کد خبر : 152160
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 30 آوریل 2019 - 8:20
-

کجای پازل فوتبالمان اشتباه است؟

کجای پازل فوتبالمان اشتباه است؟

به گزارش قائم آنلاین، دلیل اینکه تماشاگران فوتبال در ایران به خصوص تماشاگران تیم‌های پر طرفدار به جای نگاه کردن به زمین مسابقه بیشتر وقت خود را صرف فحاشی، یا پرتاب سنگ و … می‌کنند، چیست؟ کجای پازل فوتبال این کشور مشکل دارد، چه چیزی سر جای خود نیست؟ پس از مدیریت نامناسب وضعیت اجتماعی

به گزارش قائم آنلاین، دلیل اینکه تماشاگران فوتبال در ایران به خصوص تماشاگران تیم‌های پر طرفدار به جای نگاه کردن به زمین مسابقه بیشتر وقت خود را صرف فحاشی، یا پرتاب سنگ و … می‌کنند، چیست؟ کجای پازل فوتبال این کشور مشکل دارد، چه چیزی سر جای خود نیست؟ پس از مدیریت نامناسب وضعیت اجتماعی و روانی ورزشگاه‌های کشور مگر چگونه است که ما به جای فوتبال جنگ می‌بینیم و به جای لذت بردن، ژانر وحشت را روی سکوها اکران می‌کنیم؟

برای بررسی این چراها و واکاوی این موضوع با رضا شجیع، استاد دانشگاه، پژوهشگر جامعه شناسی فوتبال و مسئول دبیرخانه کمیسیون فرهنگی تربیت بدنی و ورزش کشور به گفت وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

ما محکوم به تکرار تجربیات تلخ هستیم

اولین نکته مهم در ارتباط با وقایع اخیر، دلسردی عمیقی است که در جامعه متخصص حوزه ورزش و گروه‌های روشنفکری جامعه ایجاد شده است. در جایی یکی از فعالان اجتماعی از سکوت جامعه شناسان تعجب کرده بود و پرسیده بود؛ چرا در ارتباط با این اتفاقات موضع نمی‌گیرند. باور کنید که هزاران صفحه محتوا و مطلب علمی و تحلیلی طی سال‌های اخیر منتشرشده است، ولی انگار که فایده‌ای ندارد.

معتقدم برای بی‌اثر بودن این تلاش‌ها دو دلیل وجود دارد؛ اول اینکه پرداخت ما به موضوع ناهنجاری‌های اخلاقی و رفتاری هواداران و تماشاگران در ورزشگاه مقطعی است و صرفاً تا زمانی به این سوژه می‌پردازیم که اصطلاحاً داغ است. به زبان ساده‌تر، رفتار ما در قبال این معضل کنشگرانه نیست بلکه واکنشی است. در الگوی رفتار واکنشی، رفع موقتی یا دور شدن از محرک، ما را به سمت دیگری سوق می‌دهد و ما از قضاوت درست در مورد آن ناتوان می‌شویم، چراکه ما با اصل ماجرا مشکل نداریم با بروزهای موقتی و جریان ساز آن مشکل داریم، چراکه اگر داشتیم، پیشگیری می‌کردیم و هیچ‌گاه نمی‌گذاشتیم کار به اینجا بکشد. به نظرم ما محکوم به تکرار تجربیات تلخ تاریخ هستیم و باید فاجعه ناگواری شبیه فاجعه هیلزبورو ۱۹۸۹ اتفاق بیفتد تا ما از کوتاه مدت نگری دست برداریم.

با معضلات ورزشگاه‌ها سطحی برخورد کردیم

وقتی صحبت از کار ریشه‌ای است، به دومین عامل می‌رسیم. برای تشریح دلیل دوم اجازه دهید مثالی بزنم؛ اگر تشخیص شما از یک خونریزی موضعی این باشد که سطحی است، ممکن است شما به اولین کلینیک مراجعه کرده و کار را با چند بخیه تمام کنید، اما اگر تشخیص شما این است که وضعیت وخیم است و نیازمند جراحی است، بنابراین باید کار را به دست پزشک قابل‌تر با تجهیزات مدرن‌تر بسپارید. موضوع این است که ما طی دهه‌های اخیر با مسأله به این مهمی یعنی معضلات فرهنگی و اخلاقی ورزشگاه‌ها به‌صورت سطحی برخورد کرده‌ایم. متأسفانه خواسته‌ایم با مسکن و بخیه پزشک تجربی سروته قضیه را هم بیاوریم. غافل از اینکه هر روز با پیچیدگی‌های مضاعف بیشتری مواجهیم و مواجهه با این فضاها و حل معضلات آن‌ها در کلان نیازمند اراده و در سطح خرد نیازمند نیروهای اجرایی متخصص و شجاع است. متأسفانه فدراسیون فوتبال، موضوع کار فرهنگی در فوتبال را به نصب بنر و شعارهای مناسبتی تقلیل داده و هرگز برنامه بلندمدتی برای اصلاح ندارد. پس دومین دلیل، سر شدگی ساختاری است؛ بدین معنا که مانند باکتری مقاوم در برابر آنتی بیوتیک، هیچ راهکار و راهبردی بر آن اثرگذار نیست. این ساختار سنتی صرفاً می‌خواهد لیگ را تمام کند و دوباره به چرخه معیوبش بازگردد، و البته می‌داند که این مواضع و جنجال‌های رسانه‌ای به زودی تمام می‌شود.

ورزشگاه بازتابی از خشونت پنهان جامعه

آنچه در مورد رفتار هواداران می‌توان گفت؛ این است که اساساً ورزشگاه خشونت پنهان جامعه را بازتاب می‌دهد و این حجم عصبانیت و خشونت، با حجم خشونتی که در بطن جامعه مشاهده می‌شود سازگار است و از این منظر باید به فوتبال تبریک گفت که مختصات زیست اجتماعی ما را به خوبی عریان کرده و به اصطلاح رسانه‌ای می‌کند. اساساً معتقدم ورزشگاه خشونت پنهان جامعه را بازسازی می‌کند و از این منظر باید به فوتبال تبریک گفت که مختصات زیست اجتماعی ما را به خوبی عریان کرده و به‌اصطلاح رسانه‌ای می‌کند.

مشکل از جایی آغاز می‌شود که هوادار هویت خود را با هویت باشگاه پیوند می‌دهد و این پیوند به معنای همگن شدن اضطراب‌ها و چالش‌های واقعی زندگی هوادار با چالش‌ها و اضطراب‌های ناشی از حضور فعال در یک رقابت ورزشی است.

نقش دست‌های پشت پرده‌

در اینکه حساسیت لیگ و وضعیت امتیازات، ورزشگاه‌ها را به دیگ‌های جوشان تبدیل کرده شک نکنید، ولی بر اساس حضور میدانی که در جمع هواداران تیم‌ها و ورزشگاه‌ها داشتم، متوجه شدم که نوعی گفتمان بی اعتمادی نزد هواداران جاری است و اتفاقاً مختص هواداران تیم‌های شهرستانی هم نیست. بی‌اعتمادی پیوستار گونه‌ای که از دولت گرفته تا فدراسیون و حتی داوران را دربرمی گیرد. اینکه همه در تلاش هستند تا مثلاً فلان باشگاه قهرمان نشود یا فلان باشگاه قهرمان شود. معتقدم این گفتمان منفی، محور خشونت‌ها است چون پیش فرضی است که عدالت رویه‌ای بازی‌ها را از قبل از شروع نشانه گرفته و برای هوادار پیش‌فرض ایجاد می‌کند.

به همین دلیل است که خشونت روی سکوها از ساعت‌ها قبل از شروع بازی آغاز می‌شود. در پاسخ به سئوال شما باید بگویم؛ اگر فتنه‌ای برای تشدید این خشونت‌ها در کار باشد، صرفاً تشدید و تقویت همین گفتمان بی اعتمادی است، با تقویت آن، باقی اهداف پنهان گروه‌های سودجو تأمین می‌شود.

اعتمادسازی و اصلاح وضعیت

ببینید این دیوار یک شبه ایجاد نشده که یک شبه هم برداشته شود. بخش اعظم آن ناشی از گفتمان‌های خارج از متن ورزش و بخش کوچک آن ناشی از سوء مدیریت در برخی برهه‌های زمانی بوده است. وظیفه اصلی این اعتمادسازی بر عهده مدیریت باشگاه‌هاست که متأسفم بگویم در برخی موارد، خود مدیران باشگاهی به این گفتمان دامن می‌زنند.

به‌هرحال باید باز هم تأکید کنم فضایی نظیر فضای لیگ فوتبال که جمعیت کثیری را به شکل توده بی‌شکل درگیر می‌کند، فرصت مناسبی برای ظهور و بروز متن‌های سیاسی، فرهنگی، اخلاقی جامعه از طریق متن هواداری فوتبال فراهم کرده و این متن‌ها امکان برجسته شدن نیز پیدا می‌کنند؛ موضوعی که در همه جای دنیا و حتی کشورهای توسعه‌یافته نیز مشاهده می‌شود. البته آن‌ها از طریق کانون‌های هواداری متشکل، منسجم و مسئول این مسائل را حل کرده‌اند و ضمن اینکه تعریف آن‌ها از کانون هواداری با تعریف و نگاه ما نسبت به کانون هواداری فرسنگ‌ها فاصله دارد و معتقدم ما مثل بسیاری از چیزها صرفاً واردکننده «فرم» هستیم و دست‌پختمان در محتوا چیزی بهتر از آش شله‌قلمکار نشده است.

حرکت به سمت ورزشگاه عقلانی

برای خروج از این وضعیت نامطلوب سه پاسخ سریع وجود دارد؛ اول اینکه لیگمان را تعطیل کنیم، دوم اینکه بر تعداد نیروهای انتظامی ورزشگاه بیفزاییم و هر هفته شاهد زدوخورد آن‌ها با هواداران باشیم تا بالاخره لیگ خودش تمام شود و سوم اینکه به تجربه کشورهای موفق در مدیریت و کنترل ورزشگاه‌ها رجوع کنیم و یک‌بار برای همیشه این مسأله را با افزایش منطق هزینه- فایده خشونت برای تماشاگران و هواداران حل کنیم. بارها تأکید کرده‌ام لازمه آن حرکت به سمت ورزشگاه عقلانی است، ورزشگاهی که نظم و کنترل را به هوادار و تماشاگر دیکته کند و زمینه ارزش‌آفرینی از طریق این فضای عقلانی شده را فراهم نماید. این روش ممکن است در کوتاه‌مدت به فرهنگ افزایی هواداران کمک نکند، ولی قطعاً برای نسل‌های آتی جواب می‌دهد. چه‌بسا که برای کشورهای پیشرو در زمینهٔ اوباشگری فوتبال جواب داده است.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

2 + نوزده =