استندآپ کمدی چیست و چرا محبوب است؟
استندآپ کمدی یک نمایش پرطرفدار است که در بیشتر کشورها، با توجه به فرهنگ خودشان اجرا می شود.
به گزارش قائم آنلاین،حبیب صداقت: تا همین چند وقت پیش، برای مخاطبان تلویزیون، آثار کمدی خلاصه می شد در سریال های نودشبی، همان هایی که زمانی مهران مدیری، رضا عطاران و این آخری ها سروش صحت سازنده اش بودند. اما با برنامه «خندوانه»، بخش های تازه ای از کمدی وارد جعبه جادویی ما شده است.
حالا مهم ترین بخش خندوانه، اجرای کمدین هایی است که آرام آرام خودشان را جاانداخته اند و با نمایش های کوتاه شان تماشاگران را غافلگیر کرده اند. دیگر عادی است که مردم آرای کمدین ها را با هم بررسی کنند یا برای محبوب شان رای جمع کنند. اگرچه مثل همیشه این رقابت هم سیاسی شد و پای دو ج ناح سیاسی را وارد معرکه کرد اما به هر حال مردم بی توجه به این بارکشی ها و دعواهای خاله زنکی، حواسشان به خود اجراهاست.
استندآپ کمدی از همین جا وارد تلویزیون و فرهنگ رسمی ما شده است؛ این تاریخی است که باید یادمان بماند: تابستان ۱۳۹۴٫ درست از جایی که بازیگران و نویسندگان طنزهای تلویزیونی روی سن رفتند و برای یک ربع، ماجراهایی را با اجراهای بامزه روایت کردند، دیگر کمتر کسی است که این واژه برایش ناآشنا باشد، حتی اگر معنای دقیق آن را نداند. حالا که مسابقه کمدین برتر خندوانه به اوج خودش رسیده می شود سراغ تعریف «استندآپ کمدی» رفت و دید که این نوع، کمدی واقعا چه جور کمدی است!
استندآپ از کجا آمده
ما هنوز معادل درست و دقیقی برای استندآپ کمدی نداریم؛ بله، آن طور که برخی در برنامه خندوانه گفته اند ترجمه تحت اللفظی آن می شود «کمدی ایستاده» که خب بی مزه است و واقعا بی معنی. اما نیازی نیست ترجمه اش کنیم. این اصطلاح رایجی است در کشورهای دیگر، آنها معمولا استندآپ کمدی را نوعی کمدی تک نفره می دانند که کمدین، در یک اجرای زنده، روی سن می رو و با خاطره گویی، تعریف شوخی و جک، ماجرایی را روایت می کند.
او هم بازی می کند هم صدایش را تغییر می دهد، هم با مسائل روز کار دارد هم به مسائل شخصی می پردازد. گاهی خودش نقش اصلی است گاهی از باقی آدم ها کمک می گیرد. اما در هر صورت، تماشاگران نقش مهمی در اجرا دارند، چون با آنها هم کلام می شود و از دل گفت و گو با آنها کار را جلو می برد، گاهی هم منتظر می ماند تا آنها بخندند و از خنده آنها تاثیر بگیرد.
به هر حال مخاطب نقش مهمی دارد و معمولا در یک استندآپ کمدی حرفه ای تماشاگران هم به نوعی در پروسه اجرا مشارکت می کنند. درواقع، کمدین تنها یک بازیگر نیست، یک جور چرخاننده صحنه است که سعی می کند با کمک حاضرین یک قصه بامزه (حالا چه تکه تکه، چه کامل و مرتب و دقیق) را روایت کند.
این نوع کمدی در خارج از ایران معمولا در بارهای شبانه، سالن های باشگاه ها، تئاترها و کافه ها اجرا می شود. ضمن اینکه موضوعاتش مسائل خانوادگی، مسائل جنسیتی و ترکیب مسائل شخصی با مسائل اجتماعی و حتی سیاسی است.
قدیم ترها موضوع اصلی این نوع اجراها شوخی با سیاهان، خارجی ها، مهاجران، یهودی ها، سیاستمداران زن باره، زن ها و… بود. اما حالا که پای کمدین ها به تلویزیون و رادیو باز شده دایره موضوعات هم بیشتر شده است. طبیعی است واژه هایی که آنها استفاده می کردند (و حتی الان به کار می برند) واژه های خوشایند و اتوکشیده و مودبانه ای نیست؛ آنها علیه فرهنگ رسمی و پاستوریزه عمل می کنند و تلاش می کنند فرهنگ عامه را دست بیندازید و با خود مردم مواجه شوند.اما این روند تغییراتی هم کرده، اگر در ابتدا حرف های ساده و شوخی های معمولی اساس این کار را تشکیل می داد.
حالا به مرور انتقادهای تند و تیز هم چاشنی آن شده و تبدیل شده به یک نوع کمدی کاملا طراحی شده که قصد تخریب الگوهای ذهنی مخاطب را دارد؛ کمدین به مسائلی که تماشاگرش سعی می کند به روی خودش نیاورد بی رحمانه حمله می کند و ضعف ها را نشان می دهد.
اما این کار جنبه آموزشی ندارد، اصلا هدف این کار، دادن پیام اخلاقی نیست (اگر هم پیامی دارد در رودررو کردن آدم ها با خودشان است) بلکه بیشتر نوعی شوخی نویسی پرجرات و نترس است که کمدین ضعف های خودش را که (که فکر می کند بخش عمده ای از مردم هم گرفتارش هستند) به زبان می آورد و تبدیل می کند به شوخی. اگر متهم نشویم که کلمات قلبمه سلمبه به کار می بریم یک جور تصفیه روح است تا مخاطب ضعف های درونی اش و اخلاقیات و رفتارهایش را بی پرده ببیند.
واقعا استندآپ کمدی از کجا آمده!
می گویند استندآپ کمدی های اولیه به دوران یونان باستان بر می گردد، به وقتی که جشن های دیونیسوس برگزار می شده و مردم شاد و شنگول سعی می کردند چند روز بی پروایانه را سپری کنند. همان اندازه که تراژدی را محصول این جشن ها و این روزها می دانند، کمدی را هم بازتابی از این وقایع می دانند.
ارسطو می نویسد: «کمدی تقلیدی است از اطوار و اخلاق زشت، نه اینکه توصیف و تقلید بدترین صفات انسان باشد؛ بلکه فقط تقلید و توصیف اعمال و اطوار شرم آوری است که موجب ریشخند و استهزاء می شود. آنچه موجب استهزاء می شود امری است که در آن عیب و زشتی هست، اما آزار و گزندی از آن (عیب و زشتی) به کسی نمی رسد.»
با این تعریف که کمدی برگرداننده صفات زشت انسان به خود اوست؛ طبیعی است که استندآپ کمدی ها هم ریشه در چنین تاریخی داشته باشند. اگرچه در طول زمان تراش خورده اند و شکل عوض کرده اند. الان ما نمی دانیم در آن جشن های بی سر و سامان یونانی چه می گذشته که هم تراژدی و هم کمدی را به آن نسبت می دهند، اما می شود حدس زد که آن ایام، تنها روزهایی بوده که بازیگران این اجراها می توانستند زشتی ها و پلیدی ها را به مردم عادی نشان بدهند و روح و روانشان را تصفیه کنند.
حالا که کمی دقت می کنیم می بینیم که رگ و ریشه استندآپ کمدی را می شود در یک نوع نمایش بداهه هم دانست، دقیق تر اینکه شاید این نوع کمدی شکل رام شده کمدیادلارته هم باشد: نوعی کمدی مبتنی بر بداهه که تک نفره اجرا می شد. اما اگر علمی نگاه کنیم، خیلی از تاریخ نگارها شروع رسمی استندآپ کمدی را مربوط به آغاز به کار «میوزیک هال» انگلستان می دانند؛ سالنی که در ۱۸۵۰ افتتاح شد و در آن تئاترها و کنسرت های موسیقی برگزار می شد.
یکی از انواع تئاترها، همین کمدی های تک نفره بود، که البته شامل آوازخوانی و اجراهای موزیکال بود و طرفداران زیادی هم داشت. به همین دلیل اگر یک جست و جوی ساده اینترنتی بکنید با نام تعداد زیادی کمدین مواجه می شوید که شغل اصلی همه آنها اجرای استندآپ کمدی بود و هر کدام هم در دوره ای مشهور بودند.
اما ما به عنوان مخاطبان آثار کمدی، بیشتر از انگلیسی ها، بازیگران آمریکایی را می شناسیم؛ تاریخ این نوع نمایش به سخنرانی های طنز افرادی مثل مارک تواین بر می گردد و اگر بخواهیم موضوع را فقط در عرصه نمایش بررسی کنیم باید به نمایش های وودویل بپردازیم که نمایش های شاد و پرماجرا و موزیکال در انتهای قرن ۱۹ و آغاز قرن بیستم بودند.
بیشتر فعالان این نمایش ها آمریکایی آفریقایی، یهودی ها، ایرلندی ها و خلاصه مهاجران بودند و درباره زندگی خودشان، شوخی ها و ماجراهایی را روایت می کردند. این کمدین ها در سال های بعد روی هم تاثیر گذاشتند. مثلا کمدین های انگلیسی از آمریکایی ها تاثیر گرفتند یا کمدین های آسیایی به خاطر روایت هایشان از زندگی در آمریکا و اروپا با استقبال مخاطبان رو به رو شدند.
جنگ ها
اگر بخواهیم گام به گام ماجرا را شرح بدهیم باید بگوییم جنگ ها نقش مهمی در گسترش این کمدی ها داشتند، این نوع کمدی نیاز به هیچ وسیله ای نداشت، کمدین تنهایی، با لباس معمول، تنها یک میکروفن می خواست تا صدایش را به گوش همه برساند.
بنابراین در اردوگاه های نظامی بسیار پرطرفدار بودند و امکان اجرا برایشان بسیار فراهم بود. مثلا در جنگ ویتنام، باب هوپ که یک ستاره کمدی بود بارها به پایگاه های آمریکایی ها سفر کرد و تی شهرتش بعد از این سفرها بیشتر هم شد. او معمولا درباره این محرومیت های سربازان حرف می زد و تلاش می کرد به نوعی فضای باشگاه های شبانه آمریکایی را بازسازی کند.
حالا چه می شود
استندآپ کمدی یک نمایش پرطرفدار است که در بیشتر کشورها، با توجه به فرهنگ خودشان اجرا می شود. دوسال پیش حتی سریالی درباره یکی از این کمدین ها ساخته شد: لویی، درباره زندگی شخصی یک استندآپ کمدین بود که کار و زندگی شخصی اش با هم مخلوط می شد. فرم مستندگونه این سریال، تصویر تازه ای بود از زندگی این بازیگر اما قبل تر هم درباره یک اسطوره این رشته، لنی بروس، فیلمی ساخته شده بود؛ فیلمی که اصولا تقابل طنز بی پروا و مهاجم او را در برابر ادب ساختگی طبقات متوسط نشان می داد.
اما جالب تر این که کمدین های فعال در این رشته ۴ جشنواره جهانی هم دارند که هر سال برگزار می شود: ادینبرو، مونترال، ملبورن و آسپن کلورادو. در آمریکا انستیتوی کمدی، دوره های آموزشی دارد که شیوه اجرای استندآپ کمدی را آموزش می دهد.
در آگهی این موسسه آمده است که شما با گذراندن این دوره یاد می گیرد چطور متریال و مواد لازم برای استندآپ کمدی را فراهم کنید، چطور قصه و داستان مناسب اجرا بنویسید، چطور ایده های کمدی تان را پرورش بدهید و…
این نوع کمدی البته کم و بیش خاصیت سیاسی هم پیدا کرده؛ به دلیل ارتباط مستقیم کمدین با تماشاگران، این هنر، معمولا کمتر تحت تاثیر سانسور رسانه ای قرار می گیرد. شاید به همین دلیل هم هست که آرام آرام تبدیل به یک هنر منتقد و حتی اعتراضی شده و سبک هایی مثل استندآپ کمدی سیاه هم که با خند و طنز سعی در نشان دادن مشکلات جامعه داشته ظهور کرده و اتفاقا بسیار هم موفق بوده است.
از آنجا که به شکل خنده داری خندیدن به فلاکت ها و نقطه ضعف ها و بدبختی بسیار راحت تر است، کمدین های سیاه کارهای شان معمولا طنز بیشتری دارد. اما این ماجرا هم به همین راحتی جلو نرفته: چون گفتن برخی از مسائل، مشکلاتی برای اجراکنندگان به وجود آورده. مثلا زندان رفتن لنی بروس نمونه واضح واکنش قانون به این نوع اجراها بوده است.
در ایران
خب، در ایران به اندازه جهان این نوع کمدی مورد توجه نبوده. بیشتر از هر چیز تقلید صدا و تعریف کردن لطیفه های بی مزه و گاهی بی ادبانه بخشی از تاریخ استندآپ کمدی در قبل از انقلاب را شامل می شده. برای همین هم فردی مثل سید کریم برادران تقدسی میان استندآپ کمدین ها آمده.
اما بهترین اجراها میان قدیمی ترهای این کار، قطعا متعلق به منوچهر نوذری و علی تابش بودند. اما بعد از انقلاب حمید ماهی صفت، حمید ریوندی، امیر کربلایی زاده و… نام های مشهور این رشته بوده اند. اگرچه آن ها هم کمتر به وجه انتقادی، آن طور که در آمریکا مشهور است پرداخته اند. اما به هر حال اجراهای تک نفره شان قابل توجه و رگبار شوخی ها در آثار آنها از نکات برجسته است.
بین ایرانی های مقیم خارج از کشور هم چندین کمدین مشهور وجود دارد؛ ماز جبرانی و مکس امینی دو نمونه از این کمدین ها هستند که آثارشان به شدت مورد توجه مخاطبان خارجی قرار گرفته است. اما خندوانه این نوع از کمدی را وارد فاز تازه ای کرده. معذوریت های عرفی و شرعی، خود به خود باعث شد طنزنویس ها و کمدین ها دنبال راه های تازه ای برای شوخی نویسی و اجرا باشند.
آنچه در خندوانه اتفاق می افتد، سختی کار کمدین ها را نشان می دهد. اینجا شوخی کلامی و حرف بی ادبی ممنوع است. سوژه های جنسیتی و سیاسی ممنوع است و بحث های روزمره درباره اقتصاد هم ممکن است باعث سوءتفاهم باشد. آنچه این روزها می بینیم به همین دلیل چشم گیر و ارزنده است. این نوعی کمدی است که هم انتقادی است و هم ساختارشکن نیست؛ نوعی از طنز که دست کم در تلویزیون جایش خالی بود.
پاپ هوپ
لزلی تونز باب هوپ، کمدین انگلیسی- آمریکایی، مشهورترین کمدینی است که سال های سال استندآپ کمدی اجرا کرده است. او تحت تاثیر راسکو آربوکل (که به خاطر چاقی به فتی آربوکل مشهور بود) در نمایش ها و فیلم های مختلفی در دهه ۲۰ و ۳۰ میلادی ظاهر شد. موفقیت او در نمایش های وودویل، بسیار مورد توجه قرار گرفت و راهش را به سینما باز کرد. عمده شهرت او به اجراهایش برای رادیو و تلویزیون و بعدتر برای سربازان جنگ بر می گردد.
باب هوپ سبک خاص خود را در اجرای برنامه ابداع کر. او برای جذاب نگه داشتن برنامه هفتگی خود و حفظ تازگی برنامه هایی که به صورت مکرر برای نظامیان اجرا می کرد، یک گروه از نویسندگان را استخدام کرد تا با پیگیری اخبار روز و شایعات رایج در شهرها و پایگاه های نظامی که او در آن ها به اجرای برنامه می پرداخت، مواد لازم را مهیا کنند. شیوه کلاسیک استندآپ کمدی هوپ به مرور راه خود را به عصر تلویزیون باز کرد و تبدیل به یکی از اجزای اصلی برنامه های متنوع مانند شوی تلویزیونی «ادسالیوان» شد. برنامه ای که تاثیر زیادی روی استندآپ کمدی گذاشت و نوع شوخی نویسی آن مورد توجه کمدین های دیگر قرار گرفت.
وودی آلن
کارش را با نوشتن متن های کوتاه طنز برای مطبوعات آغاز کرد. اما کمی بعد به عنوان نویسنده طنز برای کمدینی به نام دیوید آلبر متن نوشت. کمی بعد به تلویزیون راه پیدا کرد و بعد از گذشت ۵ سال وارد عرصه بازیگری شد. در دهه شصت او وارد حرفه استندآپ کمدی شد؛ وودی آلن را شلی برمن به عنوان «نویسنده تلویزیونی که طنز مختص به خودش دارد» معرفی کرد.
شهرت او به خاطر استفاده از بیان آرام، لباس های معمولی و موضوعات روزمره بود. شوخی هایش از تجربه های شخصی اش می آمد که با یک پیج کمیک، آن را جذاب می کرد. بعدها این نوع بیان را با آدمی عصبی که تحت فشار جامعه بود تغییر داد، به خصوص در اجراهای تلویزیونی اش شخصیت دستپاچه و گاه ترسانی را نشان می داد که می ترسید طرد شود.
او با این نوع کمدی برنامه ای داشت به نام شوی «وودی آلن» که تا ۱۹۶۸ آن را اجرا می کرد؛ درست تا روزهای که درگیر ساخت«پول رو بردار و فرار کن» شده بود. او مدت هاست که استندآپ کمدی اجرا نمی کند. اما در نمایشنامه ها و فیلم هایش در آن نوع طنز هنوز هم به چشم می خورد.
لنی بروس
در ایران بیشتر به خاطر فیلم باب فارسی مشهور است؛ فیلمی که در آن داستین هافمن نقش لنی را بازی می کرد اما او یکی از مهم ترین استندآپ کمدین های تاریخ بوده است. او بیشتر دوران کاری خود را در کلوب های کوچک به اجرای برنامه پرداخت. او در برنامه های خود به حساس ترین و مورد احترام ترین موضوع های آمریکا حمله می کرد. زنان بی پروای او، بی توجهی به عرف جامعه و تمایل به تخریب رویای آمریکایی، او را بین تماشاگران مشهور کرد.
اگرچه خیلی ها با نفرت از او نام می بردند اما همین تمایل او به تخریب قواعد جامعه آمریکایی الگوی نسل های بعد از خودش شد. اما مهم تر از مضمون، زبان تلخ و گزنده لنی بود که مورد توجه قرار می گرفت. او هیچ حد و مرزی را در اجرا رعایت نمی کرد و به همین دلیل هم در فهرست ممنوعه تلویزیون و خیلی از باشگاه ها و کلوب ها بود. لنی بروس به خاطر کارهای خود بارها دستگیر شد و مدت های زیادی درگیر مسائل قانونی بود، چیزی که به قیمت از بین رفتن کارش تمام شد. او در سال ۱۹۶۶ و در اثر استفاده بیش از حد از مواد مخدر درگذشت.
رابین ویلیامز
می گویند استیون اسپیلبرگ هنگام ساخت فهرست شپندلر، بارها با او تماس گرفت و تلفن او را روی بلندگو گذاشت تا ویلیامز برای عوامل فیلم جک تعریف کند! او را با فیلم های کمدی می شناسند و البته آنها هم که او را جدی نمی گرفتند با مرگ دردناکش به زندگی اش علاقمند شدند. اما رابین ویلیامز یکی از استندآپ کمدین های مشهور آمریکایی بود که برای هر اجرا، یک متن داشت و مثل یک تئاتر برای آن برنامه ریزی می کرد و اوج و فرود آن را مشخص می کرد.
اجراهای در دسترس او در اینترنت نشان می دهد که رابین ویلیامز چه زحمتی روی سن می کشید تا یک اجرای خوب داشته باشد. البته طنزهای او به اندازه لنی وقیح نبود، اما به هر حال در دهه هفتاد که اوج هیپی گری بود ویلیامز هم از این جریانات تاثیر گرفت و در کارهایش از آن استفاده کرد. او در دهه های بعد بیشتر در سینما فعال بود. اما در دهه نود و دهه اول قرن ۲۱، گه گاه در تلویزیون برنامه هایی اجرا می کرد. از او به عنوان یک چهره تاثیرگذار در استندآپ کمدی نام می برند.
برچسب ها :،عصر ساری ، استندآپ کمدی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0