کد خبر : 143096
تاریخ انتشار : پنج‌شنبه 28 فوریه 2019 - 19:00
-

زمانی فهمیدم پیام مورد اعتماد نیست که دیگر کار از کار گذشته بود !

زمانی فهمیدم پیام مورد اعتماد نیست که دیگر کار از کار گذشته بود !

به گزارش قائم آنلاین، زن ۲۲ ساله در حالی که تاییدیه پزشکی قانونی مبنی بر ایراد ضرب و جرح توسط همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد می گذاشت درباره سرگذشت خود و ماجرای کتک کاری های همسرش گفت: حدود ۱۰ سال قبل زمانی که من ۱۲ سال بیشتر نداشتم روزی

به گزارش قائم آنلاین، زن ۲۲ ساله در حالی که تاییدیه پزشکی قانونی مبنی بر ایراد ضرب و جرح توسط همسرش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد می گذاشت درباره سرگذشت خود و ماجرای کتک کاری های همسرش گفت: حدود ۱۰ سال قبل زمانی که من ۱۲ سال بیشتر نداشتم روزی چهره مادرم را دیدم که از شدت گریه تغییر کرده بود آن روز فهمیدم که پدرم زن دیگری را نیز به عقد خود درآورده است او با آن که یک کارگر ساده بود و به سختی مخارج زندگی ما را تامین می کرد اما با ازدواج مجدد خودش این شرایط را سخت تر کرد و از سوی دیگر نیز عشق و محبت از خانه ما رخت بربست به طوری که دیگر پدرمان را کمتر در کنار خودمان احساس می کردیم.

مادرم نیز که سال ها برای سعادت و خوشبختی خانواده اش زحمت کشیده بود کینه پدرم را به دل گرفت و مدام نزد ما از بی وفایی و بی غیرتی برخی مردان سخن می گفت. این بود که من هم تحت تاثیر حرف های مادرم قرار گرفتم و دید بدی به مردان پیدا کردم. با وجود این به تحصیلاتم در دانشگاه ادامه دادم تا این که در سال آخر دانشگاه به خواستگاری «پیام» پاسخ مثبت دادم اما قبل از ازدواج از او خواستم آن چه در گذشته اش درباره ارتباط با زنان و دختران وجود دارد بی پرده برایم بازگو کند.

او هم گفت قبل از ازدواج بادختری نامزد کرده است اما چون تفاهم اخلاقی نداشتند از یکدیگر جدا شده اند من هم وقتی حقیقت ماجرا را شنیدم همه چیز را فراموش کردم تا با او ازدواج کنم اما باز هم نمی توانستم درباره ماجرای ازدواج همسرم بی تفاوت باشم چرا که حرف های مادرم مدام در گوشم تکرار می شد که نباید به مردان اعتماد کرد به همین دلیل همواره گذشته همسرم را پیش می کشیدم و او را سرزنش می کردم.

او هم که دیگر نمی توانست سرزنش هایم را تحمل کند یک بار در دوران نامزدی مرا کتک زد ولی من چیزی در این باره به خانواده ام نگفتم تا این که مراسم عروسی ما برگزار شد و من و «پیام» زندگی زیر یک سقف را آغاز کردیم. هنوز دو ماه بیشتر از زندگی مشترکمان نمی گذشت که با ترفندهای خاصی آدرس نامزد قبلی همسرم را به دست آوردم و به سراغ خانواده اش رفتم.

آن ها گفتند پیام دست بزن داشت و «نفیسه» به خاطر کتک هایی که از او می خورد همه حق و حقوقش را بخشید تا طلاقش را بگیرد آن جا بود که فهمیدم پیام به من دروغ گفته و در دوران نامزدی طلاق نگرفته است. این گونه بود که اعتمادم از او سلب شد و مدام گوشی تلفنش را بررسی می کردم تا مطمئن شوم که با زن دیگری ارتباط نداشته باشد چرا که دروغ او آتش زیر خاکستر را شعله ور کرده بود و من کاملا بدبین شده بودم.

روز گذشته هم دوباره این اختلافات شدت گرفت و او آن قدر مرا کتک زد که از چند نقطه بدن دچار آسیب شدم سپس در منزل را قفل کرد و گوشی تلفنم را گرفت تا با کسی تماس نگیرم ولی زمانی که او خواب بود به آرامی گوشی را برداشتم و از پدرم کمک خواستم حالا هم به خاطر فریب در ازدواج، پرداخت نکردن نفقه و همچنین ایراد ضرب و جرح عمدی از همسرم شاکی هستم و …

شایان ذکر است با دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد) این زوج جوان که فقط سه ماه از زندگی مشترک آن ها می گذرد مورد مشاوره های فردی و خانوادگی قرار گرفتند و در نهایت، آشتی کنان از اتاق مددکاری کلانتری خارج و عازم کلاس های مشاوره ای و مهارت آموزی شدند

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

5 + یک =