهای قبلی مشترک دیگر جوابگو نیست. در اینجا اگر الگوی خانواده نرمال باشد، شروع به بازخوانی و اصلاح داستان مشترکش میکند و اگر نه بحران بوجود میآید. به طور کلی جنس مونث با داستان و روایت و رویا میانه بهتری دارد و در برساختن داستان مشترک در خانواده نقش بسزایی دارد. به نظر این روانشناس، دختران و زنان در خانواده نسبت به شکستهای خانواده، واکنش عاطفی تاخیری اما تندتری دارند. اینجاست که پدیدهای به نام دختران فراری شکل میگیرد. دختران میروند تا داستان زندگی خودشان را بسازند اما در این میان غافلند که در جامعه به شدت آشفته ما داستان زندگی را به تنهایی ساختن تبعات فراوان دارد و یکی از اصلی ترین تبعات آن این است که نگاه کلی جامعه ما به زنان به جای نگاه انسان محور، نگاه کاملا کالا محور است.
کاش به جای برخورد نظامی، امنیتی و نوشتن دستورالعملهای اداری، خانوادهها را از ابتدای بچه دار شدن و فرزندان را از ابتدای ورود به آموزش رسمی آموزش دهند تا یاد بگیرند در این زمین فسون زده، داستانهای مشترکشان را با کمک و یاری هم بسازند و با ایجاد یک هویت خانوادگی از یکدیگر جدا نشوند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0