کد خبر : 138769
تاریخ انتشار : جمعه 1 فوریه 2019 - 15:15
-

قاتل خشن دختر تهرانی اعدام نمی شود! /

قاتل خشن دختر تهرانی اعدام نمی شود! /

به گزارش قائم آنلاین، بامداد بیست و پنجم شهریور ماه سال ۹۷ مرد جوانی به نام مصطفی پیکر بی جان دختر ۱۳ ساله اش به نام زهرا را به بیمارستان بهارلو انتقال داد .دختر جوان که از ناحیه سر دچار جراحت شده بود نفس نمی‌کشید و پزشکان مرگ وی را تایید کردند.به این ترتیب مصطفی

به گزارش قائم آنلاین، بامداد بیست و پنجم شهریور ماه سال ۹۷ مرد جوانی به نام مصطفی پیکر بی جان دختر ۱۳ ساله اش به نام زهرا را به بیمارستان بهارلو انتقال داد .دختر جوان که از ناحیه سر دچار جراحت شده بود نفس نمی‌کشید و پزشکان مرگ وی را تایید کردند.به این ترتیب مصطفی تحت بازجویی قرار گرفت و گفت :از سرکار به خانه برگشتم و با پیکر نیمه جان دخترم رو به رو شدم .

وی که با دروغ گویی سعی داشت پلیس را گمراه کند پس از چند روز به جنایت خانوادگی اعتراف کرد و گفت: چون دخترم معلولیت داشت از زندگی با او خسته شده بودم .او مدام از من و همسرم گلایه می کرد به همین خاطر آخرین بار وقتی با دختر نوجوانم بحث کردم با جعبه آهنی دستمال کاغذی به سرش کوبیدم اما به محض اینکه دیدم بیهوش شده او را به بیمارستان رساندم.در حالی که این مرد سعی داشت قتل خانوادگی را غیر عمدی جلوه دهد گزارش پزشکی قانونی ،مسیر تحقیق ها را وارد مرحله تازه‌ای کرد .کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کردند علت مرگ خفگی و فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده است. به این ترتیب مصطفی بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به خفه کردن دخترش اعتراف کرد .وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه همسر مصطفی گفت :دخترمان دچار معلولیت بود. در سیزده سالی که زندگی کردبرای بهبودی اش هزینه زیادی کردیم. اما بی فایده بود. زندگی ما تحت تأثیر زهرا قرار داشت و به همین خاطر صاحب فرزند دیگری نشدیم .همسرم زهرا را دوست داشت و من مطمئن هستم ،اتفاقی موجب مرگ او شده است به همین خاطر از او هیچ شکایتی ندارم .

سپس مصطفی که با قرار وثیقه آزاد بود رو به روی قضات ایستاد و گفت: ۲۴ سال بود که در راه آهن کار می کردم و در خانه سازمانی همراه همسر و فرزندم زندگی می کردیم .آن روز صبح زود از سرکار به خانه برگشتم تا صبحانه بخورم. سراغ موبایلم رفتم اما دخترم گلایه کرد و گفت هنوز به خانه نرسیده ام سراغ گوشی می روم. سکوت کردم و صبحانه را آماده کردم و به زهرا گفتم بنا به توصیه پزشک باید بیشتر ورزش کند و حالا که قرار است وارد دبیرستان شود باید چادر سر کند. ولی می دانستم چادر سر کردن برای دختر معلول سخت است. دخترم قبول نکرد .او که عصبانی بود مثل همیشه شروع به من گلایه کرد .او می‌گفت تا به حاا هیچ کاری برایش انجام نداده ایم. او از من می‌خواست تا برایش لپ تاپ بخرم به او گفتم پول زیادی برای خرید لپ تاپ ندارم اما قبول نکرد. من که از حرف های دخترم عصبانی شده بودم ظرف دستمال کاغذی را روی سرش کوبیدم و او را خفه کردم .اما واقعا قصد کشتن دخترم را نداشتم .به همین خاطر وقتی دیدم زهرا بیهوش شده بلافاصله او را به بیمارستان رساندم اما کار از کار گذشته بود. من پشیمانم.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

هفت − یک =