حماقت یک مرد با دستبند پلیس رو شد !
به گزارش قائم آنلاین، نمیخواهم بگویم کلانتری جای بدی است یا پایم هنوز به کلانتری باز نشده، اما وقتی دستبند به دستانم زدند قلبم گرفت و نفسهایم به شماره افتاد. اشک در چشمانم حلقه زد و نمیدانستم چهکار کنم. با تلفن به همسرم زنگ زدم و با صدایی بغضآلود خبردادم دستگیرم کردهاند. چند دقیقه بعد
به گزارش قائم آنلاین، نمیخواهم بگویم کلانتری جای بدی است یا پایم هنوز به کلانتری باز نشده، اما وقتی دستبند به دستانم زدند قلبم گرفت و نفسهایم به شماره افتاد.
اشک در چشمانم حلقه زد و نمیدانستم چهکار کنم. با تلفن به همسرم زنگ زدم و با صدایی بغضآلود خبردادم دستگیرم کردهاند. چند دقیقه بعد او و پسرم سراسیمه خودشان را رساندند.
نمیدانستم چه بگویم. تازه یادم آمده بود باید از همسرم میخواستم یک سری مدارک را با خودش بیاورد. دوباره به خانه برگشت و سند موتورسیکلت را آورد. البته سند که نداشتیم یک برگ خرید خشک و خالی که سال ١٣٨۶از نمایشگاه موتورسیکلت گرفته بودم. این مدرک پلیس را راضی نمیکرد.
من به اتهام سرقت موتورسیکلت دستگیر شده بودم و باید کارت و برگ سبز وسیله نقلیه را ارائه میدادم.
متأسفانه سهلانگاری من بعد از خرید باعث شد دنبال کارت و برگ سبزآن نروم و بعد که تیم گشتی پلیس گفت شماره پلاک موتورسیکلتم سرقتی اعلام شده، دستانم در حنا ماند و نمی دانستم چطور ثابت کنم موتورسیکلت را قانونی خریده ام.
شب رسید و مرا از کلانتری قاسمآباد به دادگاه معرفی کردند. چون مدارکی نداشتم و از طرفی بدون گواهینامه رانندگی، سوار موتورسیکلت شده بودم به دستور قاضی باید یک شب در کلانتری تحت نظر میبودم.
شب سختی را سپری کردم، تا صبح پلک روی هم نگذاشتم و به خیلی چیزها فکر میکردم. دلم برای خانوادهام تنگ شده بود. آن شب از خدا میخواستم هرچه زودتر صبح بشود.
روز بعد به دادگاه رفتیم. با تحقیقات اولیه، مشخص شد خطای ثبت شماره پلاک موتورسیکلت باعث شده ، وسیلهنقلیهام سرقتی اعلام شود.
خوشبختانه با ضمانت باجناقم آزاد شدم و البته تحقیقات ادامه دارد و باید جریمه رانندگی بدون گواهینامه را هم بدهم و حالا می فهمم عواقب کاری که کردم چقدر سنگین است.
در این ماجرا چند نکته خیلی مهم وجود دارد، اول اینکه وقتی وسیله نقلیهای میخرید یا میفروشید باید بلافاصله تکلیف مدارک، پلاک و سند مالکیت را روشن کنید.
من اگر مدارکم تکمیل بود همان لحظه اول از این ماجرا خلاص میشدم چون شاکی در دسترس نبود یک شب آنقدر دچار فکر و خیال و عذاب شدم.
دوم اینکه رانندگی بدون گواهینامه خیلی خطرناک است، ممکن بود من خدای ناکرده با عابر یا وسیله دیگری تصادف کنم و دچار گرفتاری و دردسر پیچیدهای بشوم.
سوم اینکه سوار شدن وسیله نقلیه بدون بیمه، حماقت است و اگر خدایی نکرده تصادفی منجر به فوت فردی رخ بدهد، برای همیشه از زندگی محروم خواهید شد و باید دیه سنگینی هم بپردازید.
نکته آخر هم متوجه افرادی است که در شغلهای حساس مسئول ثبت اطلاعات و مشخصات هستند، آنها باید حواسشان را جمع کنند چرا که اشتباه در یک عدد مانند آنچه برای من مشکلساز شد میتواند دردسرهای زیادی برای دیگران ایجاد کند و خسارت روحی و روانی در پی داشته باشد.
شاید این ثبت اشتباهی شماره برای این بوده که متوجه عواقب اشتباهاتی که مرتکب شده ام بشوم و جلوی بروز خسارت های جدی را بگیرم.
برچسب ها :کارگر،گواهینامه،خسارت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0