فریدون آسرایی: مهاجرت هایم به خاطر عشق بود
فریدون آسرایی، خواننده پرطرفدار پاپ ایران، در منطقه آسارا در ۴۰ کیلومتری کرج در جاده چالوس به دنیا آمد. وی بعد از تحصیلات در ژوئیه ۱۹۸۷ به شهر ونکوور کانادا رفت و ۱۴ سال در آنجا زندگی کرد.
به گزارش قائم آنلاین،فریدون آسرایی، خواننده پرطرفدار پاپ ایران، در منطقه آسارا در ۴۰ کیلومتری کرج در جاده چالوس به دنیا آمد. وی بعد از تحصیلات در ژوئیه ۱۹۸۷ به شهر ونکوور کانادا رفت و ۱۴ سال در آنجا زندگی کرد.
آلبوم «غریبه» اولین آلبوم رسمی او بود که داغ ترین آلبوم سال شد و قطعه «خوشگل عاشق» (گل هیاهو) یکی از قطعاتی بود که تا به امروز نیز پرطرفدار مانده و شنیدنش برای خیلی ها هنوز تازگی دارد.
در دی ماه سال ۹۳ پنجمین آلبوم رسمی فریدون آسرایی در ایران منتشر شد. این تجربه جدید که «عشق یعنی…» نام گرفت، زود جای خود را در میان مخاطبان موسیقی پاپ پیدا کرد و مورد توجه قرار گرفت. فریدون آسرایی که در این آلبوم با بهروز صفاریان، رضا تاجبخش، رسول یونان و بسیاری دیگر همکاری داشت و از حاصل این تلاش سه و نیم ساله راضی است.
آلبوم تازه او «فضای نوستالژیک» دارد و به گفته خودش آلبوم عاشقانه ای است و در بسیاری از قطعات، فضای معلق را در مقابل شنونده قرار می دهد. در دفتر «آسیا» میزبان این خواننده بودیم تا از حال و هوای این روزهای او باخبر شویم که ماحصل آن گفتگویی است که در ادامه می خوانید:
آلبوم جدید شما با نام «عشق یعنی …» منتشر شد و مورد استقبال عموم هم قرار گرفت اما جمله ای که از این آلبوم برداشت شد «عشق یعنی فریدون آسرایی» بود که هواداران شما بارها و بارها در سالن آن را فریاد می زدند. آیا این اسم را به خاطر ساخت همین جمله انتخاب کردید یا دلیل دیگری داشت؟
– راستش را بخواهید، خیر! کاملا بی قصد و بدون نیت این اتفاق افتد. در پوستری که برای این آلبوم در نظر گرفته بودیم و همچنین بر روی سی دی در پایین «عشق یعنی…» نام بنده هم آمده بود که استنباط من از این قضیه به این صورت است که شاید با دیدن آن صحنه بر روی آلبوم این جمله در ذهن هواداران من شکل گرفته باشد وگرنه هیچ وقت بنده و عوامل آلبوم به این نکته دقت نکرده بودیم و انتظار این جمله را از قبل نداشتیم.
همانطور که خود شما بارها و بارها اعلام کرده اید یکی از عوامل موفقیت این آلبوم همکاری دوباره شما با بهروز صفاریان بود. کمی در این رابطه صحبت بفرمایید.
– بله، یکی از عوامل موفقیت این آلبوم حضور بهروز صفاریان در کنار تیم عشق یعنی … بود که بعد از سالیان سال در آلبوم «غریبه» دوباره تکرار شد و بنده هم از این بابت بسیار خوشحالم اما اینکه خیلی ها بر این عقیده هستند که موفقیت آلبوم «غریبه» برای این آلبوم تکرار نشد و من فکر می کنم دلیل آن این بود و زمانی که برای «غریبه» گذاشتیم خیلی بیشتر بود و آن آلبوم همه جوره همکاری من و بهروز صفاریان بود اما در این آلبوم تعدادی از ملودی ها قبل از قطعی شدن کار من با بهروز توسط خودم ساخته شده بود چون بنده بر این عقیده هستم که یک تیم برای آلبوم موسیقی به جز ترانه سرا باید ثابت باشد و رفت و آمدها به اصل کار لطمه می زند.
استقبال از آلبوم شما به گفته خودتان چقدر بود؟ آیا شما را راضی کرد؟
– تهیه کنندگان کارها عموما صحبتی از تیراژ و چاپ آلبوم های موسیقی به طور دقیق در اختیار قرار نمی دهند اما «آلبوم عشق یعنی …» به چاپ سوم هم رسید و این اقبالی که از کنسرت ها می شود گواه همین قضیه است که مردم آلبوم را دوست داشتند.
فکر می کنید هسته اصلی موفقیت این آلبوم چه بود؟
– آلبوم «غریبه» آلبومی بود که با همکاری کامل من و بهروز صفاریان شکل گرفت و آلبوم «از تو دورم» آلبومی بود که در اواسط کار بهروز از تیم جدا شد و پدرام کشتکار، کار را به دست گرفت و در ادامه آلبومی با نام ریمیکس بود که البته نام آلبوم را برای آن نمی توان در نظر گرفت؛ در ادامه آلبوم خاطرات گمشده در بحث ها و دلخوری های من و بهروز صفاریان بود که تصمیم گرفتم با مشکلات مالی و به تنهایی آلبوم را جمع کنم و پاشا یثربی در آن پروژه خیلی برای من زحمت کشید و اساسا دو قطعه ای که سرنوشت زندگی هنری من را تغییر داد به نام های «سلام» که کاری بود از پاشا یثربی و «خوشگل عاشق» که کاری بود از بهروز صفاریان و تا اینکه «عشق یعنی …» که با همان تیم سابق «غریبه» منتشر کردیم و من هم دلیل اصلی موفقیت آلبوم را صددرصد بازگشت به گروه ثابت و سابق می دانم.
دلیل موفقیت آلبوم «غریبه» به نظر شما چه بود؟
– آن زمانی که ما داشتیم آلبوم «غریبه» را جمع می کردیم موسیقی با سبک و سیاق شش و هشت در ایران گل کرده بود و همه سکوی پرتاب رو کار کردن بر روی قطعات شش و هشت می دانستند؛ تا اینکه ما تصمیم گرفتیم دست به ریسک بزرگی بزنیم و برخلاف جریان شش و هشت آن روزهای موسیقی پاپ قدم برداریم و معادلات موسیقیایی را بر هم زدیم و کاری با سبک ترنس و کمی تنظیم های آرام تر بتوانیم در دل مخاطب جای خودمان را باز کنیم که خدا را شاکر هستیم که توانستیم از این ریسک سربلند بیرون بیاییم.
به نظر شما که هم در زمینه خوانندگی و هم در زمینه ساخت ملودی فعالیت دارید، موسیقی امروز ایران در ژانر پاپ پیشرفت کرده است یا پسرفت؟
– به نظر من تغییر سبک در کارها موجب پیشرفت در هر زمینه ای می شود و از نگاه من امروزه که کمی خوانندگان ما از فضای شش و هشت فاصله گرفته اند و به احساسی خواندن روی آورده اند، خوشحالم.
اما در خصوص پیشرفت سال ها قبل من در ذهنم هست که هیچ وقت حرفی از میکس و مستر قطعات نمی شد و چنین پروژه در قطعات موسیقیایی وجود نداشت اما امروز توجهات نسبت به این بخش به اوج رسیده و جایگاه این مرحله از موزیک قابل توجه است و همچنین در سال های دور تنظیم قطعات با کلاویه های کیبورد انجام می شد و با کیبورد سکوئنس می کردند و نرم افزارهای تخصصی آهنگسازی و تنظیم جایی در ایران نداشت که با تداوم و سیل پیشرفت، این اتفاق ها نیز افتاد و تمامی کارها کیفیت قابل قبولی گرفت.
مگر موسیقی شش و هشت احساس ندارد؟
– احساس دارد اما خب کاری است که برای حرکات موزون خوانده می شود و اساسا از حال و عواطف من کمی به دور است.
اگر به عنوان یک مخاطب موسیقی آلبوم خودتان را ارزیابی کنید چه خواهید گفت؟
– آلبوم خوبی بود. این را به این علت می گویم که واقعا برای این اثر زحمت کشیده شد. آلبوم «خاطرات گمشده» آلبومی بود که در حدود یک ساعت تمامی کارهایش انجام شد اما کاری که با بهروز صفاریان پیش رود حتما ۳ سالی بر روی آن فکر خواهد شد و زمان گذاشته خواهد شد. اما یکی از تفاوت های این آلبوم نسبت به «غریبه» کمتر بودن تعداد کارهای اجتماعی در این آلبوم است که من به شخصه دوست دارم در آلبوم هایم حرفی هم زده باشم و تماما به عشق نپردازم و تنها تراکی که تم اجتماعی داشت «قهوه خونه ها» بود که من احساس رضایتی نسبت به این کار داشتم اما قول می دهم در آلبوم های بعدی تعداد این کارها افزایش پیدا کند.
آنطور که از کارهای شما پیداست معنی و مفهوم شعر برای شما بسیار مهم است و همچنین خیلی دقت خاصی بر روی آنها دارید، کمی در این خصوص صحبت کنید.
– بله، در قسمت اشعار وسواس زیادی دارم. در آلبوم از شعرای جوان استفاده کردم و دلیل آ« قطعی نبودن همکاری من با بهروز صفاریان بود چون اساسا ملودی بعضی قطعات از جمله «عشق یعنی…»، «نگاهت» و «پشیمونی» قبل از قطعی شدن این همکاری ساخته شده بود و در این آلبوم دوست دارم از شاعران صاحب سبک در آلبوم استفاده کنم چون به دنبال کارهای جدی تر و شنوندگانی در رنج سنی بالاتر هستم. رنج سنی که آلبوم «عشق یعنی…» را گوش می داد نوجوان و جوان بود که قطعا سعی بنده برای آلبوم بعدی بالا بردن این رنج سنی است.
قطعاتی که شما اجرا می کنید و می خوانید آیا تجربه شخصی خودتان بوده یا خیر؟
– یک هنرمند باید با کاری که انجام می دهد ارتباط برقرار کند و اینکه مثلا قطعه «نگاهت» با شعر «نگاهت قلبم و برده، هنوزم پس نیاورده» یک جمله تازه بود یا «عشق یعنی وقتی که دستتو می گیرم، مطمئن باشم که از خوشی می میرم» برای من حس زیبایی را به وجود می آورد و برای من قشنگ بود.
مهم این است که من با قطعاتی که اجرا می کنم تاثیرگذار بر گوش شنونده هم باشم و تمامی این کارها یا اکثر آنها بی تاثیر هم نبوده. جالب است بدانید تمامی مهاجرت های من به خاطر عشق بود و خود من هم با عشق زندگی کردم.
در آخر اگر مطلبی از قلم افتاده بفرمایید.
– تا شقایق هست باید زندگی کرد و همیشه مهربان بمانید.
برچسب ها :،عصر ساری ، فریدون آسرایی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0